responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : خارج کلام مقارن نویسنده : خارج کلام مقارن    جلد : 1  صفحه : 189

شبهات حسین المؤید 12 – مراد از اهل بیت در آیه تطهیر

کد مطلب: ٧٩٥٤ تاریخ انتشار: ٠١ ارديبهشت ١٣٩٤ - ٠٩:٣٤ تعداد بازدید: 854 خارج کلام مقارن » بررسی شبهات حسین المؤید شبهات حسین المؤید 12 – مراد از اهل بیت در آیه تطهیر
جلسه هشتاد و ششم 94/02/01


   بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه هشتاد و ششم   94/02/01

موضوع : شبهات «حسین المؤید» (12) – وصیت حضرت زهرا مبنی بر دفن شبانه، وصیتی معقول یا احساسی! – مروری بر حدیث خلیفتین – مراد از اهل بیت در آیه تطهیر

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد لله و الصلاه علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیه الله و اللعن الدائم علی اعداءهم اعداء الله الی یوم لقاء الله.

بحث ما در جلسات گذشته، پیرامون صحبتها و شبهات آقای «حسین المؤید» بود که به مواردی اشاره کردیم و پاسخ دادیم.

یکی دیگر از این شبهات و صحبت های نسنجیده این آقا این است که می گوید:

«بالاترین چیزی که در این زمینه می شود گفت این است که زهرا (رضی الله عنها) می خواست و انتظار داشت که با علی (رضی الله عنه) بیعت شود؛ و چون با علی بیعت نشد، یک سری احساساتی نزد فاطمه ایجاد شد و خواست که اینگونه عکس العمل نشان بدهد. همانگونه که برخی از انصار بودند که می خواستند سعد بن عباده خلیفه بشود. آیا این دلیل اعتقادی می شود که سعد بن عباده مستحق خلافت است!؟»

آقای «مؤید» در رابطه با برخورد حضرت صدیقه طاهره با «ابوبکر»، و اینکه وصیت کرد تا شبانه دفن شود؛ می گوید که نهایت چیزی که باعث شد تا حضرت زهرا همچین تصمیمی بگیرد، این بود که وی می خواست با امام علی بیعت شود، و چون بیعت نشد، احساسات بر او غلبه کرد و با ابوبکر قهر کرد و وصیت کرد که او را شبانه دفن کنند!

اینگونه سخن گفتن، نشان از این است که این آقا، از الفبای تاریخ بی خبر است! و اضافه بر اینکه نگاهش به قضایا، یک نگاه خیلی بچه گانه، بلکه احمقانه است!

این آقا تصور می کند که رابطه همسری و شوهری، بر حضرت زهرا غلبه کرد و چون با شوهر ایشان بیعت نشد، احساساتی شد و قهر کرد و وصیت که او را شبانه دفن کنند!

ما اگر تعابیر و موضع گیری صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را در زمینه بیعت حضرت امیر (سلام الله علیه) ملاحظه کنیم، قضیه کاملاً روشن خواهد شد.

بیعت با حضرت امیر، به عنوان خلیفه منصوب پیامبر در کتب شیعه:

تعبیری را که در کتب شیعه و سنی مطرح شده است، این است که در همان لحظه ای که «عمر بن خطاب» به همراه یارانش  آمدند و به خانه حضرت زهرا حمله کردند و تهدید کردند به آتش زدن خانه؛ راوی می گوید:

«وَ خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَوَقَفَتْ خَلَفَ الْبَابِ ثُمَّ قَالَتْ لَا عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ جَنَازَةً بَيْنَ أَيْدِينَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ لَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقّاً كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِخُمٍّ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ الْوَلَاءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا الرَّجَاءَ وَ لَكِنَّكُمْ قَطَعْتُمُ الْأَسْبَابَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ نَبِيِّكُمْ »

در این لحظه فاطمه به پشت در آمد و به مردم گفت: هیچ قومی را بدتر از شما ندیدم! رسول خدا را فراموش کردید در حالی که جنازه اش هنوز در دستان ما بود؛ شما دستورات ایشان را رها ساختید و ما را به امارات خویش نخواستید و حق ما را نادیده گرفتید؛ مثل اینکه اصلاً ندانستید که پیامبر در غدیرخم به شما چه فرمود. به خدا قسم در آن روز، پیامبر ولایت را برای علی منعقد ساخت تا امیدها و طمع های شما برای کسب خلافت بریده شود، ولی شما اسباب بین خود و پیامبر خود را قطع نمودید.

الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص80

اگر «صدیقه طاهره» اعتراض می کند که چرا با علی (علیه السلام) بیعت نشد؛ نه به خاطر احساسات زن و شوهری و امثال اینهاست؛ بلکه به خاطر اینکه چون «علی» خلیفه منصوب پیغمبر بود؛ با بیعت نکردن با امیرالمؤمنین، سخن پیغمبر زیر پا گذاشته شد. امر و دستور نبی مکرم، زیر پا گذاشته شد. ناراحتی حضرت زهرا از عدم بیعت با امیرالمؤمنین، به خاطر این است که حضرت، خلیفه منصوص و منصوب نبی مکرم بود.

این تعبیر حضرت زهرا که می گوید:«وَ اللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ الْوَلَاءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا الرَّجَاءَ» نشان می دهد که اینها از همان روز اول، بحث رسیدن به خلافت بعد از نبی مکرم را پی ریزی کرده بودند!

اعتراف عجیب «محمود ابو ریه» در مورد غصب خلافت!

آقای «محمود ابو ریه» از علمای اهل سنت مصر در این زمینه می گوید:

«إن الحزب القرشي الذي يرأسه أبوبكر و عمر و أبو عبيدة لم يكن وضعا حاضرا و لا وليد مفاجأة أو إرتجال و إنما كان وليد مؤامرات سرية مبرمة حيكت أصولها و ربت أطرافها بكل عناية و إحكام و ارن أبطال هذه المؤامرة: أبو بكر، عمر بن الخطاب، أبو عبيدة بن الجراح و من أنصار هذا الحزب: عائشة و حفصة»

اين قضيه، اتفاقي و ناگهاني نبود كه أبو بكر يك‌دفعه خليفه شود. اين يك توطئه‌اي بود در زمان پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) و تمام زمينه‌سازي‌ها فراهم شد و تمام مقدماتش چيده شد و نتيجه گرفته شد. اينها قهرمانان اين توطئه بودند: أبو بكر و عمر بن خطاب و أبو عبيده جراح. كساني كه اينها را پشتيباني و كمك مي‌كردند، عايشه و حفصه بودند.

 من حياة الخليفة عمر بن الخطاب لعبد الرحمن أحمد البكري، ص 181 به نقل از كتاب: علي و ما لقيه من صحابة رسول الله لمحمود أبو ريه، ص 373

لذا حضرت زهرا در اینجا می فرماید کهپیامبر ولایت را برای علی منعقد ساخت تا امیدها و طمع های کاذب شما برای کسب خلافت بریده شود. بنابراین اگر حضرت صدیقه طاهره، بحث خلافت و بیعت با امیرالمؤمنین را مطرح می کند، به عنوان بیعت با خلیفه منصوص و منصوب نبی مکرم است. نه به عنوان اینکه شوهر خودش است.

«ابن جریر طبری شیعی» نیز در «دلائل الإمامة» نقل کرده است که حضرت زهرا به مردمی که از بیعت با امیرالمؤمنین سرباز زده بودند فرمود:

«فَمَا جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ لِأَحَدٍ بَعْدَ غَدِيرِ خُمٍّ مِنْ حُجَّةٍ وَ لَا عُذْرٍ»

بعد از جریان غدیر خم، خداوند هیچ عذر و دلیلی را برای کسی باقی نگذاشت.

دلائل الإمامة، ص122

بحث بیعت امیرالمؤمنین، بحث اینکه همسر من است و چرا با او بیعت نشد، نیست؛ بلکه بحث حجیت الهی مطرح است.

و همچین «شیخ صدوق» در «خصال» نقل می کند که حضرت زهرا فرمود:

«هَلْ‏ تَرَكَ‏ أَبِي‏ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْراً»

آیا روز غدیر خم، پدر من برای کسی عذر و بهانه ای هم باقی گذاشت؟

خصال شیخ صدوق، ج1، ص 173

بیعت با حضرت امیر، به عنوان خلیفه منصوب پیامبر در کتب اهل سنت:

روایت درخواست حضرت زهرا برای بیعت با حضرت امیر، به عنوان خلیفه منصوب و منصوص پیامبر، در ضمن حدیث «فواطم» در کتاب «مناقب الأسد الغالب» نوشته علامه شمس الدین ابن جزری متوفای 833 قمری و همچنین کتاب «نزهة الحفاظ» اصبهانی، از علمای اهل سنت، نقل شده است:

«حدثتني فاطمة و سكينة ابنتا الحسين بن علي عن أم كلثوم بنت فاطمة [عن] بنت النبي صلى الله عليه و سلم و رضي عنها قالت أنسيتم قول رسول الله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلي مولاه و قوله أنت مني بمنزلة هارون من موسى عليهما السلام.»

