چه مستلزم قتل انبيا و اوليا گردد. و نفس داراى واهمه شيطانيه مىخواهد كار خود را انجام دهد، اگر چه مستلزم فساد در ارض باشد و عالم درهم و برهم گردد.
انبياء، عليهم السلام، آمدند، قانونها آوردند و كتابهاى آسمانى بر آنها نازل شد كه جلوگيرى از اطلاق و زياده روى طبيعت كنند و نفس انسانى را در تحت قانون عقل و شرع در آورند و آن را مرتاض و مؤدّب كنند كه خارج از ميزان عقل و شرع رفتار نكند. پس هر نفسى كه با قوانين الهيه و موازين عقليه ملكات خود را تطبيق كرد، سعيد است و از اهل نجات مىباشد، والا پناه ببرد به خداى تبارك و تعالى از آن شقاوتها و بدبختيها و ظلمتها و سختيها كه در پيش دارد و از آن صورتهاى موحشه و مدهشه كه در برزخ و قبر و در قيامت و جهنم مصاحب اوست، و از نتيجه ملكات و اخلاق فاسده كه پايبند اوست.
فصل در بيان ضبط خيال است
بدان كه اوّل شرط از براى مجاهد در اين مقام و مقامات ديگر، كه مىتوا [ند] منشأ غلبه بر شيطان و جنودش شود، حفظ طائر خيال است. چون كه اين خيال مرغى است بس پرواز كن كه در هر آنى به شاخى خود را مىآويزد، و اين موجب بسى از بدبختيهاست. و خيال يكى از دستاويزهاى شيطان است كه انسان را به واسطه آن بيچاره كرده به شقاوت دعوت مىكند.
انسان مجاهد كه در صدد اصلاح خود برآمده و مىخواهد باطن را صفايى دهد و از جنود ابليس آن را خالى كند، بايد زمام خيال را در دست گيرد و نگذارد هر جا مىخواهد پرواز كند، و مانع شود از اينكه خيالهاى فاسد باطل براى او پيش آيد، از قبيل خيال معاصى و شيطنت، هميشه خيال خود را متوجه امور شريفه كند. و اين اگر چه در اوّل امر قدرى مشكل به نظر مىرسد و شيطان و جنودش آن را به نظر بزرگ جلوه مىدهند، ولى با قدرى مراقبت و مواظبت امر سهل مىشود. ممكن است، براى تجربه، تو نيز چندى در صدد جمع خيال باشى و مواظبت كامل از آن كنى: هر وقت مىخواهد متوجه امر پستى و خسيسى شود، آن را منصرف كنى و متوجه كنى به امور ديگر، از قبيل مباحات يا امور راجحه شريفه. اگر ديدى نتيجه گرفتى، شكر