responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : خارج کلام مقارن نویسنده : خارج کلام مقارن    جلد : 1  صفحه : 259

بررسی شبهات وهابیت در مسئله «تقیّه» (30) – تقیه «سعید بن جبیر» و «حسن بصری»!

کد مطلب: ٨٧٦١ تاریخ انتشار: ٢٤ بهمن ١٣٩٤ - ٢٠:١٢ تعداد بازدید: 983 خارج کلام مقارن » بررسی شبهات تقیه بررسی شبهات وهابیت در مسئله «تقیّه» (30) – تقیه «سعید بن جبیر» و «حسن بصری»!
جلسه پنجاه و دوم 94/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه پنجاهو دوم     94/11/24

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداءالله الی یوم لقاءالله.

ما در جلسات گذشته، بحث جدیدی را در رابطه با مسئله «تقیه» شروع کردیم، با عنوان «علل و اسباب تقیه شیعه». عرض کردیم که یکی از مهمترین علتهای تقیه شیعه، ظلمها و جنایتهایی بود که از طرف دودمان بنی امیه بر اهلبیت(علیهم السلام) و شیعیان وارد می شد.

تقیه محدثين اهل سنت، از نقل أحاديث ولايت!

نه تنها بزرگان شیعه، بر اساس این ظلمها، در تقیه به سر می بردند، بلکه دودمان بنی امیه، - که خداوند تمام اینها را به همراه تابعینشان و یادگارانشان، و در رأسشان عربستان سعودی را لعنت کند - عرصه را آنچنان بر جامعه تنگ کرده بودند که حتی آخوندهای درباری مثل «مغیرة بن شعبه» مجبور به تقیه کردن بودند!

در جلسه گذشته گفتیم که «مغیرة» می گوید به «صعصعة بن سوهان» گفتم:

«إياك أن يبلغني عنك أنك تعيب عثمان، وإياك أن يبلغني أنك تظهر شيئاً من فضل علي، فأنا أعلم بذلك منك، ولكن هذا السلطان قد ظهر، وقد أخذ بإظهار عيبه للناس،

فنحن ندع شيئا كثيراً مما أمرنا به و نذكر الشيء الذي لا نجد منه بداً، ندفع به هؤلاء القوم عن أنفسنا.

فإن كنت ذاكراً فضله فاذكره بينك وبين أصحابك في منازلكم سراً، وأما علانية في المسجد فإن هذا لا يحتمله الخليفة لنا»

مبادا به من خبر برسد که در مذمت عثمان سخنی گفته باشی. مبادا به من خبر برسد که مطلبی را در فضل علی آشکار بکنی. من به فضائل علی از تو آگاهترم. ولی این معاویه بر قدرت مسلط شده است و قصد دارد که مذمت علی را در میان مردم منتشر بکند.

لذا ما بسیاری از اخباری که در فضیلت علی و اهلبیت به ما رسیده را رها می کنیم و ما فقط مطالبی را (در مدح بنی امیه) بیان می کنیم که راه گریزی از آن نداریم تا شر این قوم بنی امیه را از خودمان بر طرف بکنیم.

اگر تو خواستی که فضلی از علی را بیان بکنی، در میان اصحاب خودت؛ آنهم در منازل خود و به صورت مخفیانه بگوئید. و اما اینکه بخواهی فضیلتی را در مسجد و آشکارا بیان بکنی، این را معاویه هرگز از ما نمی پسندد.

تاريخ الطبري ، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت؛ ج3، ص 182

الكامل في التاريخ ، اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : عبد الله القاضي، ج3، ص 290

2- تقیه «سعيد بن جبير»!!

«سعید بن جبیر» متوفای 95 هجری، که از تابعین بوده و شخصیت والایی داشته که قابل قبول همه مذاهب اهل سنت است. هر چند از نظر شیعه، این شخص، یکی از آخوندهای دربار اموی بوده است.

«مالك بن دينار» می گوید:

«سألت سعيد بن جبير فقلت يا أبا عبد الله من كان حامل راية رسول الله؟ قال: فنظر إلي وقال: كأنك رَخِي البال، فغضبت و شكوته إلى إخوانه من القراء،

فقلت: ألا تعجبون من سعيد؟ إني سألته من كان حامل رأية رسول الله، فنظر إلىّ و قال: إنك لرخي البال.