فاطمه دختر حسین بن علی نقل کرده است از ام کلثوم دختر فاطمه زهرا از فاطمه دختر پیامبر که گفت: آیا فرمایش پیامبر را در غدیر خم فراموش کردید که فرمود هر کس من مولای او هستم پس علی مولای اوست و نیز فرمود: ای علی! نسبت تو به من، نسبت هارون به موسی است.

مناقب الأسد الغالب با تحقیق طارق طنطاوی، ج1، ص 14، ح 5؛ نزهة الحفاظ، محمد بن عمر الأصبهاني المديني، ج1، ص 101

شما اگر خطبه آتشین صدیقه طاهره، که در مسجد پیامبر ایراد شد را ملاحظه کنید، حضرت در آنجا با عتاب به مهاجرین و انصار و کسانی که تن به خلافت «ابوبکر» داده اند می فرماید:

«و زَعمتُم حَقٌ لَكُم، لِلّه فيكُم عَهدٌ قَدّمَهُ اليكُم وَ بَقيةٌ إستَخلَفَها عَليكُم و نَحنُ بَقیةٌ إستَخلَفنَا عَلیکُم و مَعنا کِتابُ الله»

و شما گمان مي كنيد كه اين مقامها حق شماست!؟ براي خدا در بين شما عهد و پيماني است كه آن را سابقاً به شما گفته است!؟ و براي خدا در ميان شما يك يادگاري است كه خداوند آن را خليفه شما قرار داده است!؟ این در حالی است که ما یادگاری هستیم که خداوند ما را بر شما خلیفه قرار داده است، و منحصراً کتاب خدا با ماست.

بحارالأنوار، ج 29، ص 222؛ دلائل الإمامه، ص 113؛ احتجاج طبرسی، ج1، ص 99؛ کشف الغمه، ج1، ص 483؛ وافی، ج10، ص 1064

این آقائی که میاید و می گوید چون با علی بیعت نشد، حضرت زهرا احساساتش تحریک شد و با ابوبکر در افتاد و...؛ چرا این عبارات حضرت زهرا را نمی بیند!؟

تقدیم خبر بر مبتداء در عبارت«و مَعنا کِتابُ الله»، اشاره به انحصار دارد، یعنی کتاب خدا منحصراً در اختیار ماست.

این عبارت حضرت، در حقیقتاشاره به حدیث «ثقلین»؛ و یا حدیث «قد ترکتم فیکم خلیفتین کتاب الله و عترتی» دارد. که البته به نظرم اشاره به حدیث «خلیفتین» باشد.

قوی ترین حدیث تصریح شده به خلافت امیرالمؤمنین:

به نظر من یکی از مؤثرترین و قوی ترین حدیثی که به مسئله خلافت امیرالمؤمنین تصریح دارد و به هیچ وجه قابل خدشه و توجیه نیست؛ همین حدیث «خلیفتین» است. این حدیث، در منابع مختلف اهل سنت و با تعابیر گوناگون ذکر شده است:

1-    «طبرانی» در «المعجم الکبیر»

«طبرانی» در «المعجم الکبیر» از پیغمبر اکرم نقل کرده است که فرمود:

«إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابَ اللهِ وَ أَهْلَ بَيْتِي، وَ إِنَّهُمَا لَمْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»

همانا من در میان شما دو خلیفه را به یادگار می گذارم، یکی کتاب خدا، و دیگری اهل بیتم است. و همانا این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

المعجم الکبیر، ج 5، ص 153، باب الزای، ح 4921

شما در کنار این روایت پیغمبر، عبارت حضرت زهرا را در نظر بگیرید که فرمود:«و نَحنُ بَقیةٌ إستَخلَفنَا عَلیکُمو مَعنا کِتابُ الله»

«حمدی عبدالمجید السلفی» محقق روایت طبرانی، در ذیل روایت می نویسد: 

«قال فی المجمع ( 9/163) رواه احمد و اسناده جید... و رواه الطبرانی فی الکبیر و رجاله ثقات و قال شیخنا فی الصحیحة (4/ 358)؛ هذا اسناد حسنٌ فی الشواهد و المتابعات»

ابن حجر در مجمع الزوائد گفته است که احمد این روایت را نقل کرده و سندش هم خوب است و طبرانی نیز در معجم الکبیر نقل کرده و رجالش، ثقه هستند و استاد ما البانی در الاحادیث الصحیحه گفته است که سند این روایت، در شواهد و متابعات، حسن است.

این آقایان، روایاتشان را به دو دسته تقسیم می کنند: روایات اصلی؛ که در «صحاح» می آید. و در «سنن» روایاتی می آید به عنوان «شاهد»؛ گاهی اوقات روایتی را در صحاح می آورند به عنوان «اصل»؛ و سپس به عنوان تتمه و تکمله، روایاتی می آورند که «متابعات» می گویند. این «متابعات» در روایات ما به عنوان «نوادر» معروف هستند.

2-    «ابن ابی شیبه» در «مسند»

روایت «خلیفتین» در «مسند ابن ابی شیبه» با این تعبیر وارد شده است:

«إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ كَامِلَتَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ، وَ عِتْرَتِي، وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»

همانا من در میان شما دو خلیفه کامل را به یادگار می گذارم، یکی کتاب خدا، و دیگری اهل بیتم است. و همانا این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

مسند ابن ابی شیبه، ج1، ص 108، ح 135

در این روایت، عبارت «كَامِلَتَيْنِ» آمده است که یعنی این دو یادگار، کامل و بدون عیب و نقص هستند و نیاز به هیچ چیز و هیچ کس ندارند. و همچنین با «لن» نافیه، تأکید می کند که این دو، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند.

محقق این کتاب در پاورقی این روایت می آورد که: «اسناده ضعیفٌ و هو صحیح!!»؛ این هم یک معمائی است. که سند روایت ضعیف است، ولی خود روایت صحیح است! ضعف سند را هم به خاطر «شریک النخعی» گفته است. البته این «شریک نخعی» هر گاه روایتی در فضائل اهل بیت نقل کند، می شود ضعیف؛ ولی اگر در فضائل «ابوبکر» نقل بکند، می شود صحیح!

البته در انتهای پاورقی نظر خودش را می دهد و می گوید:

«قُلتُ و الحَدیثُ صَحیحٌ لَهُ شَواهد اُنظُر السِلسلة الصَّحیحة لِلأَلبانی(1761)»

نظر من این است که روایت صحیح است و شواهدی بر این مسئله وجود دارد که به کتاب السلسلة الصحیحه البانی حدیث 1761،مراجعه کن.

3-    «ابن ابی عاصم» در «السنة»

«ابن ابی عاصم» در کتاب «السنة» نقل کرده است از پیامبر که فرمود:

«إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ بَعْدِي: كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي، إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»

همانا من در میان شما دو خلیفه را بعد از خودم، به یادگار می گذارم، یکی کتاب خدا، و دیگری عترتم است. و همانا این دو، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

السنة، ج2، ص 643، باب فضائل اهل بیت، ح 1548

در پاورقی هم دارد که:

« اسناده حسن...رواه الطبرانی فی الکبیر و رجاله ثقات. و صححه الشیخ ناصر فی السلسلة الصحیحة رقم 1761»

سند این روایت حسن است... طبرانی در معجم الکبیر نقل کرده و رجالش ثقه هستند. و شیخ ناصر البانی هم این روایت را تصحیح کرده است.

4-    «احمد بن حنبل» در «فضائل الصحابه»

«احمد بن حنبل» در «فضائل الصحابه» روایت خلیفتین را اینگونه نقل کرده است:

«إنى تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ ما بين السَّمَاءِ وَ الأَرْضِ أو ما بين السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ و عترتي أَهْلُ بيتي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حتى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ»

من در میان شما دو خلیفه را به یادگار می گذارم، کتاب خدا که ریسمان گسترده شده بین آسمان و زمین است، (یا از آسمان تا زمین است) و عترم اهل بیتم و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

فضائل الصحابه، ج2، ص 603، باب فضائل علی، ح 1032

در پاورقی هم دارد که:

«اسناده حسن لغیره»

«اسناده حسن لغیره»، یعنی اینکه یک روایت ذاتاً معتبر نیست، ولی شواهد و متابعاتی دارد که باعث می شود روایت معتبر بشود.

5-    «احمد بن حنبل» در «مسند»

احمد بن حنبل در مسند خودش، از پیامبر نقل کرده است که:

«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ: كِتَابُ اللهِ وَ أَهْلُ بَيْتِي، وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ جَمِيعًا»

همانا من در میان شما دو خلیفه را، به یادگار می گذارم، یکی کتاب خدا، و دیگری عترتم است. و همانا این دو، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه تمامشان در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

مسند احمد، ج5، ص 189، ح 21697

در پاورقی هم دارد که: «و إسنادُهُ حَسَن»

6-    «البانی» در «الجامع الصغیر»

آقای «ناصرالدین البانی»، در کتاب «صحیحُ الجامع الصغیر و زیادته»، روایت «خلیفتین» را نقل می کند:

«إني تارك فيكم خليفتين: كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء و الأرض و عترتي أهل بيتي و إنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض»

و در انتها، بدون هیچ حاشیه رفتنی و با صراحت می گوید: «صحیحٌ»

صحیحُ الجامع الصغیر و زیادته، ج1، ص482، ح 2457

7-    «ابن حجر هیثمی» در «مجمع الزوائد»

ابن حجر در مجمع الزوائد نقل می کند:

«عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - قَالَ: «إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ، وَ أَهْلَ بَيْتِي، وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضِ»

زید بن ثابت از رسول خدا نقل می کند که فرمود: همانا من در میان شما دو خلیفه را، به یادگار می گذارم، یکی کتاب خدا، و دیگری اهل بیتم است. و همانا این دو، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

بعد از نقل روایت می گوید:

«رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي الْكَبِيرِ، وَ رِجَالُهُ ثِقَاتٌ»

مجمع الزوائد، ج1، ص 170، باب العمل بالکتاب و السنه، ح 784

لزوم توجه و حفظ  دو روایت کلیدی

عزیزان توجه داشته باشند که دو روایت کلیدی و مهم را باید به همراه  آدرس روایات، خوب حفظ کنند. و این خیلی ضروری است:

1)    حدیث «خلافت»:

«أَنْتَ خَلِيفَتِي فِي كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي»

تو پس از من، جانشين من در ميان همه مؤمنان هستي

السنة ابن ابی عاصم، ج2، ص 565، ح 1188

«الباني» درباره سند اين روايت گفته: «إسناده حسن»

2)    حدیث «خلیفتین»:

«إنى تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ ما بين السَّمَاءِ وَ الأَرْضِ و عترتي أَهْلُ بيتي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حتى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ»

من در میان شما دو خلیفه را به یادگار می گذارم، کتاب خدا که ریسمان گسترده شده بین آسمان و زمین است، و عترم اهل بیتم و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

صحیحُ الجامع الصغیر و زیادته، ج1، ص482، ح 2457

و در انتها، با صراحت می گوید: «صحیحٌ» ووهابی ها در برابر تصحیحات «البانی»، حرفی نمی زنند و ساکت هستند.

«ابن حجر هیثمی» نیز، این روایت را در دو جا نقل کرده و تصحیح نموده است:

«رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي الْكَبِيرِ، وَ رِجَالُهُ ثِقَاتٌ»

طبرانی در مجمع الکبیر این روایت را نقل کرده است و رجالش ثقه هستند.

مجمع الزوائد، ج1، ص 170، باب العمل بالکتاب و السنه، ح 784

«رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَ إِسْنَادُهُ جَيِّدٌ»

احمد بن حنبل این روایت را نقل کرده است و سند روایت خوب است.

ج 9، ص 162، باب في فضل أَهل البيت، ح14957

مراد از «اهل بیت» در آیه «تطهیر»

در مورد اینکه مراد از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی است، منابع متعددی داریم که مراد خمسه طیبه هستند. یعنی پیغمبر، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و حسنین (علیهم السلام)

1-    «ابن عساکر» در کتاب «الأربعین» نقل کرده است

«عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي بَيْتِي {إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا} قلت يارسول اللَّهِ أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ قَالَ إِنَّكِ إِلَى خَيْرٍ إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ رَسُولِ اللَّهِ. قَالَتْوَ أَهْلُ الْبَيْتِ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَجْمَعِينَ»

ابو سعید خدری از ام سلمه نقل کرده است که گفت: آیه تطهیر در خانه من نازل شد. من گفتم: ای پیامبر! آیا من جزء اهل بیت نیستم؟ گفت: تو بر خیر هستی، تو جزء همسران پیامبر هستی! ام سلمه گفت: اهل بیت پیامبر، رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین هستند.

الأربعين في مناقب أمهات المؤمنين، ج1، ص 106، ح36

آقای «ابن عساکر» بعد از نقل روایت می گوید:

«هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ»

2-    «ابوحیان آندلسی» در تفسیر «بحرالمحیط» نقل کرده است:

«قَالَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ: هُوَ خَاصٌّ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَن وَ الْحُسَيْنِ»

ابوسعید خدری گفته است که آیه تطهیر، مخصوص پیامبر و علی و فاطمه  وحسن و حسین است.

تفسیر بحرالمحیط، ج8، ص 479

«آندلسی» بعد از نقل روایت فوق می گوید:

«وَ رُوِيَ نَحْوُهُ عَنْ أَنَسٍ وَ عَائِشَةَ وَ أُمِّ سَلَمَةَ»

مثل این روایت، از انس و عایشه و ام سلمه نیز نقل شده است.

پس بنابراین: «ابوسعید خدری»، «انس»، «عایشه» و «ام سلمه»؛ همگی می گویند که آیه «تطهیر»، در شأن خمسه طیبه نازل شده است.

3-    «ماوردی» از بزرگان کلامی اهل سنت می نویسد:

«وفي قوله تعالى {أَهْلَ الْبَيْتِ} - ثلاثة أقاويل: أحدها: أنه عنى علياً و فاطمة و الحسن و الحسين رضي الله عنهم؛ قاله أبو سعيد الخدري و أنس بن مالك و عائشة و أم سلمة»

در مراد از اهل البیت در کلام الهی، سه قول وجود دارد: یکی از آنها این است که مراد علی و فاطمه و حسن و حسین هستند. این قول ابوسعید خدری و انس و عایشه و ام سلمه است.

النکت و العیون (تفسیر ماوردی)، ج4، ص 401

4-    «أبو محمد مكي» در «الهدایه الی بلوغ النهایه» می نویسد:

«عُنِيَ بأهل البيت هنا النبي صلى الله عليه و سلم و علي و فاطمة و الحسن و الحسين عليهماالسلام، رواه الخدري. عن النبي...و هو قول جماعة من الصحابة»

مراد از اهل بیت در آیه تطهیر، پیغمبر، علی، فاطمه، حسن و حسین هستند. این را ابوسعید خدری از پیامبر نقل کرده است. و گروهی از صحابه نیز این نظر را داده اند.

الهدایه الی بلوغ النهایه، ج9، باب 34، ص 5834

5-    آقای «بغوی» در تفسیرش می گوید:

«وَ ذَهَبَ أَبُو سَعِيدٍ الْخُدْرِيُّ وَ جَمَاعَةٌ مِنَ التَّابِعَيْنَ مِنْهُمْ مُجَاهِدٌ وَ قَتَادَةُ وَ غَيْرُهُمَا إِلَى أَنَّهُمْ عليّ و فاطمة و الحسن و الحسين»

ابو سعید خدری و گروهی از تابعین مثل مجاهد و قتاده و دیگران، نظرشان این است که مراد از اهل بیت، علی و فاطمه و حسن و حسین هستند.

تفسیر بغوی، ج3، ص 529

6-    «ابوالفرج ابن جوزی» در «کشف المشکل» درباره مراد از اهل بیت نوشته است که:

«رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم وَ علي وَ فَاطِمَة وَ الْحسن وَ الْحُسَيْن. قَالَه أنس وَ عَائِشَة وَ أم سَلمَة»

كشف المشكل من حديث الصحيحين، ج4، ص 418

اینها مواردی بود از منابع اهل سنت که مراد از اهل بیت را، منحصر کرده بودند در خمسه طیبه. با روایات فراوانی که در این زمینه نقل شده است.

والسلام علیکم و رحمة الله



نام کتاب : خارج کلام مقارن نویسنده : خارج کلام مقارن    جلد : 1  صفحه : 189
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست