responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : يادداشت نویسنده : يادداشت    جلد : 1  صفحه : 200

چرا شيعه را "جعفري" مي خوانند؟

کد مطلب: ٦٠٣٩ تاریخ انتشار: ٢٣ مهر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 3717 يادداشت » عمومي چرا شيعه را "جعفري" مي خوانند؟
بنابر روايت متواتر و صحيح اولين دانشگاه اسلامي در دوران امام جعفر صادق علیه السلام افتتاح و ازهر منبر و منزلي صداي علم به گوش مي رسيد به طوري كه دراين دوران 4 هزار طلبه و دانشجو به كسب علوم مختلف پرداخته كه نام بسياري ازايشان تاكنون جاري وباقيست و مزين شدن مذهب شيعه اثني عشر به مهر"جعفري" مهمترين دليل و برهان بر چهره علمي اين مذهب اسلامي به شمار مي رود.

دربيان اين حقيقت كه اول سرچشمه فيض و علم رسول گرامي اسلام (ص) است شك وترديدي نيست وآنچه غيرازاين بيان شود جز راه گمراهي به مقصد ومقصود نخواهد رسيد زيرا ايشان به سند واحد ومتواتر اهل سنت وشيعه در بيان حديث "مدينه " خود را شهر علم معرفي مينمايد و به اذعان قرآن كريم كام رسول الله جز به بيان حق گشوده نشده و آنچه از زبان ايشان ساري و جاري شده است علم الهي و كلام حق است .

ايشان دربيان حديث فوق ميفرمايند: "من شهر علم هستم و علي باب اين شهر " دربيان ساده اين روايت بايد گفت : شهري داراي باب است كه ديوار و محصور باشد واينكه علم رسول گرامي اسلام محفوظ است شكي نيست زيرا درقرآن مجيد نقل به مضمون ميفرمايد: فرشتگان آسمانها محافظان علم محمد هستند تا دشمنان به گوش خود اين علم را به سرقت نبرند.

اين كلام درحالي بيان ميشود كه بارها از زبان رسول گرامي اسلام و ائمه هدي (ع) شينده شده كه : ازما سوال كنيد قبل از آنكه دير شود.

اين بيان حكايت ازآن دارد كه باوجود انحصار در علم الهي ،كساني كه طالب علم و فيض باشند يابنده آن خواهند بود بشرط آنكه براي ورود به اين شهر چونان دزدان از ديوار قصد ورود نكنند وشرط ادب ومعرفت در دق الباب نمايند.

رئيس مذهب جعفري، رسول الله (ص) است

  دراين مطلب كه في الواقع رئيس مذهب جعفري شخص رسول گرامي اسلام (ص) است ترديد نيست زيرا ريشه شيعيان به خود پيغمبر عظيم الشان اسلام ميرسد واولين بار اززبان ايشان نام شيعيان اميرالمومين علي(ع) بگوش رسيده است .

ابن عباس روايت مي كند كه چون آيه شريفه "إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتُ عَدْن تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ" «آنان كه ايمان آورده اند و نيكوكار شدند به حقيقت، بهترين اهل عالمند. پاداش آن ها نزد خدا باغ هاي بهشت عدن است كه نهرها زير درختانش جاري است و در آن بهشت تا ابد جاودان و متنعمند و خدا از آن ها خشنود است(1)». بر پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) نازل شد، پيغمبر خطاب به علي ابن ابي طالب(عليه السلام)فرمود: «يا علي! در اين آيه شريفه، مراد از خير البريه تو و «شيعيانت» مي باشيد. روز قيامت تو و شيعيانت در حالي كه خداوند از شما راضي و شما هم از خداوند راضي و خشنود هستيد مي آييد(2)».

اين تنها يك سند از بيان حقيقت نوراني شيعيان از كلام رسول گرامي اسلام است كه خود را مدينه علم الهي و علي (ع) را باب اين شهر معرفي كرده است .

پس درنتيجه شهر علم افضل بر باب علم است و كسي وارد نميشود براين شهر مگر آنكه ازباب آن كشف ادب نمايد واين بيان به تكرار در كلام امام معصوم (ع) شنيده شده است.ازهمين رو اين رئيس مذهب شيعه شخص رسول گرامي اسلام و جانشين برحق ايشان اميرالمومنين (ع) است و فرزندان معصوم ايشان ستارگان هدايتي هستند كه رسول گرامي اسلام آنها را به جابربن عبدالله انصاري آموزش داد.

