شخص سالك بايد آنها را مراعات كند. پس، از براى طهارت صورت و آداب صورتى است كه بيان آنها از وظيفه اين اوراق خارج است، و فقهاء مذهب جعفرى اعلى اللّه كلمتهم و رفع اللّه درجتهم بيان آن را فرمودهاند. و امّا آداب باطنيه و طهور باطنى را ما به طور اجمال بيان مىنماييم:
بايد دانست كه چون حقيقت نماز عروج به مقام قرب و وصول به مقام حضور حقّ جلّ و علا است، براى وصول به اين مقصد بزرگ و غايت قصوى طهاراتى لازم است كه ماوراى اين طهارات است. و خارهاى اين طريق و موانع اين عروج قذاراتى است كه با اتّصاف سالك به يكى از آنها نتواند صعود به اين مرقاة و عروج به اين معراج نمود. و آنچه از قبيل اين قذارات باشد موانع صلاة و رجز شيطان است، و آنچه معين سالك است در سير و از آداب حضور است شرائط اين حقيقت است. و بر سالك إلى اللّه لازم است كه در اوّل امر رفع موانع و قذارات كند تا اتّصاف به طهارت و حصول طهور كه از عالم نور است براى او ميسور شود، و تا تطهير جميع قذارات ظاهريّه و باطنيّه و علنيّه و سرّيّه نشود، سالك را حظّى از محضر و حضور نخواهد بود.
پس، اوّلين مراتب قذارات، قذارات آلات و قواى ظاهريّه نفس است به لوث معاصى و قذارات نافرمانى حضرت ولىّ النّعم، و اين دام صورى ظاهرى ابليس است. و انسان تا در اين دام مبتلا است، از فيض محضر و حصول قرب الهى محروم است. و كسى گمان نكند كه بدون تطهير ظاهر مملكت انسانيّت مىتوان به مقام حقيقت انسانيّت نايل شود يا مىتواند تطهير باطن قلب نمايد، [كه] اين غرورى است شيطانى و از حيلههاى بزرگ ابليس است، زيرا كه كدورات و ظلمتهاى قلبى با معاصى، كه غلبه طبيعت بر روحانيّت است، افزوده مىشود، و تا سالك فتح مملكت ظاهر نكند، از فتوحات باطنيّه، كه مقصد بزرگ است، بكلّى محروم است و راهى به سعادت براى او گشوده نگردد. پس يكى از موانع بزرگ اين سلوك قذارات معاصى است كه با آب پاك و پاكيزه توبه نصوح بايد آن را تطهير كرد.
و بايد دانست كه تمام قواى ظاهريّه و باطنيّه را كه حقّ تعالى به ما عنايت