آنان كه دين سازى كرده باعث گمراهى و انحراف جمعيت انبوهى شدهاند بيشترشان اهل علم بودهاند؛ بعضى از آنان در مراكز علم تحصيل كرده رياضتها كشيدهاند. [10] رئيس يكى از فرق باطله در همين حوزههاى ما تحصيل كرده است. ليكن چون تحصيلاتش با تهذيب و تزكيه توأم نبوده، در راه خدا قدم برنمىداشته، خباثت را از خود دور نساخته بود، آن همه رسوايى به بار آورده است. اگر انسان خباثت را از نهادش بيرون نكند، هر چه درس بخواند و تحصيل نمايد نه تنها فايدهاى بر آن مترتب نمىشود بلكه ضررها دارد. علم وقتى در اين مركز خبيث وارد شد، شاخ و برگ خبيث به بار آورده شجره خبيثه مىشود. هر چه اين مفاهيم در قلب سياه و غير مهذب انباشته گردد، حجاب زيادتر مىشود. در نفسى كه مهذب نشده، علم حجاب ظلمانى است: العلم هو الحجاب الاكبر. لذا شرّ عالم فاسد براى اسلام از همه شرور خطرناكتر و بيشتر است. علم نور است، ولى در دل سياه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سياهى را گستردهتر مىسازد.
علمى كه انسان را به خدا نزديك مىكند، در نفس دنيا طلب باعث دورى بيشتر از درگاه ذى الجلال مىگردد. علم توحيد هم اگر براى غير خدا باشد، از حجب ظلمانى است؛ چون اشتغال به ما سوى اللّه است. اگر كسى قرآن كريم را با چهارده قرائت لما سوى اللّه حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دورى از حق تعالى چيزى عايد او نمىشود. اگر شما درس بخوانيد، زحمت بكشيد، ممكن است عالم شويد، ولى بايد بدانيد كه
[10] از آن جمله محمد بن عبد الوهّاب (مؤسس فرقه وهابيه) و شيخ احمد احسايى و سيد كاظم رشتى (مؤسسان فرقه شيخيه) و احمد كسروى، و غلام احمد (مؤسس قاديانيگرى)، ... را مىتوان نام برد.