خود او نيز جزء آن شود و بر ماده آن افزايد و سبب ازدياد شود. پس، از اين سبب است كه انسان در اين حال كور شود از رشد و هدايت، و كر گردد از موعظه و پند، بلكه موعظه در اين حال سبب ازدياد در غضب شود و مايه شعله و نايره آن گردد، و از براى اين شخص راه چارهاى در اين حال نيست.» پس از آن فرمايد: «و اما بقراط [1] گويد كه من از كشتيى كه دچار بادها و طوفانهاى سخت شود و متلاطم كند آن را موجهاى دريا و بيندازد آن را در لجههايى كه در آن كوههاى دريايى است اميدوارترم از شخص غضبناك برافروخته، زيرا كه كشتى را در اين حال ملاحان با لطايف الحيل نجات دهند، و اما نفس وقتى آتش غضبش شعلهور گرديد اميد حيله براى او نيست البته، زيرا كه هر چه حيله به خرج برى، از قبيل مواعظ و نصايح، و هر چه با او فروتنى كنى و زارى نمايى، بر شعله و مايه آن افزايد.» انتهى. [1]
فصل در بيان فوايد قوه غضبيه
بدان كه قوه غضبيه يكى از نعم بزرگ الهى است كه به واسطه آن تعمير دنيا و آخرت شود، و با آن حفظ بقاى شخص و نوع و نظام عايله گردد، و مدخليت عظيم در تشكيل مدينه فاضله و نظام جامعه دارد. اگر اين قوه شريفه در حيوان نبود، از ناملايمات طبيعت دفاع نمىكرد و دستخوش زوال و اضمحلال مىگرديد. و اگر در انسان نبود، علاوه بر اين، از بسيارى از كمالات و ترقيات باز مىماند. بلكه حد تفريط و نقص از حال اعتدال نيز از مذامّ اخلاق و نقايص ملكات شمرده شود كه بر آن مفاسدى بسيار و معايبى بيشمار مترتب گردد، از قبيل ترس و ضعف و سستى و تنبلى و طمع و كم صبرى و قلّت ثبات- در مواردى كه لازم است- و راحت طلبى و خمودى و زير بار رفتن و انظلام و رضاى به رذايل و فضايح كه پيش آيد براى خود يا عايلهاش و بىغيرتى و كم همتى. خداى تعالى در صفت مؤمنين فرمايد: أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم.» [2] اداره امر به معروف و نهى از منكر و اجراى حدود و تعزيرات و ساير سياسات دينيه و عقليه نشود جز در سايه قوه شريفه غضبيه، پس آنها كه گمان كردند كشتن قوه غضب و خاموش كردن آن از كمالات و معارج نفس است، خود خطايى بزرگ و
[1] بقراط (460- 377 ق. م.) در جزيره كوس، در يونان، به دنيا آمد. وى از مشهورترين پزشكان و فيلسوفان قديم است. او براى امراض دو منشأ غذا و هوا قايل بود.
[2] (مؤمنان) بر كافران سخت گيرند و با خود مهربان.» (فتح- 29).
______________________________
[1] تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق (چاپ مصر) ص 162.