عبودة، استعظم منه النّعمة، و إذا شهده حبّا، استحلى منه الشّدّة، و إذا شهده تفريدا، لم يشهد منه نعمة و لا شدّة. [1] «درجه سيم از شكر آن است كه بنده مشاهده نكند مگر جمال منعم را و مستغرق شهود جمال او شود. و از براى آن سه مقام است: اوّل آنكه مشاهده كند او را، مشاهده بنده ذليل مولاى خود را. و در اين حال از خود غافل و مستغرق ادب حضور است و براى خود قدرى قائل نيست. و وقتى [خود را] حقير شمرد، نعمتى اگر به او عنايت شود عظيم شمارد و خود را در جنب او حقير داند و لايق آن نداند. و دوم، مشاهده اوست، شهود دوست دوست را. و در اين حال مستغرق جمال محبوب شود، و هر چه از او بيند محبوب باشد و لذت از آن برد، گرچه شدت و زحمت باشد. سيّم، مشاهده اوست تفريدا بى تعينات اسمائى، بلكه مشاهده نفس ذات كند. و در اين حال از خود و غير خود غافل شود و جز ذات حق مشهود او نيست- نه نعمتى بيند و نه شدتى مشاهده كند.» پس، معلوم شد كه اوايل مقامات در هر يك از مقامات سالكين از سبل عامه است و در آخر مقامات مخصوص به خلّص بلكه كمّل است.
تكمله در فضيلت شكر از طريق نقل
ما اين مقام را تكميل نماييم به ذكر بعضى از احاديث شكر:
كافى بإسناده عن أبي عبد اللّه، عليه السّلام، قال، قال رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله: الطّاعم الشّاكر له من الأجر كأجر الصّائم المحتسب.
و المعافى الشّاكر له من الأجر كأجر المبتلى الصّابر. و المعطى الشّاكر له من الأجر كأجر المحروم القانع. [2] «از حضرت صادق، عليه السلام، حديث كند كه فرمود رسول خدا، صلّى اللّه عليه و آله: «خورنده شكر كننده، اجر و مزد او مثل مرد روزهدار در راه خداست. و كسى كه در عافيت و سلامت است و شاكر است، اجرش مثل اجر كسى است كه مبتلا باشد و صبر داشته باشد. و كسى كه نعمت به او عطا شده و شاكر
[1] منازل السائرين، ص 41، «قسم الاخلاق»، باب «الشكر».
[2] اصول كافى، ج 2، ص 94، «كتاب ايمان و كفر»، «باب الشكر»، حديث 1.