ملكيه است. پس، ترتب امتحان و اختبار بر خلقت موت و حيات معلوم شد بدون جهل. و تفصيل در اين باب تا رفع اشكال بكلى شود منوط است به بيان علم «ذاتى» قبل الايجاد و علم «فعلى» مع الايجاد. و آن از حوصله اين اوراق خارج است.
و اينكه فرموده است: أيّكم أحسن عملا. و امتحان را كه راجع به نيكوترى «اعمال» قرار داده، آن نيز برگشت به همين معنى كه ذكر شد كند، بنابراين حديث شريف، زيرا كه «احسنيت» را تفسير به «اصوبيّت» فرموده، و اصوبيّت را به «خشيت» و «نيت صادقانه» ارجاع نموده، و اينها صور باطنيه نفس و مورد امتيازات واقعيه ارواحاند، يا آنكه مظاهر امتيازات غيبيه ذاتيه هستند، بلكه بنابر تأثر قلب و باطن از اعمال ظاهريّه، كه پيش از اين ذكر شد [1]، اين امتيازات نيز به واسطه اعمال واقع شود، پس، امتحان اعمال امتحان ذاتيات نيز هست.
و اگر چنانچه آيه شريفه را بر ظاهر خود حمل كنيم و قطع نظر از تفسير امام، عليه السلام، كنيم، نيز «امتحان» به همان معنى مذكور خواهد بود، زيرا كه نفس حصول در نشئه دنيا و خلقت موت و حيات، موجب امتيازات اعمال حسنه و سيّئه است: اما خلقت حيات، معلوم است. و اما موت، زيرا كه با علم به عدم ثبات حيات دنيايى و حصول انتقال از اين نشئه فانيه، البته اعمال انسان فرق مىنمايد و امتيازات حاصل مىگردد.
فصل در بيان آنكه «خشيت» و «نيت صادقانه» موجب صواب عمل است
بدان كه در اين حديث شريف صواب و نيكويى عمل را مبتنى بر دو اصل شريف قرار داده است، و ميزان در كمال و تماميت آن را اين دو اصل قرار داده: يكى خوف و خشيت از حق تعالى، و ديگر نيت صادقه و اراده خالصه. و بر ذمّه ماست كه ارتباط اين دو اصل را با كمال عمل و صواب و درستى آن بيان نماييم.
پس، گوييم كه خوف و ترس از حق تعالى موجب تقواى نفوس و پرهيزگارى آنها است، و آن باعث شود كه قبول آثار اعمال را بيشتر نمايد. و تفصيل اين اجمال آن است كه ما پيش از اين در شرح بعضى از احاديث سالفه ذكر كرديم [2] كه هر يك از اعمال حسنه يا سيّئه را در نفس تأثيرى است، پس اگر آن عمل از سنخ عبادات و مناسك باشد، تأثيرش آن است كه قواى طبيعيه را خاضع قواى عقليه كند و جنبه