در قلب ما بيفكن و آن را به اين آتش دنيايى بسوزان و كدورت قلبيه ما را بر طرف فرما، و ما را از اين عالم بى تبعات معاصى ببر. إنّك ولىّ النعم و على كلّ شيء قدير.
فصل در شرايط توبه است
آنچه در فصل سابق ذكر شد، اركان توبه بود. و از براى آن شرايط قبول و شرايط كمالى است، كه آنها را به ترتيب مذكور مىداريم. عمده شرايط دو امر است، چنانچه عمده شرايط كمال نيز دو امر است. و ما در اين باب مىپردازيم به ذكر كلام شريف حضرت مولى الموالى، زيرا كه آن در حقيقت از جوامع كلم و كلام ملوك و ملوك كلام است.
روى في نهج البلاغة أنّ قائلا قال بحضرته، عليه السّلام: أستغفر اللّه. فقال له: ثكلتك امّك! أ تدري ما الإستغفار؟ إنّ الإستغفار درجة العليّين، و هو اسم واقع على ستّة معان: أوّلها النّدم على ما مضى. و الثّاني العزم على ترك العود إليه أبدا. و الثّالث أن تؤدّى إلى المخلوقين حقوقهم حتّى تلقى اللّه سبحانه املس ليس عليك تبعة. و الرّابع أن تعمد إلى كلّ فريضة عليك ضيّعتها فتؤدّي حقّها. و الخامس أن تعمد إلى اللّحم الّذي نبت على السّحت، فتذيبه بالأحزان حتّى تلصق الجلد بالعظم و ينشأ بينهما لحم جديد. و السّادس أن تذيق الجسم ألم الطّاعة كما أذقته حلاوة المعصية. [1] جناب سيد جليل القدر، السيد الرضى [1]، رضى اللّه عنه، در نهج البلاغه روايت فرمود كه «همانا گويندهاى در محضر حضرت امير، عليه السلام، گفت:
استغفر اللّه.» پس فرمود به او: «مادرت در عزايت گريه كناد، آيا مىدانى چيست استغفار؟ همانا استغفار درجه علّيين است. و آن اسمى است كه واقع مىشود بر شش معنى. اوّل آنها پشيمانى بر گذشته است. دوم، عزم بر برگشت ننمودن است به سوى آن هميشگى. سوم، ادا كنى به سوى مخلوق حق آنها را تا ملاقات كنى خداى سبحان را پاكيزه كه نبوده باشد بر تو دنبالهاى. (يعنى حقى از كسى به عهده تو
[1] ابو الحسن محمد بن حسين بن موسى، مشهور به شريف رضى، (406- 359) از بزرگان و مشاهير دانشمندان شيعه وى شاگرد شيخ مفيد بود و شيخ طوسى و ديگران از او روايت كردهاند در فنون ادب و بلاغت سر آمد ديگران بود و در ديگر علوم اسلام نيز حظّى وافى داشت. زهد و مناعت وى زبانزد بود. پس از پدرش نقابت سادات بدو مفوض گرديد. از آثار اوست: انشراح الصدر، خصائص الائمة، تلخيص البيان عن مجازات القرآن، مجازات الاثار النبوية مهمترين و مشهورترين يادگار او «نهج البلاغة» است.