بدان كه حسد خودش يكى از امراض مهلكه قلبيه است. و از او نيز زاييده شود امراض كثيره قلبيه و كبر و مفاسد اعمالى كه هر يك از موبقات است و براى هلاك انسان سببى مستقل است. و ما به ذكر بعضى از آنها كه پر ظاهر است مىپردازيم، و ناچار مفاسد خفيهاى دارد كه از نظر نويسنده پوشيده است.
اما مفاسد خودش، پس بس است براى آن آنچه صادق مصدّق خبر داده است فى صحيحة معاوية بن وهب قال: قال أبو عبد اللّه، عليه السّلام: آفة الدّين الحسد و العجب و الفخر. [1] و في صحيحة محمّد بن مسلم عن أبي جعفر، عليه السّلام: إنّ الرّجل ليأتي بأىّ بادرة فيكفّر و إنّ الحسد ليأكل الإيمان كما تأكل النّار الحطب. [1] يعنى «حضرت باقر، عليه السلام، فرمود: «همانا مرد بيايد با هر لغزش فعلى يا زبانى كه در غضب از او صادر شود پس آمرزيده شود، و همانا حسد هر آينه مىخورد ايمان را چنانچه آتش هيزم را مىخورد.» معلوم است ايمان نورى است الهى كه قلب را مورد تجليات حق، جل جلاله، قرار دهد، چنانچه در احاديث قدسيه منقول است: لا يسعنى أرضي و لا سمائي بل يسعنى قلب عبدى المؤمن. [2] اين نور معنوى، اين بارقه الهيه، كه قلب را وسيعتر از جميع موجودات قرار مىدهد، منافات دارد با آن تنگى و تاريكى كه در قلب از كدورت اين رذيله پيدا مىشود. اين صفت خبيث و زشت چنان قلب را گرفته و تنگ مىكند كه آثار آن در تمام مملكت باطن و ظاهر پيدا شود. قلب محزون و افسرده، سينه گرفته و تنگ، چهره عبوس و چين در چين شود. البته اين حالت نور ايمان را باطل كند و قلب انسانى را بميراند، و هر قدر قوّت پيدا كند، نور ايمان رو به ضعف گذارد.
تمام اوصاف معنويه و صوريه مؤمن منافى است با آثارى كه از حسد در ظاهر و باطن پيدا شود: مؤمن خوش بين است به خداى تعالى و راضى است به قسمتهايى كه بين بندگانش فرموده، حسود غضبناك است به حق تعالى و رو برگردان است از تقديرات او، چنانچه در حديث شريف ذكر شده. مؤمن بدى مؤمنين را نمىخواهد و آنها را عزيز دارد، حسود بر خلاف آن است. مؤمن حب دنيا بر او غلبه نكرده،
[1] امام صادق (ع) فرمود: آفت دين رشك برى و خودبينى و فخر فروشى است.» اصول كافى، ج 2، ص 307، «كتاب ايمان و كفر»، «باب حسد»، حديث 5.
______________________________
[1] اصول كافى، ج 2، ص 306، «كتاب ايمان و كفر»، «باب حسد» حديث 1.