ديار دلدار
كوركورانه به ميخانه مرو اى هُشيار
خانه عشق بود جامه تزوير برآر
عاشقانند در آن خانه همه بىسروپا
سر و پايى اگرت هست در آن پا نگذار
تو كه دلبسته تسبيحى و وابسته دير
ساغر باده از آن ميكده اميد مدار
پاره كن سبحه و بشكن درِ اين دير خراب
گر كه خواهى شوى آگاه ز سرّ الاسرار
گر ندارى سر عشاق و ندانى ره عشق
سر خود گير و ره عشق به رهوار سپار
باز كُن اين قفس و پاره كُن اين دام از پاى
پرزنان پردهدران رو به ديار دلدار