مقدس است جميع كمالات را، و ديگر فطرت بر يوم معاد و روز رستخيز است، و ديگر فطرت بر نبوت است، و ديگر فطرت بر وجود ملائكه و روحانيين و انزال كتب و اعلام طرق هدايت است، كه بعضى از اينها كه ذكر شد از احكام فطرت، و برخى ديگر از لوازم فطرت است. و ايمان به خداى تعالى و ملائكه و كتب و رسل و يوم قيامت، دين قيم محكم مستقيم حق است در تمام دوره زندگانى عايله سلسله بشر.
و ما اشاره به بعضى از آنها كه با حديث شريف مناسب است مىنماييم، و از حق تعالى توفيق مىطلبيم.
مقام اول در بيان آنكه اصل وجود مبدأ متعال جلّ و علا از فطريات است
و آن با تنبه به يك مقدمه معلوم گردد. و آن اين است كه يكى از فطرتهايى كه جميع سلسله بنى الانسان مخمّر بر آن هستند و يك نفر در تمام عايله بشر پيدا نشود كه بر خلاف آن باشد، و هيچيك از عادات و اخلاق و مذاهب و مسالك و غير آن آن را تغيير ندهد و در آن خلل وارد نياورد، فطرت عشق به كمال است، كه اگر در تمام دورههاى زندگانى بشر قدم زنى و هر يك از افراد هر يك از طوايف و ملل را استنطاق كنى، اين عشق و محبت را در خميره او مىيابى و قلب او را متوجه كمال مىبينى.
بلكه در تمام حركات و سكنات و زحمات و جديتهاى طاقت فرسا، كه هر يك از افراد اين نوع در هر رشتهاى واردند مشغولاند، عشق به كمال آنها را به آن واداشته، اگر چه در تشخيص كمال و آنكه كمال در چيست و محبوب و معشوق در كجاست، مردم كمال اختلاف را دارند. هر يك معشوق خود را در چيزى يافته و گمان كرده و كعبه آمال خود را در چيزى توهم كرده و متوجه به آن شده از دل و جان آن را خواهان است. اهل دنيا و زخارف آن كمال را در دارايى آن گمان كردند و معشوق خود را در آن يافتند، از جان و دل در راه تحصيل آن خدمت عاشقانه كنند، و هر يك در هر رشته هستند و حب به هر چه دارند، چون آن را كمال دانند بدان متوجهاند. و همين طور اهل علوم و صنايع هر يك به سعه دماغ خود چيزى را كمال دانند و معشوق خود را آن پندارند. و اهل آخرت و ذكر و فكر، غير آن را. بالجمله، تمام آنها متوجه به كمالاند، و چون آن را در موجودى يا موهومى تشخيص دادند، با آن عشقبازى