برهمين اساس چنانچه بخواهيم شيعيان را عدالت خواه معرفي كنيم بهتر آنست كه ايشان را علوي معرفي كنيم واگر چهره صلح طلبي و آرامش خواهي را بخواهيم بعنوان نماد اين مذهب بيان نمائيم بهتر است با عنوان "حسني " بخوانيم .

 شيعه وشاخصه هاي ائمه (ع)

همانگونه شهادت طلبي وايثارگري شيعيان از امام حسين (ع) و ديانت طلبي را بايد ازعلي بن حسين سيد الساجدين (ع) رنگ وبوي ديگري بخود ميگيرد هريك ازائمه ما قبل و بعدازامام جعفرصادق(ع) داراي خصيصه و شاخصه بارزي ميباشند ولي آنچه در زمان امام ششم ازشيعه متبادر گرديد انديشمندي و علم طلبي اين مذهب بودكه عليرغم شاخصه بارز تاكنون آنچنان كه بايد ازشيعيان به نمايش درنيامده است.

 شيعيان چرا جعفري هستند؟

بر اساس اصل نبوت كه هر پيغمبري قبل از وفاتش، وصي و جانشين خويش را از جانب خدا معين مي كند، خاتم الانبيا نيز اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) را باب علم، وصيّ و خليفه خود معرفي و امت را به اطاعت از وي امر نمود. هرچند بعد از وفات پيامبر، خلافت به امام علي(عليه السلام) نرسيد; اما دو خليفه اول در تمام دوره خلافت خود ـ باستثناي اوايل خلافت ابوبكر ـ در تمام امور با حضرت علي(عليه السلام) مشورت نموده و مطابق راهنمايي هاي ايشان عمل مي كردندو آن حضرت نيز همانگونه كه تا پيش ازشهادت خود باب كرامت را برطالبان حقيقت گشوده بود ازارايه مشاوره و طريق صحيح به آنان كه حق ايشان را غصب كرده بودند دريغ نكرد.

حتي حضرت علي(عليه السلام) راهنماي خليفه اول و دوم در امر قضاوت آن ها بوده است.آنچان كه بارها عمر به روايات صحيح و متواتر بيان ميكند: اگر نبودعمر به هلاكت ميرسيد.

علي(ع) وقتي كه رجال و دانشمندان ساير اديان، براي كشف حقايق به مدينه مي آمدند تا مناظره و مباحثه علمي نمايند، امام علي(عليه السلام) آنان را مجاب مي كرد و بدين طريق از ارايه خدمات شايان علمي خود به جامعه مسلمين دريغ نميورزيد. بااين حال امام اول شيعه هرگز نتوانست دانشگاه علوم وفيوضات الهي خود را آنچنان كه شايسته باشد مفتوح نمايد وصندوقچه علوم ايشان سربه مهر به حسن وحسين عليهما سلام سينه به سينه منتقل شد ولي دوران خفقان حكومت امويان حسنين را دركنج غربت نشاند و هريك را به مشغله اي درگير ساخت تا مسلمانان نتوانند ازسرچشمه هاي جوشان علوم بهره مند شوند.

پس از شهادت امام حسن مجتبي(ع)، امام حسين، امام سجاد و امام باقر(عليهم السلام) تحت فشار شديد و آزار و اذيت اموي ها قرار گرفته و تحت نظر و كنترل بودند.آنچنان كه آمار آمد وشدها به منزل امامان معصوم لحظه به لحظه به حكومت مدينه ودربار حكام اموي گزارش ميشدو فقط عده قليلي از شيعيان خاص، موفق به ديدار آن ها و اخذ حقايق و علوم مي شدند تاآنكه بالاخره هر كدام از فرزندان رسول الله(صلي الله عليه وآله) را به طريقي به شهادت رساندند.

در اوايل قرن دوم هجري، درگيري هاي شديدي بين بني عباس و بني اميه شكل گرفت و اموي ها مشغول و مجبور به دفاع از حكومت خود شدند. در نتيجه توان ادامه آن سختگيري ها و كنترل ها را نداشتند. لذا امام صادق(عليه السلام) با استفاده از اين فرصت، از انزوا بيرون آمد و خانه خود را به دانشگاه علوم الهي مبدل ساخت و باب اين دانشگاه را به روي همه مردم باز گذاشت. ايشان آزادانه در منبر مساجد به نشر علوم و احكام و قواعد دين مي پرداخت آنچنان كه بنابر روايت مستند در اين زمان بيش از چهار هزار طلبه و دانشجوي علم و دانش از درياي بي كران علم آن حضرت بهره گرفته وهريك به دانشمندان و انديشمندان شهيري درعصر خود مبدل كه نام برخي ازآنها وعلوم مكشوفه ايشان تاكنون مورد بهره برداري قرار ميگيرد.

شاگردان خاص آن حضرت با بهره گيري از جلسات درس ايشان، درباره مباني علمي، قسمت هايي از چهارصد اصل معروف را نوشتند كه به «اصول اربعه مائه» معروف شد.يكي از خوشه چينان مكتب آن حضرت به نام جابر بن حيان كتابي شامل هزار ورق و پانصد رساله به رشته تحرير در آورد.

جابربن حيان بابهره گيري ازاين سرچشمه جوشان موفق به كشف الكل گرديد كه تاكنون علوم پزشكي و شيمي خود را مديون اين كشف بزرگ ميدانند.

 امام جعفرصادق(ع) عليرغم تلاش بدخواهان شيعه براي نمايش تك بعدي ازآن و هاديان اين مذهب دردوران مذكور علوم مختلفي را در اولين دانشگاه بزرگ اسلام وجهان تدريس نمود كه ازجمله آنها ميتوان به : شيمي،فيزيك ،نجوم ، رياضي،فقه و حقوق اسلامي و...اشاره داشت .

بنابراين براي هيچ كدام از اهل بيت عترت و طهارت، چنين فرصتي پيش نيامده بود تا بتوانند به نشر احكام و قواعد فقهي، تفسير آيات قرآن مجيد و كشف اسرار حقايق بپردازند. چون اين موقعيت بيشتر براي امام جعفر صادق(عليه السلام) پيش آمد، لذا مذهب شيعه با مهر "جعفري " مذين از علوم الهيه آن امام گرديد و تاكنون به واسطه اين جوشندگي در علم به نام آن حضرت اشتهار ومعروفيت يافت .

اشتهار مذهب شيعه به نام امام جعفرصادق(عليه السلام) هيچ دلالتي بر تفاوت بين ايشان و اجدادش و نيز عموي بزرگوارش امام حسن مجتبي(عليه السلام)كه از امامان بر حق شيعه است، ندارد.بلكه مبدء ودليلي براي علمي بودن چهره شيعه بشمار ميرود.

 آيا امام صادق علیه السلام فقط به شيعيان درس ميداد؟

پاسخ اين سوال به قطعيت خير است زيرا اكابر علما و فقهاي بزرگي از اهل سنت، نظير: ابوحنيفه، مالك بن انس، يحيي بن سعيد انصاري، ابن جريح، محمد بن اسحق، يحيي بن سعيد قطان، سفيان بن عيينه و سفيان ثوري از مكتب آن حضرت بهره گرفته و افتخار شاگردي آن حضرت را باخود همراه ساخته اند .

اما آنچه ازآن جز به تحجر و تبعيت ازكج فهمي هاي گذشتگان نميتوان ياد كرد ،موجب شده تا حق جويان اهل سنت تاكنون از حقانيت واعلميت ستارگان آسمان ولايت كم بهره باشند كه از نشانه هاي آن فقط ذكر همين مطلب كفايت ميكند كه باوجود پرورش شاگردان بزرگي چون افراد صدر والذكر نام امام جعفر صادق (ع) باوجود آن همه روايت و اصل معروف كه درعموم كتب اهل سنت نيز ذكر شده جزو ائمه اربعه اين مذهب قرار نگرفته است .

حال آنكه اين امام همام به جهت نسب و فضيلت كه در صفحات كتب مشهوره اهل سنت به آن اذعان و تاكيد شده سرآمد افراديست كه دربيان اصول و فروع شرعيه و علميه بدون درك حضرت رسول (ع) به بيان روايات متضاد ازيكديگر اقدام نموده اندحال آنكه تاكنون حتي كلمه اي متضاد از آنچه رسول گرامي اسلام (ص) وقرآن كريم به بشر ارايه نموده است از زبان امام جعفرصادق (ع) ويا ديگر ائمه طاهرين نقل قول نشده است .

اما آنچه ائمه طاهرين الاخصوص امام ششم شيعيان ثبت و ضبط درپرونده علمي وشرعي شيعه نموده به بيان خود ايشان هيچ نبوده جز آنكه انتقال كلام رسول گرامي اسلام باشد.

 پي نوشت:

1. بينه (98): 7 و 8

2. اللمعة البيضاء، ص413، حديث 1125 ; شواهد التنزيل، ج 2، ص459 ; الدر المنثور، ج 8 ، ص589 ; المناقب، ص265، حديث 247 ; شبهاي پيشاور، ص156 «أنت يا علي و شيعتك تأتي أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيّين».

 

نام کتاب : يادداشت نویسنده : يادداشت    جلد : 1  صفحه : 200
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست