لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (30) –آشنایی با فرق اهل سنت - بحثی درباره مسح رجلین در وضو
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
در مبحث سوم چهار مطلب را پیگیری میکنیم دیگر بعد از این چهار مطلب ان شاء الله به اصل شبهات میپردازیم در مطلب اول، آشنایی با فرقههای اعتقادی است.
«التعرف علی الفرق العقدیه والمذاهب الفقهیة عند اهل السنه»
هدف این هم اولاً آشنا شدن پاسخگو به شبهات و آماده شدن برای مناظره با اهم فرقههای اعتقادی است که از برخی فرقه ها را در جلسه قبل توضیح دادیم مثل اشاعره و معتزله و ماتریدیه و سلفیه و فرق بین اینها چیست؟ و فرق بین فرقه و مذهب چیست؟ و یک نگاه عمومی به اهم مذاهب فقهی اهلسنت و روشهایی که اینها در مباحث فقهی دارند.
و اینکه در حوزه پاسخگویی به شبهات فقهی ما باید چه کار بکنیم؟ چون شبهات فقط منحصر به مسائل اعتقادی نیست. تقریباً بخشی از شبهاتمان در حوزه مباحث فقهی است مثل وضو، نماز، خمس و زکات و امثال این موارد؛ خلاصه اینکه در غالب مسائل فقهی ما با آنها اختلاف داریم.
خدا علامه حلی و قبل از او شیخ طوسی را رحمت کند شما اگر کتاب خلاف شیخ طوسی را ببینید در این چهار جلد کل مباحث اختلافی فقهی شیعه و سنی را ایشان مفصل مطرح کرده است.
البته قبل از شیخ طوسی، سید مرتضی رضوان الله تعالی علیه در کتاب الانتصار مباحث را اجمالی مطرح کرد شیخ طوسی نظریه استادش را در خلاف تکمیل کرد بعد علامه حلی در قرن 8 در کتاب تذکرة الفقهاء خیلی مبسوط وارد شد و من ندیدم قبل از علامه و بعد از ایشان کسی در مباحث فقهی خلافی بین شیعه و سنی اینچنین ورود پیدا کرده باشد.
در هر صورت الان هم یکی از معضلاتی که ما با اهلسنت داریم این است که آنها نماز ما را باطل دانسته و پشت سر ما نماز نمیخوانند. با اینکه از عصر ائمه علیهم السلام بر نماز خواندن در مساجد اهلسنت توصیه شده است مانند
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص380، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
ولی اهلسنت از همان دیر زمان دنبال بهانه بودند که ما پشت سر شیعه نماز نمیخوانیم چرا؟ چون وضویشان باطل است دقت کنید چون وضوی شیعه باطل است و به جای غَسْل پا، مسح پا دارند.
ولذا چون وضویشان باطل است ، نمازشان هم باطل است ما پشت سر شیعهها نماز نمیخوانیم. بحث مسح پا، ما قبلاً هم توضیح دادیم از واضحترین و روشنترین مسائلی است که اگر کسی به اندازه نیم ساعت مطالعه کند -نه بیشتر- اصلاً نه کتابهای شیعه بلکه فقط کتابهای اهلسنت را نیم ساعت مطالعه کند و تعصب را کنار بگذارد یقین و قطع پیدا میکند آن که مشروع است و شارع مقدس تعیین کردن مسح است نه غَسْل.
ما بارها از اینها سوال کردیم چه پاسخی برای روایت صحیح بخاری دارند که می گوید:
«تَخَلَّفَ عَنَّا النبي صلى الله عليه وسلم في سَفْرَةٍ سَافَرْنَاهَا فَأَدْرَكَنَا وقد أَرْهَقَتْنَا الصَّلَاةُ وَنَحْنُ نَتَوَضَّأُ فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ على أَرْجُلِنَا »
« الجامع الصحيح المختصر، ج1، ص33، حدیث60، اسم المؤلف:محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا
وَنَحْنُ
یعنی صحابه، نه یک نفر .
نَمْسَحُ على أَرْجُلِنَا را از کجا فهمیدند؟ عبدالله ابن سبأ در زمان پیغمبر آمده بود مسح رجلین کرده بود اینها یاد گرفته بودند؟! یهودیها مسح رجلین میکردند؟! شیعهها آمده بودند صحابه را فریب داده بودند؟! ما کاری نداریم صحیح بخاری است نمیتوانیم بگوییم که روایت ضعیف است.
پرسش:
استاد! به توجه به ادامه روایت ما دیگر نمیتوانیم به آن استدلال کنیم
چون میگوید :
فَنَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ وَيْلٌ لِلْأَعْقَابِ من النَّارِ؛
پاسخ:
آیا ویلٌ لمَن مسحَ ارجلهِ دارد؟
از کجا مسح رجلین را فهمیدند؟ پیغمبر مگر نگفته بود شما غَسْل بکنید این را از کجا فهمیده بودند؟ اصلاً بگوییم کارشان صد در صد باطل بوده از کجا فهمیدند که باید مسح رجلین باید داشته باشند؟ این را اول برای ما توضیح بدهید
«ثبت الأمر ثم النُقش»
شما که میگویید سنت صحابه مثل سنت پیغمبر است
«وَيْلٌ لِلْأَعْقَابِ من النَّارِ»
بزرگانشان ابن قدامه مقدسی، ابن حزم آندلسی و غیره همهشان در توجیه این روایت ماندهاند. ما 10 تا روایت از ابن عباس داریم میگوید
«ما أَجِدُ في كِتَابِ اللَّهِ الا مَسْحَتَيْنِ وَغَسْلَتَيْنِ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج6، ص358، اسم المؤلف:أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر
ما و شما قرآن را بهتر میفهمیم یا ابن عباس بهتر میفهمد؟ ما 10 روایت صحیح داریم که رسول الله موقع وضو گرفتن پاهایشان را مسح میکردهاند، امیر المؤمنین مسح میکردهاند، عثمان مسح میکرده، عکرمه خارجی ناصبی مسح میکرده است.
سنن ابن ماجة، نویسنده: محمد بن یزید القزوینی، ج 1، ص 156، ح 460، وفات: 273، رده: مصادر حدیث سنی – فقه، خطی: خیر، تحقیق: تحقیق وترقیم وتعلیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع.
صحیحٌ علی شرط الشیخین ووافقه الذهبی
«رأیت رسول الله مسح علی ظهورهما»
منظور ظهور پاهایشان است.
المسند، ج1، ص47، اسم المؤلف: عبدالله بن الزبیر أبو بکر الحمیدی، دار النشر: دار الکتب العلمیة, مکتبة المتنبی - بیروت, القاهرة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی.
اسنادهُ صحیحٌ
«وَمَسَحَ بِرَأْسِهِ وَظَهَرِ قَدَمَیهِ»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج1، ص224، ح1133، المؤلف: أبو الحسن نور الدین علی بن أبی بکر بن سلیمان الهیثمی (المتوفی: 807 هـ)، المحقق: حسام الدین القدسی، الناشر: مکتبة القدسی، القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م
«ویمسح الماء علی رجلیه... رجاله ثقات»
الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 1، ص 370، ح 844، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی،
یکی دو تا که نیست بفرمایید وضوی علی ابن ابیطالب
«مسح رأسه و رجلیه الی الکعبین»
حاکم میگوید هذا صحیح الإسناد
«مسح على رأسه ورجليه»
مسند أبي داود الطيالسي، ج 1، ص 22، اسم المؤلف:سليمان بن داود أبو داود الفارسي البصري الطيالسي الوفاة: 204 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت -
رجاله کلهم ثقات؛ این هم همان صحیح بخاری بود
عثمان
مَسَحَ بِرَأْسِهِوَرِجْلَيْهِ ثَلاَثاً ثَلاَثاً»
مسند الإمام أحمد بن حنبل ، ج1، ص67، اسم المؤلف:أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر
ابن عباس
«أَبَى الناس إِلاَّ الْغَسْلَ وَلاَ أَجِدُ في كِتَابِ اللهِ إِلاَّ الْمَسْحَ»
الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار ، ج1، ص27 اسم المؤلف:أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235 ، دار النشر : مكتبة الرشد - الرياض - 1409 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : كمال يوسف الحوت
«ما أَجِدُ في كِتَابِ اللَّهِ الا مَسْحَتَيْنِ وَغَسْلَتَيْنِ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج6، ص358، اسم المؤلف:أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر
«نزل القرآن بغسلین ومسحین»
«افترض الله غسلتین ومسحتین»
الصراط المستقیم، نویسنده: علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی، ج 3، ص 261، (باب فی رد الاعتراضات علی شئ من شرائع أتباع الإمام علیه السلام)
«اذا اختلف الأمر بین رجوع ضمیر الی ابعد المرجع او اقرب فالاولی الاقرب»
اینجا عطف را بگذار اضافه بر این چه کسی گفته وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ
چه کسی ارجلَ گفته نزدیک به چهار تا از قراء وَأَرْجُلِكُمْ میگویند
پرسش:
عطف در محل میشود بگوییم
پاسخ:
اصلا عطف بر محلش را هم ما کنار میگذاریم.
ابن حزم میگوید
«وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ سواء قُرأ بخفض اللام او بفتحها فهی علی کل حال عطف علی الرؤوس»
إبن حزم الأندلسي الظاهري، ابومحمد علي بن أحمد بن سعيد (متوفاى456هـ)، المحلي، ج 2، ص 56، قوبلت على النسخة التي حققها الأستاذ الشيخ احمد محمد شاكر، ناشر: دار الفکر - بيروت.
ما در چند جا آوردیم که عطف در محل در قرآن بوده اینها بزرگان اهل سنت هستند
«فراءة الارجلِ بالکسر»
«عدة من القرّاء السبعة قرأواو ارجُلِکم»
که حمزة ، ابن کثیر، عاصم، ابو عمرو، ابوبکر چهار تا از قراء سبعه و ارجلِکم میگویند و ارجلَکم نمیگویند ارجل هم که باشد خودشان میگویند ارجلَ بخوانیم ارجُلِ بخوانیم عطف بر رؤوس است یا به لفظ رؤوس یا به محل .
یکی از فقهای بزرگشان میگوید: قرآن به مسح است سنت به مسح است ولی چه کار کنیم بزرگان ما گفتهاند غَسل و ما ناگزیر هستیم به خاطر اینکه به عمل بزرگانمان اقتدا کنیم دست از قرآن و سنت بکشیم!
باید گفت هزاران مرحبا بر این سنی که میگوید ما سنی هستیم ولی به خاطر عمل فقها و بزرگان و مشایخمان از سنت و قرآن دست میکشیم!
این فایلی که عزیزان میبینند 20 صفحه بیشتر نیست برای این 20 صفحه شاید بالای 3 هزار ساعت ما وقت گذاشتیم یعنی ما مِنْ کتابٍ در رابطه با غسل مسح، در رابطه با اهلسنت و شیعه بیش از 6 ماه بحث آیه وضو طول کشید دوستان این را آماده کردهاند.
من ندیدم کسی از بزرگان اینگونه بحث مسح را مطرح کرده باشد روایات صحیح را جمع آوری کرده باشد. روایت صحیح در مسح، قرائت چهار نفر از قراء سبعه به مسح، سیره پیغمبر به مسح، سیره صحابه به مسح، اقوال فقهاء به مسح.
البته بحثهای دیگرمان را هم به صورت 20 صفحه، 20 صفحه تلخیص داریم. مثلاً فایل مسح بالای 300 صفحه بود ما این 300 صفحه را در 20 صفحه آوردیم.پرسش:
استاد! در مورد کیفیت غسل یدین از صحاح هم دلیل هست؟
همه گفتند الی به معنای معَ است إلی اینجا به معنای انتها است این را هم ما مفصل بحث کردیم که الی به معنای معَ است چون اگر به معنای معَ نگیریم منتها داخل نیست یعنی شستن مرفق دیگر واجب نیست.
اگر ما بخواهیم مرفق را داخل در وضو بکنیم قطعاً باید الی را به معنای معَ بگیریم من میگویم سرتٌ من قم الی تهران، الی تهران شامل تهران نمیشود بلکه تا اول تهران است. سرتٌ من قم الی تهران، یعنی الی اول تهران .
اگر الی را به معنای «مع» نگیریم إِلَی الْمَرَافِق شامل شستنش مرفق نمیشود و شستن مرفق واجب نیست.
پرسش:
درباره اینکه گفتهاند الی به معنای معَ است توضیح بدهید.
پاسخ:
«فإن إلی ... و یزید کم قوة الی قوتکم اقوال فقها إلی الموضوع کلام ابن قدامه قال النبی یتوضأ ... فإن إلی تستعمل بمعنا مع»
فخر رازی میگوید:
الاکثرون من اهل اللغة إلی هاهنا بمعنامع
الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاى604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 8، ص 55، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ
إلی هاهنا یعنی کلمه إلی در اینجا به معنای معَ است رازی، قرطبی، آلوسی، رافعی و شافعی دارند من از دوستان تقاضا میکنم این بخشها را در سایت ولیعصر دنبال بکنند. بحث ضروری است از آنهایی است که باید در ذهنمان بسپاریم.
آنهایی که یک مقدار خوش حافظه و جوان هم هستند آدرسهایش را هم یادداشت کنند در ذهنشان بسپارند.
پرسش:
در صحیح مسلم آمده است که إذا توضأ و غسل یدیه الی المرافق سقطت خطایاه من أنامله؛ «از انگشتانش» ؛ آیا این دلیل نمیشود؟
پاسخ:
نه، در هر صورت یکی از اشکالات اینها به ما این است که وضوی ما باطل است و لذا ما پشت سر ما نماز نمیخوانند.
پرسش:
استاد! به نظر من عمده دلیلی که اینها به شیعه اقتدا نمیکنند رد الشیخین است ...
پاسخ:
نه، از گذشته تا عصر حاضر میگویند چون وضوی شیعه باطل است ما پشت سرشان نماز نمیخوانیم اگر قضیه شیخین را بگیرید که میگوید
«من انکر خلافة الشیخین فهو کافر»
پرسش:
دلیل عمده این نیست؟
پاسخ:
نه! اگر کافر باشد این همه از شیعهها زن میگیرند دختر میگیرند دختر میدهند آیا با کفار ازدواج میکنند؟! دختر به کافر میدهند؟! ذبیحه شیعه را میخورند.
پرسش:
پس در کتابهای فقهیشان چه کار میکنند؟
پاسخ:
ضرب المثل است به شتر گفتند گردنت کج است گفت کجایم راست است؟!
رسول اکرم فرمود :
« إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي»
الترمذي السلمي، ابوعيسي محمد بن عيسي (متوفاى 279هـ)، سنن الترمذي، ج5، ص 329، تحقيق: عبد الرحمن محمد عثمان، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع – بيروت ، چاپ دوم، 1403ق.
وقتی که اهلبیت کنار رفتند
«اهل بيتي أمان لامتي من الاختلاف فإذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب ابلیس»
این کاملاً واضح و روشن است من به دوستان توصیه میکنم هر روز چندین بار از صمیم دلتان با تمام وجودتان خدا را شاکر باشید که با اهلبیت عصمت و طهارت آشنا شدید و محبت اینها و متابعت اینها را خدا در دلتان گذاشته و آن پدران و مادرانتان را که باعث شدند ما به طرف اهلبیت کشیده شویم دعا کنید.
یعنی خدا میداند ما در داخل یک نعمتی هستیم قدرش را نمیدانیم مثل ماهی که در داخل آب است قدرش را نمیداند خدا میداند من بعضی وقتها در مسافرتهای خارج و یا به عربستان میروم با دانشجوها و اساتید و غیره بحث میکنم تاریکیهایی که اینها دارند را می بینم.
انسان قدر اهلبیت را میداند خدا میداند ما با اینها وقتی بحث میکنیم و حرف میزنیم دفاع از اهلبیت یک لذت خاصی برای آدم دارد ولی اینکه اینها با اهلبیت آشنا نیستند دل آدم هم میسوزد این بندگان دور افتادهاند آن وقت است که آدم قدر اهلبیت را میداند و ما آن لحظهای که چشممان به جمال نورانی امیر المؤمنین به هنگام جان دادن میافتد و لبخند را در سیمای حضرت امیر میبینیم و عنایت حضرت را میبینیم تازه میفهمیم در چه نعمتی بودیم و خدای عالم چه نعمت بزرگی به ما کرم کرده بود که قدرش را در دنیا ندانستیم.
پرسش:
آیا نام یک عده از فقهایشان که گفته باشند وضوی شیعه باطل است به خاطر دارید ؟
پاسخ:
همهشان دارند، اگر شما اول کتابهای وضویشان را ملاحظه کنید، اشاره دارند که وضوی شیعه، باطل است. ابتدای کتابمغنی ابن قدامه را ببینید مبسوط سرخسی را ببینید مدوّنة الکبری مالک را ببینید همین کتاب موسوعة جمال عبدالناصر را ببینید همهشان وقتی بحث وضوی شیعه را میآورند ابتدا میگویند الإمامیه یا رافضه که اینطور وضو میگیرند باطل است. یکی دو مورد نیست همهشان صراحت دارند که مسح پا آنطور که امامیه انجام میدهد، باطل است.
کتاب فقهی مبسوط ما جواهر است کسی از ما سوال کند کتاب فقهی مفصل شیعه چیست؟ ما میتوانیم جواب بدهیم در 42- 43 جلد است کتاب فقهی مفصّل مالکی ها، المدوّنة الکبری است. کتاب فقهی مفصّل حنبلی ها ، المغنی است. کتاب فقهی مفصّل شافعی ها، کتاب الأم و کتاب المجموع است. کتاب فقهی مفصّل حنفی ها نیز المبسوط است.
البته این کتابهای فقهی که من عرض کردم مثل جواهر ما است مثلاً اگر در مبسوط سرخسی بحث میکند میرود اقوال مالکیها،شافعیها، حنبلیها را میآورد بعد با فقه حنفی مقایسه میکند آنها را رد میکند. مبانی فقه حنفی را اثبات میکند ابن قدامه که یک فقیه حنبلی است مبانی فقهی دیگر فقها را میآورد بحث میکند و بعد حقانیت فقه حنبلی را اثبات میکند .
و السلام علیکم و رحمة الله
نام کتاب : خارج کلام مقارن نویسنده : خارج کلام مقارن جلد : 1 صفحه : 119