انتهى [1]. ولى ظاهر چنين نمايد كه صاحب صحاح معنى اصطلاحى را بيان كرده نه معنى لغوى را، زيرا كه معنى لغوى «غاب» و «اغتاب»، و ساير تصاريف آن، اين نيست، بلكه معناى اعمّى از آن است. و لغويّين گاه معنى اصطلاحى يا شرعى را در كتب خود مىنگارند.
و از صاحب قاموس منقول است كه «غاب» را به معنى «عاب» گرفته. و عن المصباح المنير: «اغتابه إذا ذكره بما يكرهه من العيوب، و هو حقّ.» [1] به گمان نويسنده هيچيك از مذكورات متن معنى لغوى نباشد، بلكه در هر يك قيودى است كه با معنى اصطلاحى اختلاط پيدا كرده. در هر صورت بحث در اطراف معنى لغوى چندان فايده ندارد، عمده به دست آوردن موضوع شرعى است كه متعلق تكليف شده. و على الظاهر در اين مورد اين موضوع قيود شرعيه دارد كه خارج از فهم عرفى و معنى لغوى است. و پس از اين در اطراف موضوع بيانى پيش مىآيد.
«و الأكلة»، كفرحة، داء في العضو يأتكل منه. كما في القاموس و غيره. و قد يقرء بمدّ الهمزة على وزن فاعلة، أي العلّة الّتي تأكل اللّحم. و الاوّل أوفق باللّغة.
كذا قال المجلسىّ. [2] «مجلسى فرموده: اكلة بر وزن فرحة، دردى است در عضو كه از آن مىخورد. چنانچه در قاموس و غير آن مذكور است. و گاهى بر وزن «فاعلة» خوانده شده، يعنى دردى كه گوشت را مىخورد. و اوّلى مناسبتر با لغت است.» در هر حال، مقصود آن است كه همان طور كه اين مرض وقتى پيدا شد در عضو، خصوصا اعضاى لطيفه مثل باطن. آن را بزودى مىخورد و فانى مىكند، غيبت دين انسان را از آن سريعتر مىخورد و فاسد و فانى مىكند.
و ما لم يحدث از باب افعال است. و ضمير مستتر در آن راجع به «جالس» مستفاد از «جلوس» مذكور است. و «اغتياب» منصوب است، و مفعول فعل مقدّر مفهوم از كلام سائل است. و در بعضى نسخ به جاى ما يحدث «ما الحدث» است، بنابراين، «اغتياب» مرفوع است بنابر خبريّت.
فصل در تعريف غيبت است
بدان كه فقها، رضوان اللّه عليهم اجمعين، از براى «غيبت» تعريفهاى
[1] «صاحب مصباح المنير گويد: گويند «غيبت كرد او را» وقتى او را به صفات ناپسند كه او آنها را ناخوش دارد ياد كند و سخن گوينده راست باشد.» مصباح المنير، ج 2، ص 458.
______________________________
[1] مرآة العقول، ج 10، ص 406، «كتاب الايمان و الكفر»، «باب الغيبة و البهتان»، حديث 1.
[2] مرآة العقول، ج 10، ص 406، «كتاب ايمان و كفر»، «باب الغيبة و البهت»، حديث 1.