مىسوزاند، قلب را ذوب مىكند، فؤاد را محترق مىنمايد. تمام اينها را كه شنيدى و آنچه تا كنون از هر كه شنيدى جهنم اعمال تو است كه در آنجا حاضر مىبينى كه خداى تعالى مىفرمايد: وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً. [1] يعنى «يافتند آنچه كرده بودند حاضر.» اينجا مال يتيم خوردى لذت بردى، خدا مىداند آن صورتى كه در آن عالم از آن در جهنم مىبينى و آن ذلتى كه در آنجا نصيب تو است چيست؟ اينجا بد گفتى به مردم، قلب مردم را سوزانيدى، اين سوزش قلب عباد خدا را خدا مىداند چه عذابى دارد در آن دنيا، وقتى كه ديدى مىفهمى چه عذابى خودت براى خودت تهيه كردى. وقتى غيبت كردى، صورت ملكوتى او براى تو تهيه شد، به تو ردّ مىشود، با او محشورى و خواهى عذاب آن را چشيد. اينها جهنم اعمال كه جهنم سهل و آسان و سرد و گوارا و مال كسانى است كه اهل معصيت هستند، ولى براى اشخاصى كه ملكه فاسده و رذيله باطله پيدا كردند. از قبيل ملكه طمع، حرص، جحود، جدال، شره، حب مال و جاه و دنيا و ساير ملكات پست، جهنمى است كه نمىشود تصور كرد، صورتهايى است كه در قلب من و تو خطور نمىكند كه از باطن خود نفس ظهور مىكند كه اهل آن جهنم از عذاب آنها گريزان و به وحشت هستند. در بعضى از روايات موثقه است كه در جهنم يك وادى است از براى متكبرها كه او را «سقر» مىگويند، شكايت كرد به خداى تعالى از شدت گرمى و حرارت و خواست از خداى تعالى كه اذن دهد او را نفس بكشد، پس از اذن نفسى كشيد كه جهنم محترق گرديد [2].
گاهى اين ملكات اسباب مىشود كه انسان را مخلد در جهنم مىكند، زيرا كه ايمان را از انسان مىگيرند، مثل حسد كه در روايات صحيحه ماست كه ايمان را حسد مىخورد، همان طور كه آتش هيزم را مىخورد [3]. و مثل حبّ دنيا و شرف و مال كه در روايات صحيحه است كه دو گرگ اگر در گله بىشبان رها شود، يكى از آنها در اوّل گله و يكى در آخرش، زودتر آنها را هلاك نمىكنند از حب شرف و حب دنيا كه دين مؤمن را از او مىگيرد. [4] خدا نكند عاقبت معاصى منتهى بشود به ملكات و اخلاق ظلمانى زشت، و آنها منتهى شود به رفتن ايمان و مردن انسان با حال كفر، كه جهنم كافر و جهنم عقايد باطله از آن دو جهنم بمراتب سختتر و سوزانتر و ظلمانيتر است.
اى عزيز، در علوم عاليه ثابت شده است [5] كه مراتب اشتداد غير متناهى است هر چه تو تصور كنى و تمام عقول تصور كنند شدت عذاب را، از آن شديدتر
[2] عن أبي عبد اللّه (ع) قال: إنّ في جهنّم لواديا للمتكبّرين يقال له، «سقر» شكى إلى اللّه عزّ و جلّ شدّة حرّه و سأله أن يأذن له أن يتنفس. فتنفّس فأحرق جهنّم. اصول كافى، ج 2، ص 310، «كتاب ايمان و كفر»، «باب كبر» حديث 10.
[3] عن أبي عبد اللّه (ع) قال: إنّ الحسد يأكل الايمان، كما تأكل النّار الحطب. اصول كافى، ج 2، ص 306، «كتاب ايمان و كفر» باب حسد، حديث 2.
[4] عن أبي جعفر (ع) قال: ما ذئبان ضاريان في غنم ليس لها راع، هذا في أولها و هذا في آخرها بأسرع فيها من حبّ المال و الشرف في دين المؤمن. اصول كافى، ج 2، ص 315، «كتاب ايمان و كفر»، «باب حب الدنيا و الحرص عليها»، حديث 2 و 3.
[5] صدر المتألهين و ديگر حكيمان الهى اين حقيقت را در اسفار علمى خود بيان كردهاند. اسفار ج 1، ص 45، 65، 69.