معاصى را ذوب كند. و به واسطه رياضات روحيه و عبادات و مناسك، حظوظ طبيعت را تدارك كند، زيرا كه در ذائقه روح صورت لذات طبيعيه موجود است، و تا آن صورتها متحقق است، نفس متمايل به آنها و قلب عاشق به آنهاست، و بيم آن است كه خداى نخواسته باز نفس سركشى كند و عنان را از دست بگيرد. پس بر سالك راه آخرت و تائب از معاصى لازم است كه الم رياضت و عبادت را به ذائقه روح بچشاند، و اگر شبى در معصيت و عشرت به سر برده، تدارك آن شب را بكند به قيام به عبادت خدا، و اگر روزى را به لذات طبيعيه نفس را مشغول كرده، به صيام و مناسك مناسبه جبران كند، تا نفس بكلى از آثار و تبعات آن، كه حصول تعلقات و رسوخ محبت به دنياست، پاك و پاكيزه شود. البته توبه در اين صورت كاملتر مىشود و نورانيت فطريّه نفس عود مىكند. و پيوسته در خلال اشتغال به اين امور تفكر و تدبر كند در نتايج معاصى و شدت بأس حق تعالى و دقت ميزان اعمال و شدت عذاب عالم برزخ و قيامت، و بفهمد و به نفس و قلب بفهماند كه تمام اينها نتايج و صور اين اعمال قبيحه و مخالفتهاى با مالك الملوك است، اميد است كه پس از اين علم و تفكر، نفس از معاصى متنفر شود و انزجار تام و تمام برايش حاصل شود، و به نتيجه مطلوبه در باب توبه برسد و توبه او كامل و تمام شود.
پس، اين دو مقام از متممات و مكملات منزل توبه است. و البته انسان كه در مرحله اولى مىخواهد وارد منزل توبه شود گمان نكند آخر مراتب را از او خواستند، و به نظرش راه صعب و منزل پر زحمت آيد و يكسره ترك آن كند. هر مقدارى كه حال سالك طريق آخرت اقتضا مىكند، همان اندازه مطلوب و مرغوب است. پس از آنكه وارد طريق شد، راه را خداى تعالى بر او آسان مىكند. پس نبايد سختى راه انسان را از اصل مقصد باز دارد، زيرا كه مقصد خيلى بزرگ و مهم است. اگر عظمت مقصد را بفهميم، هر زحمتى در راه آن آسان مىشود. آيا چه مقصدى از نجات ابدى و روح و ريحان هميشگى بالاتر است، و چه خطرى از شقاوت سرمدى و هلاكت دائمى عظيمتر است؟ با ترك توبه و تسويف و تأخير آن ممكن است انسان به شقاوت ابدى و عذاب خالد و هلاك دائم برسد، و با دخول در اين منزل، ممكن است انسان سعيد مطلق شود و محبوب حق گردد. پس وقتى مقصد بدين عظمت است، از زحمت چند روزه چه باك است.
و بدان كه اقدام به قدر مقدور هر چه هم كم باشد مفيد است. مقايسه كن امور آخرتى را به امور دنيايى كه عقلا [اگر] نتوانستند به مقصد عالى خود برسند، از