قالوا: إنك سألته وهو خائف من الحجاج و قد لاذ بالبيت، فسله الآن! فسألته؟ فقال: كان حاملها علي رضى الله عنه، هكذا سمعته من عبد الله بن عباس»

از سعید بن جبیر پرسیدم که پرچمدار پیغمبر در جنگها چه کسی بود؟ سعید یک نگاهی به من کرد و گفت مثل اینکه آدم خوش خیالی هستی؟ من ناراحت شدم و به دیگر برادران قرآء او شکایت کردم.

گفتم: آیا از سعید تعجب نمی کنید؟ من از او پرسیدم که پرچمدار پیغمبر در جنگها چه کسی بود؟ او یک نگاهی به من کرد و گفت مثل اینکه آدم خوش خیالی هستی؟

گفتند که تو یک سؤالی کردی که او از حجاج می ترسد که جواب بدهد. او از ترس حجاج، خانه نشین شده است. الآن برو بپرس. من رفتم و پرسیدم. گفت: پرچمدار سپاه اسلام، علی بود. من این را از عبدالله بن عباس شنیدم.

المستدرك على الصحيحين ، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص 147، ح 4665

در جنگها، معمولاً قدرتمندترین افراد، پرچمدار سپاه می شدند. مادامی که پرچم برافراشته بود، سپاهیان روحیه داشتند و مقاومت می کردند. و به مجرد اینکه پرچم می افتاد، این افتادن، نشانه شکست سپاه، یا عقب نشینی بود.

«حاکم نیشابوری» روایت را نقل می کند و تصحیح هم می کند، بعد می گوید:

«ولهذا الحديث شاهد من حديث زَنْفَلُ الْعَرَفِيُّ و فيه طول فلم أخرجه»

حدیث زنفل عرفی شاهد این حدیث است و چون طولانی بود من نقل نکردم.

المستدرك على الصحيحين،ج3، ص 147، ح 4665

من هر چه قدر در این نرم افزارها درباره این «حديث زَنْفَلُ الْعَرَفِيُّ» گشتم، چیزی گیرم نیامد. حتماً مطلب مهمی دارد که حاکم آن را به عنوان شاهد ذکر می کند.

البته خود «زَنْفَلُ الْعَرَفِيُّ» را، آقایان تصعیف کرده اند. وی از روات مورد وثوق اهل سنت نیست. ولی آقایان اهل سنت، در روایت فضائل، می گویند که بررسی سندی لازم نیست! روایت ضعیف در غیر از محرمات و واجبات، حجت است و ما عمل می کنیم.

3- تقیه «حسن بصری»!!

«حسن بصری»، متوفای 110 هجری است. یعنی 22سال قبل از سقوط بنی امیه از دنیا رفته است. «یونس بن عبید» می گوید از حسن بصری پرسیدم:

«يا أبا سعيد، إنك تقول: قال رسول الله، و إنك لم تدركه؟ قال: يا بن أخي، لقد سألتني عن شيءٍ ما سألني عنه أحد قبلك، و لولا منزلتك مني ما أخبرتك،

إني في زمان كما ترى ـ وكان في عمل الحجاج ـ كل شيء سمعتني أقول: قال رسول الله، فهو عن علي بن أبي طالب، غير أني في زمان لا أستطيع أن أذكر علياً»

ای ابا سعید! تو وقتی روایت نقل می کنی، می گویی قال رسول الله! در حالی که تو پیغمبر را درک نکرده ای؟ گفت: ای برادر زاده! تو چیزی را پرسیدی، که قبل از تو هیچ کسی نپرسیده بود! اگر من به تو اطمینان نداشتم، جواب سؤالت را نمی دادم.

ما در زمانی زندگی می کنیم که خودت می بینی!(زمان حکومن حجاج بود). هر روایتی را که می شنوی من می گویم قال رسول الله، آن روایت از علی بن ابی طالب است. من در یک زمانی زندگی می کنم که نمی توانم اسم علی را بر زبان جاری کنم.

تهذيب الكمال، ج6 ص124، تحقيق ج د. بشار عواد، الناشر ج مؤسسة الرسالة ـ بيروت، ط4ـ 1413هـ.

مغانى الأخيار، أبو محمد محمود بن أحمد الغيتابى الحنفى بدرالدين العينى(متوفاى: 855هـ) ج1، ص 210

تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي ، عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي (متوفاي 911 هـ) ، ج 1 ، ص 204 ، ناشر : مكتبة الرياض الحديثة - الرياض ، تحقيق : عبد الوهاب عبد اللطيف

«حسن بصری»، جزء آخوندهای طراز اول دربار اموی است. و کسی است که در تقویت بنیان اموی ها، نقش بسزائی داشته است. و حتی در مجالسی که سب علی(سلام الله علیه) می کردند، ایشان حتی جرئت مخالفت هم نداشت. بلکه از ترس جانش تأیید هم می کرد.

لذا اینکه امروز در این شبکه های وهابی، مدام دارند مطرح می کنند که از «حسن بصری» نقل می کنند که حضرت زهرا از ابوبکر و عمر راضی شدند، ما پنبه این مسئله را مفصل زدیم. «بخاری» به صراحت در صحیح بخاری، ج 4، ص82، حدیث 4041، یا 4142؛ نقل می کند که«ان فاطمه غضبت علی ابی بکر فلم تکلمه حتی توفیت». یا به تعبیر برخی از علمای اهل سنت، «ماتت فاطمه و هی غضبان عن الشیخین».

ولی اینها می گویند که حسن بصری نقل کرده است که حضرت زهرا از دنیا نرفت، تا اینکه ابوبکر و عمر رفتند به پیش ایشان و رضایت او را جلب کردند!!

خدا حفظ کند آیةالله العظمی صافی گلپایگانی را، می فرمود من در مسجد النبی، با چند نفر را از این سنی ها بحث می کردم، کار به اینجا رسید که اینها پرسیدند نظر شما درباره شیخین(ابوبکر و عمر) چیست؟ من گفتم: نظر من، همان نظر حضرت زهراست! هر نظری فاطمه زهرا داشت، ما هم، همان نظر را داریم!!

یکی از اینها عصبانی شد و شروع کرد به فحاشی کردن. دوستانش به او گفتند که چرا ناراحت می شوی؟ حرف نادرستی که نمی زند! می گوید هر نظری فاطمه زهرا داشت، من هم همان نظر را دارم. شما بروید بررسی بکنید، ببینید که نظرش چه بوده است. آیا شما دارید از دست فاطمه زهرا غضبناک می شوید؟ از او اعلام انزجار می کنید؟

دعوت به نگارش مقاله علمی!

دوستان اگر بتوانند در مورد دو موضوع کار علمی بکنند و مقاله ای بنویسند، که در یک جلسه علمی که اساتید دانشگاه و اساتید حوزه نشسته باشند، بشود سخنرانی کرد، خیلی خوب خواهد بود. یکی اینکه آیا حضرت زهرا از ابوبکر و عمر راضی شدند یا نه؟

و دوم اینکه دستور عمر بن خطاب بر احراق و سوزاندن درب خانه حضرت زهرا، یک مسئله شرعی بوده و مستند به سنت و سیره پیامبر بوده است. چرا که پیغمبر فرمود اگر کسی در نماز جماعت حاضر نشود، دستور می دهم که خانه های آنها را آتش بزنند. پس کار عمر، کار جدیدی نبوده و مستند به سنت و سیره پبغمبر بوده است!!

دوستان توجه داشته باشند که این دو شبهه الآن در بورس است. در فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای، دیگر دستشان از همه جا بریده شده، به این دو شبهه چسبیده اند. مخصوصاً به شبهه دوم خیلی دامن می زنند!

البته در مورد آتش زدن خانه حضرت زهرا، اینها تهدید را پذیرفته اند. چون سند صحیح دارند و نمی توانند زیربار نروند. ما چهار روایت صددرصد صحیح مبنی بر احراق داریم. ولی در مورد اینکه این تهدید به احراق، صورت هم گرفت یا نه، اینها قبول نمی کنند!

ولی تهدید به احراق و به زور وارد خانه شدن را، حتی خود «ابن تیمیه» هم قبول کرده است:

«غَايَةُ مَا يُقَالُ: إِنَّهُ كَبَسَ الْبَيْتَ لِيَنْظُرَ هَلْ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي يُقَسِّمُهُ، وَأَنْ يُعْطِيَهُ لِمُسْتَحِقِّهِ»

نهایت چیزی که در این زمینه می شود گفت این است که عمر بن خطاب درب خانه را شکست و به زور وارد خانه شد تا ببیند که از بیت المال چیزی در خانه مانده است که آن را بین مردم تقسیم بکند و به مستحق تحویل بدهد.

منهاج السنة النبوية، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم ج8، ص 291

در هر صورت...

دوستان می توانند به سایت مؤسسه ولیعصر(عج) مراجعه بکنند. تا بدانند که این آقای حسن بصری چه کار بوده است. اصلاً نقل برخی روایت از حسن بصری اعصاب مرا به هم می ریزد. خیلی عبارتهای زشت و وقیحی نسبت به امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) دارد که من نمی توانم اصلاً نقل بکنم. مثل «ابن تیمیه» که وقتی به امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) می رسد، نسبتهای ناروائی به حضرت می دهد و آن کینه درونی خودش را بیرون می ریزد.

البته ابن تیمیه، نسبت به بزرگان صحابه نیز بعضاً عباراتی دارد. مثلاً نسبت به «عایشه» می گوید که در قضیه «افک»، کار به جائی رسیده بود که پیغمبر هم به همسر خودش شک کرده بود! شک داشت که آیا واقعاً عایشه مرتکب فاحشه شده یا نه!؟

لزوم وحدت بین شیعه و سنی!

دوستان توجه بکنند که ما امروز نیاز مبرم به وحدت شیعه و سنی داریم. در سوریه، در عراق، در یمن، در ایران خودمان اگر این وحدت به هم بریزد، ایران به سوریه دوم مبدل خواهد شد. حضرت آیةالله وحید خراسانی در این باره فرموده است که:

«شرعاً واجب است که با کسانی که شهادتین را گفته اند، به نیکی برخورد کنید، اگر چه معتقد به کفر شما باشند.»

و یا حضرت آیةالله العظمی شبیری زنجانی در این زمینه یک تعبیر زیبا و عجیبی دارد و می فرماید:

«آنهائی که تخم تفرقه را در بین صفوف مسلمین ایجاد می کنند، اصلاً مسلمان نیستند.»

من حتی در میان دودمان بنی امیه، همچین آدم رذلی سراغ ندارم!

مثل این شیخ «حسن اللهیاری» دیوانه؛ که البته با عرض معذرت از همه دیوانه های عالم! ما وقتی می گوئیم «وحشی»! می ترسیم که در قیامت، وحشی ها از ما شکایت بکنند!

خدا رحمت کند آیةالله فاضل لنکرانی را. یک جمله ای داشت و می گفت: فلانی بی حیایی حدی دارد. ولی بعضی ها بی حیایی را از حد گذراندند!

متأسفانه این شیخ افغانی، تعابیری که نسبت به بزرگان دارد، بسیار وقیح و زشت است. آدم نمی فهمد که این چه جانوری است! چقدر باید یک انسان رذل و پست باشد. که به مراجع ما، به بزرگان ما، نسبت به رهبری، نسبت به آقای سیستانی، نسبت به آقای مکارم، نسبتهای وقیح بدهد! حتی نسبت به آقای محقق کابلی، تعابیر خیلی وقیحی به کار می برد!

من در عمرم، حتی در میان دودمان بنی امیه، همچین آدم رذلی سراغ ندارم! این بنی امیه ای که ما مدام لعنشان می کنیم، در برابر مخالفینشان، این وقاحت و بی حیایی و بی شرمی را اعمال نکردند که این شیخ افغانی دارد اعمال می کند!

لذا آقای شبیری زنجانی به صراحت می گوید که اگر کسی – چه شیعه و چه سنی – باعث ایجاد تفرقه بین مسلمین بشود، اصلاً مسلمان نیست!

من اگر خودم این تعبیر ایشان را ندیده بودم و فقط برای من نقل کرد می کردند، باور نمی کردم. چون ایشان در اینگونه قضایا، خیلی محتاط هستند.

ان شاءالله ادامه تقیه بزرگان اهل سنت را در جلسات بعدی خدمت شما تقدیم خواهیم کرد.

والسلام علیکم و رحمةالله







نام کتاب : خارج کلام مقارن نویسنده : خارج کلام مقارن    جلد : 1  صفحه : 259
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست