responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 218

أنّه لا يألوك خيرا و فضلا. و پس از آن فرموده است: و تعلم أنّ الحكم في ذلك له.

البته كسى كه بداند حق تعالى قادر است بر هر چيز و خير و فضل او را از دست ندهد، مقام توكل براى او حاصل شود، زيرا كه دو ركن بزرگ توكل همان است كه ذكر فرموده، و دور كن يا سه ركن ديگر را براى وضوح آن ذكر نفرموده.

پس، نتيجه از مقدمات مذكوره و مطويه معلومه حاصل شود كه هر چه حق تعالى كند موجب خشنودى و رضايت است، زيرا كه خير و صلاح در آن است، پس مقام توكل حاصل آيد، و لهذا تفريع فرموده است: فتوكّل على اللّه.

فصل در فرق بين تفويض و توكل و ثقه‌

بدان كه «تفويض» نيز غير از توكل است، چنانچه «ثقه» غير از هر دو است. و از اين جهت آنها را در مقامات سالكان جداگانه شمرده‌اند. خواجه فرمايد:

التّفويض ألطف إشارة و أوسع معنى من التوكّل. ثمّ قال: التّوكّل شعبة منه. [1] يعنى «تفويض» لطيفتر و دقيقتر از توكل است، زيرا كه تفويض آن است كه بنده حول و قوت را از خود نبيند و در تمام امور خود را بى تصرف داند و حق را متصرف، و اما در توكل چنان نيست، زيرا كه متوكل حق را قائم مقام خود كند در تصرف و جلب خير و صلاح.

و اما [تفويض‌] اوسع است و توكل شعبه‌اى است از آن، زيرا كه توكل در مصالح است، به خلاف تفويض كه در مطلق امور است. و نيز توكل نمى‌باشد مگر بعد از وقوع سبب موجب توكل، يعنى امرى كه در آن توكل مى‌كند بنده بر خدا، مثل توكل پيغمبر، صلّى اللّه عليه و آله، و اصحابش در حفظ از مشركين وقتى كه گفته شد به آنها: إنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ ايماناً و قالُوا حَسْبُنَا اللَّه و نِعْمَ الْوَكيلُ. [1] و اما تفويض قبل از وقوع سبب است، چنانچه در دعاى مروى از رسول خدا، صلّى اللّه عليه و آله، است: اللّهمّ إنّي أسلمت نفسي إليك و ألجأت ظهري إليك و فوّضت أمري إليك. [2] و گاهى بعد از وقوع سبب است، مثل تفويض مؤمن آل فرعون. اينكه ذكر كردم محصّل ترجمه شرح عارف معروف، عبد الرّزاق كاشانى، [3] است از كلام جناب عارف كامل، خواجه عبد اللّه‌ [2]، با


[1]" همانا مردمى عليه شما گرد آمده‌اند از آنها بترسيد پس اين بر ايمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و او چه نيكو تكيه گاهى است." (آل عمران- 173)

[2]" خدايا من نفس خود را تسليم تو كردم و به تو تكيه كردم و كار خويش را به تو واگذار كردم"

[3] ملا عبد الرزاق بن جمال (جلال) الدين اسحاق كاشانى سمرقندى مكنى به أبو الغنائم و ملقب به" كمال الدين" از مشاهير عارفان قرن هشتم هجرى و از شارحان بزرگ فصوص مى باشد. وى در سال 730 يا 735 وفات كرده است از آثار اوست: اصطلاحات الصوفية، تأويل الآيات يا تأويل القرآن، شرح فصوص الحكم، شرح منازل السائرين.

______________________________

[1] منازل السائرين ص 34. قسم البدايات، باب" تفويض".

[2] حديث 12، پاورقى 2.

نام کتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 1  صفحه : 218
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست