responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ    جلد : 1  صفحه : 61

آيا آيات ابلاغ و اكمال در غدير خم و امامت حضرت علي (ع) نازل شده است؟

کد مطلب: ٤٩٤٩ تاریخ انتشار: ١٦ شهریور ١٣٩٦ - ١٧:١٠ تعداد بازدید: 12924 پرسش و پاسخ » امام علي (ع) آيا آيات ابلاغ و اكمال در غدير خم و امامت حضرت علي (ع) نازل شده است؟

توضيح سؤال:

شبهه فوق كه توسط ابن تيميه مطرح گرديده، در صدد است تا اين مطلب را القاء كند كه آيه اكمال و ابلاغ در غدير خم نازل نشده است؛ بلكه آيه اكمال روز نهم ذي الحجه و در عرفات نازل شده و آيه ابلاغ نيز مدت ها قبل از حجه الوداع نازل شده است. و اگر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در صدد بودند تا امير المؤمنين عليه السّلام را به خلافت بعد از خود معرفي كند مي توانستند در جايي كه جمعيتي بيش تر حضور دارند مثل شهر مكه و يا صحراي عرفات، به اين كار مبادرت ورزند. پس در نتيجه آن چه در غدير اتفاق افتاد آن چيزي نيست كه شيعه ادّعاي آن را دارد.

اصل شبهه ابن تيميه

اصل شبهه ابن تيميه به شرح زير است:

قال الرافضي: الخبر المتواتر عن النبي (ص): أنه لما نزل قوله تعالي: (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل اليك من ربك). المائدة: 67. خطب الناس في غدير خُم ...

والجواب: أن هذا الجواب كذب، وأن قوله: (بلغ ما أنزل اليك من ربك)، المائدة: 67.ربك نزل قبل حجة (الوداع) بمدة طويلة ...

ومما يبين ذلك أن آخر المائدة نزولاً قوله تعالي: (اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي). المائدة :3. وهذه الآية نزلت بعرفة تاسع ذي الحجة في حجة الوداع، والنبي (ص) واقف بعرفة، ...

فمن قال: إن المائدة نزل فيها شي ء بغدير خم فهو كاذب مفترٍ باتفاق أهل العلم.

وهذا مما يبيّن أن الذي جري يوم الغدير لم يكن مما أُمر بتبليغه، كالذي بلَّغه في حجة الوداع؛ فإن كثيراً من الذين حجُّوا معه - أو أكثرهم - لم يرجعوا معه إلي المدينة، بل رجع أهل مكة إلي مكة، وأهل الطائف إلي الطائف، وأهل اليمن إلي اليمن، وأهل البوادي القريبة من ذاك إلي بواديهم. وإنما رجع [معه ] أهل المدينة ومن كان قريباً منها ...

رافضي (علامه حلّي) مي گويد: روايت متواتر از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم وارد شده كه هنگامي كه اين آيه (آيه ابلاغ) نازل شد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در غدير خم براي مردم خطبه خواند ....

جواب او اين مي شود كه اين مطلب دروغي بيش نيست و آيه ابلاغ مدتي قبل از حجه الوداع نازل شده است.

و از قرايني كه اين مطلب را تبيين مي كند آيه اكمال است كه در نهم ذي حجه در حجه الوداع در حال وقوف پيامبر در عرفات نازل گرديد. و هر كس بگويد آيه اي از سوره مائده در غدير خم نازل شده دروغ گوست و افتراء وارد كرده است ...

و از مطالب ديگري كه بيان مي كند كه آن چه در غدير خم اتفاق افتاد چيزي نبود كه پيامبر مأمور به تبليغ آن باشد اين است كه بسياري از مردم كه به همراه پيامبر به حج رفته بودند به مدينه باز نمي گشتند؛ بلكه بعضي كه اهل شهر مكه بودند در همان شهر مي ماندند و بعضي كه اهل طائف بودند مستقيما به طائف مي رفتند و بعضي ديگر كه اهل يمن بوده به يمن مي رفتند. [وهيچ كدام مسير شان از غدير خم نمي گذشت تا شاهد ابلاغ از جانب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم باشند.]

پس اگر حضرت قصد اين مي داشتند كه در روز غدير امامت علي را اعلام كنند بايد آن را در حجه الوداع ابلاغ مي كردند. پس حال كه حضرت اين گونه نكردند و سخني كه مربوط به امامت علي بشود نفرمودند و هيچ كس نيز در اين رابطه روايتي نه ضعيف و نه صحيح نقل نكرده است و حتي آن حضرت در خطبه خود نامي از علي هم به زبان نياوردند در حالي كه اين مجمعي عمومي بود كه همه حاجيان در آن حضور داشتند پس معلوم مي شود كه حضرت مأموور به ابلاغ امامت علي نبوده اند.

منهاج السنه النبويه، ج 7، ص 315 تا 317.

سه شبهه در كلام ابن تيميه

با توجه به مطالب فوق، از اين گفتار ابن تيميه سه شبهه را مي توان جمع بندي كرد:

1 ـ آيه 3 سوره مائده (اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينا) يعني: آيه اكمال در غدير خم نازل نشده؛ بلكه در روز عرفه نازل گرديده و ربطي هم به امامت امير المؤمنين عليه السّلام ندارد.

2 ـ آيه 67 سوره مائده (بلغ ما أنزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس) يعني: آيه ابلاغهم در غدير خم نازل نشده؛ بلكه اين آيه مدّت ها قبل از حجه الوداع در روز هاي آغاز وحي و در مدينه پس از پايان جنگ اُحد نازل شده است. لذا به اين آيه نيز به عنوان ادله نصب امامت نمي توان استدلال كرد.

3 ـ ابن تيميه با توجه به دو اشكال فوق نتيجه مي گيرد پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله وسلّم آن چه را كه مامور به تبليغ آن بوده ارتباطي به غدير ندارد و اگر چنان چه مربوط به غدير بود مي بايست در مكه و يا عرفات كه همه مردم مكه و يمن و ساكنان اطراف مكه حضور داشتند ولايت و امامت امير المؤمنين عليه السّلام را بيان مي فرمود.

اشكال اول:

آيا آيه اكمال در روز عرفه نازل شده است؟

در حقيقت اشكال اول ابن تيميه ناشي از روايتي از عمر بن خطاب مي شود كه در صحيح بخاري شأن نزول آيه اكمال را كه آخرين آيه نازل شده بر پيامبر است در حجه الوداع و در عرفات در حال وقوف پيامبر در آن مكان و نزول آيه ابلاغ را نيز مدت ها قبل از آن دانسته است.

شبهه ابن كثير شبيه به شبهه ابن تيميه

ابن كثير متوفاي 774 هـ كه هم عصر ابن تيميه متوفاي 728 هـ است نيز شبهه اي با تكيه بر روايت عمر بن خطاب در نزول آيه اكمال در عرفه شبهه اي شبيه با آن چه ابن تيميه طرح كرده بيان نموده است. با توجه به وجه اشتراك اين دو شبهه، كلام ابن كثير را نيز طرح كرده و با پاسخ به اشكال ابن كثير كه بنيه قوي تري نيز دارد در حقيقت هر دو اشكال پاسخ داده شده است.

اين شبهه برخواسته از روايتي است كه بخاري در صحيح خود از عمر بن خطاب آورده كه عين همان روايت را ابن كثير در تفسير خود نقل كرده است:

روايت عمر بن خطاب راجع به آيه اكمال

45 ـ أَنَّ رَجُلاً مِنَ الْيَهُودِ قَالَلَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، آيَةٌ فِي كِتَابِكُمْ تَقْرَءُونَهَا لَوْ عَلَيْنَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ نَزَلَتْ لاَتَّخَذْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ عِيدًا. قَالَ أَيُّ آيَةٍ قَالَ (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا). قَالَ عُمَرُ قَدْ عَرَفْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ وَالْمَكَانَ الَّذِي نَزَلَتْ فِيهِ عَلَي النَّبِيِّ - صلي الله عليه وسلم - وَهُوَ قَائِمٌ بِعَرَفَةَ يَوْمَ جُمُعَةٍ.

شخصي يهودي به عمر گفت: اي أمير المؤمنين! آيه اي در قرآن شما مسلمانان است و آن را مي خوانيد كه اگر ما يهود اين آيه را مي داشتيم آن روز را عيد مي گرفتيم. عمر گفت: كدام آيه؟ گفت:«لْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً»عمر گفت: من زمان و مكان نزول اين آيهرا مي دانم اين آيهدر حالي كه پيامبر در عرفات وقوف كرده بود و روز جمعه بود نازل شد.

صحيح بخاري، ج1، ص16 ح 45، كتاب الإيمان و صحيح مسلم، ج8، ص239.

پس ابن تيميه و ابن كثير با استناد به اين روايت بر اين اعتقادند كه آيه اكمال در غدير خم نازل نگرديده، بلكه در روز جمعه و در عرفات نازل گرديده است. كلام ابن كثير اين چنين است:

وقال ابن جرير: وقد قيل ليس ذلك بيوم معلوم عند الناس، ثم روي من طريق العوفي عن ابن عباس في قوله: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» يقول: ليس بيوم معلوم عند الناس، قال: وقد قيل: إنها نزلت علي رسول الله صلي الله عليه وسلم في مسيره إلي حجة الوداع، ثم رواه من طريق أبي جعفر الرازي عن الربيع بن أنس. قلت: وقد روي ابن مردويه من طريق أبي هارون العبدي عن أبي سعيد الخدري أنها نزلت علي رسول الله صلي الله عليه وسلم يوم غدير خم حين قال لعلي: من كنت مولاه فعلي مولاه، ثم رواه عن أبي هريرة، وفيه أنه اليوم الثامن عشر من ذي الحجة يعني مرجعه عليه السلام من حجة الوداع. ولا يصح لا هذا ولا هذا، بل الصواب الذي لا شك فيه ولا مرية أنها أنزلت يوم عرفة وكان يوم جمعة.

ابن جرير گفته است: نزول اين آيه در روزي كه بين مردم اشتهار يافته؛ نبوده است و از طريق ابن عباس روايتي را نقل مي كند در رابطه با آيه «اليوم ...» وي مي گويد: اين روز آن روزي كه نزد مردم شناخته شده است نمي باشد ... بلكه بدون هيچ شك و شبهه اي قول صحيح و ثواب اين است كه آيه اكمال در روز هشتم ذي الحجه كه روز جمعه اي بوده در سرزمينعرفات نازل گرديده است.

تفسير ابن كثير، ج2، ص15، تحقيق: يوسف عبد الرحمن مرعشلي، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزيع،بيروت، چاپ سال 1412هـ.

وي هم چنين در كتاب سيره و تاريخ خود اين گونه آورده است:

فأما الحديث الذي رواه ضمرة، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن أبي هريرة، قال: لما أخذ رسول الله صلي الله عليه وسلم بيد علي قال: من كنت مولاه فعلي مولاه، فأنزل الله عز وجل: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي» قال أبو هريرة: وهو يوم غدير خم، من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهراً. فإنه حديث منكر جداً، بل كذب؛ لمخالفته لما ثبت في الصحيحين عن أمير المؤمنين عمر بن الخطاب أن هذه الآية نزلت في يوم الجمعة يوم عرفة، ورسول الله صلي الله عليه وسلم واقف بها.

روايتي كه ضمره، از ابن شوذب، از مطر الوراق، از شهر بن حوشب، از أبو هريره نقل كرده است كه: رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم دست علي را گرفت و فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه، و بعد از آن هم اين آيه نازل شد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»، و أبو هريره گفته است اين آيه در روز غدير خم نازل شده است و هر كس روز هيجدهم ذي الحجه را روزه بگيرد براي او ثواب روزه شصت ماه خواهد بود. به درستي كه اين حديث دروغ و منكر است؛ چون اين روايت با روايتي كه در صحيح مسلم و بخاري از عمر بن خطاب آمده است مخالف دارد؛ چون در آن روايت، دارد كه اين آيه در روز جمعه و در صحراي عرفات در حالي كه ر سول خدا در آن جا وقوف نموده بود نازل شده است.

السيره النبويه، ابن كثير، ج4، ص 425، تحقيق: مصطفي عبد الواحد، ناشر: دار المعرفه بيروت، چاپ سال 1395هـ ـ البدايه والنهايه، ج5، ص232، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار احياء التراث العربي بيروت، چاپ اول، سال 1408هـ.

پس در حقيقت اين شبهه ابن كثير، توضيح همان شبهه ابن تيميه است. لذا، به اين شكل شبهه ابن تيميه نيز قوت مي گيرد و اين احتمال تقويت مي گردد كه اصلا آيه اكمال در غدير خم نازل نگرديده است تا بخواهد روايت من كنت مولاه فهذا علي مولاه و خطبه غدير صحت داشته باشد.

پاسخ به اشكالاول

پاسخ به شبهه اول ابن تيميه و شبهه ابن كثير:

در پاسخ به اين قسمت از اشكال ابن تيميه و ابن كثير كه مي گويند آيه اكمال در عرفات نازل شده است مي گوييم:

1 - نزول متعدد آيات با مناسبت هاي مختلف:

1 ـبر فرض صحت نزول آيه شريفه در عرفه، اين منافاتي با نزول آن در غدير خم ندارد، زيرا بسياري از آيات به مناسبت هاي مختلف چندين بار نازل گرديده است.

مفسران وعلماي اهل سنت تصريح كرده اند برخي از سور و يا آيات به مناسبت و به دلائل متعددي مثل عظمت شأن واقعه و يا تعدد اسباب نزول، تكرار گرديده است؛ به عنوان مثال: زركشي در كتاب «برهان» خود مي گويد:

وقد ينزل الشيء مرتين تعظيماً لشأنه، وتذكيراً به عند حدوث سببه، خوف نسيانه؛ وهذا كما قيل في الفاتحة نزلت مرتين، مرة بمكة وأخري بالمدينة.

گاهي آيه اي به علت عظمت شأن آن، و يا يادآوري آن به هنگام تكرار سببو يا خوف از فراموشي آن تكرار مي شود؛ و اين مانند سوره فاتحه است كه دو مرتبه نازل گرديد يكمرتبه در مكه و بار ديگر در مدينه.

البرهان في علوم القرآن، زركشي، ج1، ص30 تا 32، تحقيق: محمد أبو الفضل إبراهيم، ناشر: دار إحياء الكتب العربيه بيروت، چاپ اول، 1376هـ.

سپس زركشي براي تأييد ادعاي خويش به ذكر چند مثال اقدام ورزيده است:

ومثله ما في الصحيحين، عن ابن مسعود في قوله تعالي: «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ» أنها نزلت لمّا سأله اليهود عن الروح، وهو في المدينة، ومعلوم أن هذه في سورة «سبحان» (الاسراء) وهي مكّية بالاتفاق، فإن المشركين لما سألوه عن ذي القرنين وعن أهل الكهف، قيل ذلك بمكّة، وأن اليهود أمروهم أن يسألوه عن ذلك، فأنزل الله الجواب، كما قد بسط في موضعه. وكذلك ما ورد في «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» أنها جواب للمشركين بمكة، وأنها جواب لأهل الكتاب بالمدينة والحكمة في هذا كلّه: إنه قد يحدث سبب من سؤال أو حادثة تقتضي نزول آية، وقد نزل قبل ذلك ما يتضمّنها، فتؤدّي تلك الآية بعينها إلي النبي (صلي الله عليه وسلم) تذكيراً لهم بها، وبأنها تتضمّن هذه... وما يذكره المفسّرون من أسباب متعدّدة لنزول الآية قد يكون من هذا الباب، لا سيما وقد عرف من عادة الصحابة والتابعين أن أحدهم إذا قال نزلت هذه الآية في كذا، فإنه يريد بذلك أن هذه الآية تتضمن هذا الحكم، لا أن هذا كان السبب في نزولها.

مانند آنچه كه در صحيح مسلم و بخاري از قول ابن مسعود در باره اين آيه شريفه آمده «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ» كه اين آيه در باره سؤال يهود راجع به حقيقت روح در مدينه نازل شد، وحال آن كه به اتفاق مفسرين اين سوره (اسراء) مكّي است... و يا آن چه كه در باره سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» كه در جواب مشركان مكه نازل شده است، در جواب أهل كتاب مدينه نيز نازل شده است. حكمت اين تعدد نزول آن است كه: گاهي سبب نزول آيه و يا سوره اي سؤال يا حادثه اي است كه اقتضاء نزول آيه اي را دارد، كه قبل از آن آيه به مناسبت ديگر نازل شده است. و اين باعث مي شود تا آيه به همين مضمون بار ديگر نازل شود...

البرهان في علوم القرآن، زركشي، ج1، ص30 تا 32، تحقيق: محمد أبو الفضل إبراهيم، ناشر: دار إحياء الكتب العربيه بيروت، چاپ اول، 1376هـ.

بخاري و مسلم براي يك آيه چندين شأن نزول ذكر مي كنند

بخاري و مسلم نيز در صحاح خود أسباب نزول و زمان و مكان هاي متعدّد و مختلفي را براي نزول يك آيه ذكر مي كند، به عنوان مثال :

در تفسير قول خداوند تعالي: «إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً» (آل عمران: 77) دو سبب مختلف از حيث زمان و مكان و مورد براي نزول اين آيه كريمه ذكر مي كند:

سبب أول: آن چه كه أشعث بن قيس درباره سبب نزول آيه اي ذكر مي كند و اين گونه مي گويد:

فيّ أنزلت، كانت لي بئر في أرض ابن عمّ لي ...

اين آيه در باره من به خاطر چاهي كه در زمين پسر عمويم داشتم نازل شد ...

صحيح بخاري: ج3 ص75، ناشر: دار الفكر للطباعه والنشر والتوزيع، چاپ سال 1401هـ.

سبب دوم: آن چه از عبد الرحمن بن أبي أوفي وارد شده:

أن رجلاً أقام سلعة في السوق، فحلف فيها لقد أعطي بها ما لم يعطه، ليوقع فيها رجلاً من المسلمين، فنزلت: «إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً».

شخصي كالايي را در بازار به فروش گذارد و قسم ياد نمود كه در ازاي آن قيمتي پرداخته شود كه هيچ كس تا كنون نپرداخته است و قصدش از اين كار اين بود كه شخصي از مسلمانان به اين كالا رغبت پيدا نمايد. در اين حال بود كه آيه نازل شد: « همانا كساني كه عهد خدا و قسم هايشان را به بهايي اندك مي فروشند...

صحيح بخاري، ج5، ص167.

هم چنين در باره اختلاف صحابه در أسباب نزول بعضي آيات، موارد فراواني را بخاري در صحيح خودذكر مي كند:

مررت بالربذة، فإذا أنا بأبي ذر (رضي الله عنه) فقلت له: ما أنزلك منزلك هذا؟ قال: كنت بالشام، فاختلفت أنا ومعاوية في الذين يكنزون الذهب والفضة ولا ينفقونها في سبيل الله، قال معاوية: نزلت في أهل الكتاب، فقلت: نزلت فينا وفيهم، فكان بيني وبينه في ذاك ...

در ربذه با أبوذر برخورد نمودم به او گفتم: چهچيزي باعث اقامت تو در اين مكان شده است؟ ابوذر گفت: در شام بودم كه با معاويه در باره آيه «الذين يكنزون الذهب والفضه ولا ينفقونها في سبيل الله» اختلاف پيدا نمودم، معاويه گفت: اين آيه در باره أهل كتاب نازل شده است،اما من گفتم: هم در باره ما هم در باره آن ها نازل شده است ...

صحيح بخاري، ج2، ص111، كتاب الزكاه، ناشر: دار الفكر ـ بيروت، چاپ سال 1401هـ.

و نيز در كتاب حجّ در صحيح بخاري اختلاف بين عائشه و أبو بكر بن عبد الرحمن درباره سبب نزول آيه مباركه: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أو اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا» (البقره: 158) به تفصيل آمده است.

صحيح بخاري، ج2، ص169 و 170، كتاب الحج؛ و صحيح مسلم، ج4، ص69، كتاب الحج، باب بيان السعي بين الصفا والمروه.

بنابر اين چه بسا آيه إكمال نيزدو مرتبه نازل شده باشد، يك مرتبه در روز عرفه و بار ديگر در غدير خم، لذا ممكن است آن يهودي كه در مجلس عمر بن خطاب آن سخن را گفته است منظورش نزول آيه در روز غدير بوده باشد، ولي عمر جواب او را به نزول آيه در روز عرفه داده باشد.

و اين جواب از عمر بن خطاب جاي تعجب ندارد؛ چون اگر او بخواهد نزول اين آيه را هيجده ذي الحجه و غدير خم بداند، در حقيقت به خلافت امير المؤمنين عليه السّلامو إمامت او اعتراف نموده است.

حاصل اين كه: مخالفت بعضي از روايات صحيح بخاري و مسلم در تعيين سبب نزول آيات، اقتضاي تكذيب روايات ديگر را ندارد، بلكه كاشف از تعدّد و تغاير أسباب و زمان و مكان نزول يك آيه است. شاهد آن هم مطالبي بود كه در صحيح مسلم و بخاري بيان شد.

2 ـ تعارض روايت عمر با أحاديث صحيحه ديگر

روايت عمر بن خطاب كه اخيرا ذكر شد و نزول آيه اكمال را در عرفات و در روز جمعه مي داند متعارض با تعدادي از روايات ديگر است كه در همين رابطه آمده است كه ما به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم:

الف ـ نزول اين آيه در روز دوشنبه

در روايت عمر بن خطاب آمده بود كه آيه إكمال در جمعه نازل شد، و اين با آن چه كه از ابن عباس با سند معتبر آمده است كه آيه إكمال روز دوشنبه نازل شده است در تعارض است، طبراني با سنده خود از ابن لهيعه، از خالد بن أبي عمران، از حنش بن عبد الله صنعاني، از ابن عباس، اين گونه روايت كرده است:

ولد نبيّكم (صلي الله عليه وسلم) يوم الاثنين،ويوم الإثنين خرجمن مكة، ودخل المدينةيوم الاثنين، وفتح بدراً يوم الاثنين،ونزلت سورة المائدة يوم الاثنين «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» ورفع الركن يوم الاثنين.

پيامبر تان در روز دوشنبه متولد شد و در روز دوشنبه از مكه هجرت نمود و روز دوشنبه به مدينه وارد شد و روز دوشنبه در جنگ بدر به پيروزي رسيد و روز دوشنبه اين آيه از سوره مائده بر او نازل شد «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» و روز دوشنبه ركن را از جاي خود بلند نمود.

المعجم الكبير، طبراني، ج12، ص183، كتاب الإيمان، تحقيق: حمدي عبد المجيد السلفي، الناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت، چاپ دوم.

پس اين حديث كه مي گويد آيه اكمال روز دوشنبه نازل شده منافات دارد با حديث عمر بن خطاب در صحيح بخاري كه صراحت دارد كه اين آيه روز جمعه نازل شده است.

ب ـ نزول اين آيه در ليله جَمْعْ (شب مزدلفه)

آن چه كه بخاري و مسلم در صحيح خود از عمر بن خطاب نقل كرده اند كه آيه إكمال در روز جمعه و در حال وقوف به عرفات نازل شده است(صحيح بخاري، ج1، ص16، كتاب الإيمان و صحيح مسلم، ج8، ص239)، منافات با روايت ديگري از مسلم در صحيحش از عمر بن خطاب دارد كه، آيه اكمال در «ليله جمع» يعني: شب وقوف در مزدلفه نازل شده است، يعني همان شب عيدي كهمسلمانان بعد از إتمام وقوف به عرفات به سوي مني، حركت مي كنند.

عن قيس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب، قال: قالت اليهود لعمر: لو علينا معشر يهود نزلت هذه الآية «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً» نعلم اليوم الذي أنزلت فيه، لاتخذنا ذلك اليوم عيداً، قال: فقال عمر: فقد علمت اليوم الذي أنزلت فيه، والساعة، وأين رسول الله صلي الله عليه وسلم حين نزلت، نزلت ليلة جمع ونحن مع رسول الله صلي الله عليه وسلم بعرفات.

شخصي يهودي به عمر گفت: اگر اين آيه بر ما يهود نازل شده بود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً» روزي را كه اين آيه در آن نازل شده بود را عيد اعلام مي كرديم عمر گفت: من روز و ساعت و مكان نزول اين آيه را مي دانم، اين آيه در ليله جمع (شب حضور در مزدلفه) در حالي كه ما با رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم در عرفات حضور داشتيم نازل شد.

صحيح مسلم، ج4، ص239.

ج ـ نزول اين آيه در شب جمعه

هم چنين روايت بخاري و مسلم در صحيحشان از عمر بن خطاب با روايتي كه روايتي كه نسائي در سنن خود با سند صحيح نقل مي كند كه آيه اكمال شب جمعه نازل شده است منافات دارد.

عن قيس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب قال:قال يهودي لعمر: لو علينا نزلت هذه الآية لاتخذناه عيداً «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» قال عمر: قد علمت اليوم الذي أنزلت فيه، والليلة التي أنزلت، ليلة الجمعة، ونحن مع رسول الله صلي الله عليه وسلم بعرفات.

شخصي يهودي به عمر گفت: اگر اين آيه بر ما نازل شد ه بود آن روز را عيد مي گرفتيم: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» عمر گفت: من روز و شبي را كه اين آيه در آن نازل شد را مي دانماين آيه شب جمعه، در حالي كه همراه رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم در عرفات بوديم نازل شد.

سنن نسائي، ج5، ص251، تحقيق: عبد الغفار سليمان البنداري ـ سيد كسروي، ناشر: دار الكتب العلميه بيروت، چاپ1ـ 1411هـ.

ألباني اين حديث را در زمره احاديث صحيح سنن نسائي درج كرده و از آن اين گونه ياد كردهاست: «صحيح».

الألباني، صحيح سنن النسائي: ج2 ص342.

پس اضافه بر آن كه مي توان پاسخ عمر را بر اساس تعدد شأن نزول ها دانست هم چنين: نزول آيه در شب جمعه عرفه منافات دارد با روايات صحيح ديگر در صحيح مسلم و سنن نسايي و المعجم طبراني كه نزول آيه اكمال را در اوقات ديگر غير از آن چه كه عمر در روز جمعه دانست ذكر كرده اند.

د ـ تشكيك سفيان ثوري در نزول اين آيه در روز جمعه

بخاري در صحيح خود گفته است: سفيان ثوري در نزول اين آيه روز جمعه تشكيك كرده است و اين خود با روايت عمر منافات دارد:

4606 -حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ عَنْ قَيْسٍ عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَتِ الْيَهُودُ لِعُمَرَ إِنَّكُمْ تَقْرَءُونَ آيَةً لَوْ نَزَلَتْ فِينَا لاَتَّخَذْنَاهَا عِيدًا. فَقَالَ عُمَرُ إِنِّي لأَعْلَمُ حَيْثُ أُنْزِلَتْ، وَأَيْنَ أُنْزِلَتْ، وَأَيْنَ رَسُولُ اللَّهِ - صلي الله عليه وسلم - حِينَ أُنْزِلَتْ يَوْمَ عَرَفَةَ، وَإِنَّا وَاللَّهِ بِعَرَفَةَ - قَالَ سُفْيَانُوَأَشُكُّ كَانَ يَوْمَ الْجُمُعَةِأَمْ لاَ - (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ).

... سفيان گفته است: من شك دارم كه اين آيه در روز جمعه نازل شده باشد.

صحيح بخاري، ج5، ص186، كتاب التفسير، ناشر: دار الفكر بيروت، چاپ سال 1401هـ.

پس اين روايت سفيان ثوري نيز كه در صحيح بخاري آمده با روايت عمر كه آيه اكمال در روز جمعه و در عرفات نازل شده منافات دارد.

3 - اتهام ابوهريره به كذب و افتراء

و امّا آن چه كه در كلام ابن تيميه و ابن كثير در كاذب و اهل افتراء بودن هر كسي كه نزول آيه اكمال را در غدير خم بداند از عجايب و غرائب است!!!

ابوهريره اين گونه روايت مي كند:

ضمرة ابن ربيعة القرشي عن ابن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبي هريرة. قال: من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهرا، وهو يوم غدير خم، لما أخذ النبي صلي الله عليه وسلم بيد علي بن أبي طالب فقال: ألست ولي المؤمنين؟ قالوا: بلي يا رسول الله! قال: «من كنت مولاه فعلي مولاه» فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لك يا بن أبي طالب أصبحت مولاي ومولي كل مسلم، فأنزل الله: «اليوم أكملت لكم دينكم»

(ترجمه اين روايت بالا تر ذكر شده است)

تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، ج 8، ص 284 ـ تاريخ مدينه دمشق، ابن عساكر، ج 42، ص 233.

حال ابن تيميه در باره اين روايت مي گويد:

من قال: إن المائدة نزل فيها شي ء بغدير خم فهو كاذب مفترٍ

هر كس بگويد آيه اي از سوره مائده در غدير خم نازل شده است كافر و مفتر است

منهاج السنه النبويه، ج 7، ص 315 تا 317.

و نيز ابن كثير نيز اين روايت ابن كثير را دروغي بيش نمي داند و اين گونه مي گويد:

فأما الحديث الذي رواه ... عن أبي هريرة فإنه حديث منكر جداً، بل كذب

روايت ابو هريره دروغ است.

السيره النبويه، ابن كثير، ج4، ص 425، تحقيق: مصطفي عبد الواحد، ناشر: دار المعرفه بيروت، چاپ سال 1395هـ ـ البدايه والنهايه، ج5، ص232، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار احياء التراث العربي بيروت، چاپ اول، سال 1408هـ.

پس به اين شكل هم ابن تيميه و هم ابن كثير ابوهريره را كاذب و اهل افتراء مي دانند!!

4 - صحت روايت نزول آيه در غدير

براي اثبات صحت روايت نزول آيه اكمال در غدير خم به عنوان مثال يكي از روايات را ذكر كرده و آن را بررسي سندي كرده و مابقي را از باب شاهد ذكر مي كنيم:

بررسي رجالي سند نزول آيه اكمال در غدير خم

خطيب بغدادي با سند خود نزول آيه اكمال در غدير خم را اين گونه آورده است:

أنبأنا عبد الله بن علي بن محمد بن بشران، أنبأنا علي بن عمر الحافظ، حدثنا أبو نصر حبشون بن موسي بن أيوب الخلال، حدثنا علي بن سعيد الرملي، حدثنا ضمرة بن ربيعة القرشي، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن أبي هريرة، قال: من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهراً، وهو يوم غدير خم، لما أخذ النبي (صلي الله عليه وسلم) بيد علي بن أبي طالب، فقال: ألست ولي المؤمنين، قالوا: بلي يا رسول الله، قال: من كنت مولاه فعلي مولاه، فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لك يا بن أبي طالب، أصبحت مولاي ومولي كل مسلم، فأنزل الله:{الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ} ومن صام يوم سبعة وعشرين من رجب كتب له صيام ستين شهراً، وهو أول يوم نزل جبرئيل × علي محمد (صلي الله عليه وسلم) بالرسالة».

ترجمه و آدرس اين روايت قبلا آمده است.

خطيب بغدادي بعد از ذكر اين روايت مي گويد:

اشتهر هذا الحديث من رواية حبشون، وكان يقال: إنه تفرد به، وقد تابعه عليه أحمد بن عبد الله بن النيري، فرواه عن علي بن سعيد، أخبرنيه الأزهري، حدثنا محمد بن عبد الله بن أخي ميمي، حدثنا أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النيري إملاءً، حدثنا علي بن سعيد الشامي، حدثنا ضمرة بن ربيعة، عن بن شوذب، عن مطر، عن شهر بن حوشب، عن أبي هريرة، قال: من صام يوم ثمانية عشرة من ذي الحجة، وذكر مثل ما تقدم أو نحوه.

اين حديث از روايت حبشون شهرت يافته است، وگفته مي شود او در نقل اين روايت منفرد است: و أحمد بن عبد الله بن نيري از او متابعت نموده، و او از علي بن سعيد روايت كرده است كه مرا أزهري با خبر ساخت كه: محمد بن عبد الله بن أخي ميمي، از أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران معروف بابن نيري از علي بن سعيد شامي، از ضمره بن ربيعه، از ابن شوذب، از مطر، از شهر بن حوشب، از أبو هريره روايت نمود كه: هر كس روز هيجده ذي الحجه را روز بگيرد ....

خطيب بغدادي، تاريخ بغداد: ج8 ص284ـ 285، الناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت.

سپس همو مي گويد:

وهذه الرواية طريقها صحيح فإن ابن بشران من شيوخ الخطيب البغدادي، وقال عنه: «كتبتعنه وكان سماعه صحيحاً».

اين روايت با طريق صحيح نقل شده است چون ابن بشران از شيوخ خطيب بغدادي است، و از او اين گونه نقل كرده است: «از او روايت را نقل كردم و روايت شنيدن از او صحيح است».

خطيب بغدادي، تاريخ بغداد: ج10، ص14، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، ط1ـ 1417هـ.

و أما علي بن عمر حافظ، او همان دارقطني صاحب سنن است كه ذهبي در سير أعلام النبلاء در باره او گفته است:

قال أبو بكر الخطيب: كان الدارقطني فريد عصره، وقريع دهره، ونسيج وحده، وإمام وقته، انتهي إليه علم الأثر والمعرفة بعلل الحديث وأسماء الرجال، مع الصدق والثقة.

أبو بكر خطيب گفته است: دارقطني يكتاي عصر، و نابغه دهر، و بافته جدا تافته، و إمام وقت خود مي باشد، كه علم أثر و معرفت به علل ديث و أسماء رجال به او منتهي مي شود.

ذهبي، سير أعلام النبلاء: ج16 ص452، تحقيق: أكرم البوشي، إشراف وتخريج: شعيب الأرنؤوط، الناشر: مؤسسة الرسالة ـ بيروت، ط9ـ 1413هـ.

و أما حبشون الخلال را خطيب بغدادي در باره او گفته است:

أنبأنا الأزهري، أنبأنا علي بن عمر الحافظ [الدارقطني] قال: حبشون بن موسي بن أيوب الخلالصدوق.

خطيب بغدادي، تاريخ بغداد: ج8 ص285.

و أما علي بن سعيد الرملي، اوهمان ابن أبي حمله است كه، ذهبي در الميزان در باره او گفته است:

«ما علمت به بأساً، ولا رأيت أحداً الآن تكلّم فيه، وهو صالح الأمر، ولم يخرج له أحد من أصحاب الكتب الستة مع ثقته»

هيچ مشكلي از او سراغ ندارم، و هيچ كس را نديدم كه درباره او كوچك ترين حرفي زده باشد، او شخصي صالح الأمر بوده، و به وثاقت او در أصحاب كتب ستهكسي يافت نمي شود.

ذهبي، ميزان الاعتدال: ج3 ص125، تحقيق: علي محمد البجاوي، الناشر: دار المعرفة ـ بيروت.

و ابن حجر در لسان الميزان نيز در اين اعتقاد با ذهبي همراهي كرده و گفته است:

«وإذا كان ثقة ولم يتكلم فيه أحد فكيف نذكره في الضعفاء؟!.

«وقتي كه همه او را از ثقات دانسته اند و هيچ كس درمورد او قدحي وارد ننموده است چگونه او را از ضعفاء بدانيم؟!

ابن حجر، لسان الميزان: ج4 ص227، مؤسسة: مؤسسة الأعلمي ـ بيروت، ط2ـ 1390هـ.

و نيز ذهبي در جايي ديگر در باره او اين گونه گفته است:

«يتثبت في أمره، كأنه صدوق».

ذهبي، ميزان الاعتدال: ج3 ص131.

و أما ضمره بن ربيعه، أحمد بن حنبل در باره او دارد:

من الثقات المأمونين، رجل صالح، صالح الحديث، لم يكن بالشام رجل يشبهه

او از ثقات و مورد اعتماد و رجلي صالح و صالح الحديث، است كه در تمام شام رجليهم چون او يافت نمي شود.

أحمد بن حنبل، العلل: ج2 ص366، تحقيق: الدكتور وصي الله بن محمود عباس، المطبعة: المكتب الإسلامي ـ بيروت، الناشر: دار الخاني ـ الرياض، ط1ـ 1408هـ.

و أما عبد الله بن شوذب را، ابن حجر در باره او گفته است:

سكن البصرة والشام،صدوق عابد

ابن حجر، تقريب التهذيب: ج1 ص501، دراسة وتحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، ط2ـ 1415هـ.

وأما مطر الوراق، را ذهبي درباره او گفته است:

الإمام الزاهد الصادق، أبو رجاء بن طهمان الخراساني، نزيل البصرة، مولي علباء بن أحمر اليشكري، كانمن العلماء العاملين،

ذهبي، سير أعلام النبلاء: ج5 ص452.

و در الميزان ذهبي در باره او گفته است:

فمطر من رجال مسلم،حسن الحديث.

ذهبي، ميزان الاعتدال: ج6 ص445، تحقيق: الشيخ علي محمد عوض والشيخ عادل أحمد عبد الموجود، الناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت، ط1ـ 1995م.

و أما شهر بن حوشب، از رجال مسلم، و در تاريخ الإسلام ذهبي در باره او اين گونه آمده است:

قال حرب الكرماني: قلت لأحمد بن حنبل: شهر بن حوشب، فوثّقه، وقال ما أحسن حديثه، وقال حنبل: سمعت أبا عبد الله يقول: شهرليس به بأس. قال الترمذي: قال محمد، يعني البخاري: شهرحسن الحديث، وقوي أمره».

ذهبي، تاريخ الإسلام: ج6 ص387، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمري، الناشر: دار الكتاب العربي ـ بيروت، ط1ـ 1407هـ.

ابوهريره:

ابو هريرة نيز ازصحابه مي باشد كه از ديدگاه اهل سنت صحابه فوق وثاقت مي باشند.

پس به اين نتيجه مي رسيم كه اين حديث با الفاظ مذكوره از أبو هريره بدون هيچ گونه اشكالي در سند ذكر شده است. و حديث ابو هريره بر اساس مباني رجالي اهل سنت معتبر است، و ثابت مي كند كه آيه إكمال در روز دوشنبه و در غدير خم، يعني: معارض با روايت عمر كه مي گويد: اين آيه روز جمعه و در عرفه نازل شده است.

5 - علماي اهل سنتنزول آيهرا در غدير مي دانند

و در ادامه، روايات ديگر به عنوان شاهد بر روايت فوق ذكر مي گردد:

گروهي از علماء أهل سنت نزول آيه «اليوم أكملت لكم دينكم ...» را در باره واقعه غدير دانسته اند، كه اسامي بعضي از آنها به شرح زير است:

1 -أحمد بن موسي بن مردويه اصفهاني.2 -أبو نعيم أحمد بن عبد الله اصفهاني.3 -أبو الحسن علي بن محمد جلابي معروف به ابن مغازلي.4 -موفق بن أحمد معروف به أخطب خطباء خوارزم.5 -محمد بن علي بن إبراهيم نطنزي.6 -أبو حامد محمود بن محمد صالحاني.7 -إبراهيم بن محمد بن المؤيد الحمويني.

روايت ابن مردويه

أخرج عبد الرزاق الرسعني عن ابن عباس رضي الله عنه قال: لما نزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» أخذ النبي صلي الله عليه وسلم بيد علي فقال: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. وأخرج ابن مردويه عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه مثله، وفي آخره، فنزلت: «اليوم أكملت لكم دينكم» الآية. فقال النبي صلي الله عليه وسلم: الله أكبر علي إكمال الدين وإتمام النعمة ورضي الرب برسالتي والولاية لعلي بن أبي طالب.

از ابن عباس روايت شده: هنگامي كه اين آيه نازل شد: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» نبي اكرم صلي الله عليه وآله وسلم دست علي را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه». ابن مردويه از أبو سعيد خدري مثل اين روايت را نقل كرده است و در آخر آن اين گونه آورده است: «اليوم أكملت لكم دينكم» تا آخر آيه. نبي اكرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: الله أكبر براي إكمال دين و تمام گرديدن نعمت و رضايت الهي با رسالت من و ولايت علي بن أبي طالب.

الدر المنثور، ج 2، ص 298.

روايت أبو نعيم

عن قيس بن الربيع عن أبي هارون العبدي عن أبي سعيد الخدري: أن رسول الله صلي الله عليه وسلم دعا الناس إلي علي في غدير خم، وأمر بما تحت الشجرة من شوك فقم، وذلك في يوم الخميس، فدعا عليا وأخذ بضبعيه فرفعهما حتي نظر الناس بياض إبطي رسول الله صلي الله عليه وسلم، ثم لم يفترقوا حتي نزلت هذه الآية: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا» فقال رسول الله صلي الله عليه وسلم: الله أكبر علي إتمام الدين وإتمام النعمة ورضي الرب برسالتي وبالولاية لعلي من بعدي الخ.

از أبو سعيد خدري روايت شده: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در روز غدير در حالي كه زير سايه درختچه اي ايستاده بود مردم را به سوي علي فراخواند، و اين اتفاق در روز پنج شنبه اي بود. در اينروز علي را فرا خواند و زير بازوي او را گرفت و بلند نمود تا جايكه مردم به راحتي زير بغل هاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم را مي ديدند. تا اين كه در همان مجلس مردم متفرق نگرديده بودند كه آيه نازل شد: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا» رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: الله أكبر به جهت إتمام دين و اتمام نعمت و رضايت پرودگار به رسالت من و به ولايت علي بعد از من تا آخر آيه.

تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 42، ص 237 ـ خصائص الوحي المبين، الحافظ ابن بطريق، ص 93

روايت ابن مغازلي

عن أبي هريرة قال: من صام ثمانية عشر من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهرا وهو يوم غدير خم، لما أخذ النبي صلي الله عليه وسلم بيد علي بن أبي طالب فقال: ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا: بلي يا رسول الله. قال: من كنت مولاه فعلي مولاه. فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لك يا ابن أبي طالب، أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنة. فأنزل الله تعالي: «اليوم أكملت لكم دينكم».

از أبو هريره روايت شده: هر كس روز هيجدهم ذي الحجه را روزه بگيرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را براي او مي نويسد و آن روز غدير خم است. و هنگامي كه نبي اكرم صلي الله عليه وسلم دست علي بن أبي طالب را گرفت و فرمود: آيا من از شما بر خود شما سزاوار تر نيستم؟ گفتند: بلي يا رسول الله. حضرت فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه. عمر بن خطاب گفت: تبريك تبريك اي فرزند أبو طالب. تو امروز مولاي من و مولاي هر مؤمن و مؤمنه اي هستي. و در اين جا بود كه آيه نازل شد: «اليوم أكملت لكم دينكم».

مناقب علي بن أبي طالب ابن المغازلي، ص 18.

روايت خوارزمي

عن أبي سعيد الخدري أن النبي صلي الله عليه وسلم يوم دعا الناس إلي غدير خم، أمر بما كان تحت الشجرة من الشوك فقم وذلك يوم الخميس، ثم دعا إلي علي، فأخذ بضبعيه ثم رفعها حتي نظر الناس إلي بياض إبطه صلي الله عليه وسلم، ثم لم يفترقا حتي نزلت هذه الآية:«اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا» فقال رسول الله صلي الله عليه وسلم: الله أكبر علي إكمال الدين وإتمام النعمة ورضا الرب برسالتي والولاية لعلي بن أبي طالب.

از أبو سعيد خدري روايت شده: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در روز غدير در حالي كه زير سايه درختچه اي ايستاده بود مردم را به سوي علي فراخواند، و اين اتفاق در روز پنج شنبه اي بود. در اينروز علي را فرا خواند و زير بازوي او را گرفت و بلند نمود تا جايكه مردم به راحتي زير بغل هاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم را مي ديدند. تا اين كه در همان مجلس مردم متفرق نگرديده بودند كه آيه نازل شد: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا» رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: الله أكبر به جهت إتمام دين و اتمام نعمت و رضايت پرودگار به رسالت من و به ولايت علي بعد از من. تا آخر آيه

مناقب علي بن أبي طالب خوارزمي، ص 80.

روايت نطنزي

عن أبي هريرة قال: من صام ثمانية عشر من ذي الحجة، وهو يوم غدير خم، لما أخذ رسول الله صلي الله عليه وسلم بيد علي فقال: ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا: نعم يا رسول الله. قال: من كنت مولاه فعلي مولاه. فقال عمر بن الخطاب بخ بخ يا ابن أبي طالب أصبحت مولاي ومولي كل مسلم. فأنزل الله: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا» كتب له صيام ستين شهرا».

أبو هريره مي گويد: هر كس هيجدهم ذي الحجه كه روز غدير خم مي باشد را روزه بگيرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را به او عطا مي كند، و آن روزي بود كه رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم دست علي را گرفت و گفت: «آيا من به شما از خودتان سزاوار تر نيستم؟»گفتند: بله يا رسول الله. فرمود: « هر كس من مولاي اويم علي مولاي اوست.» عمر بن خطاب گفت: تبريك تبريك اي فرزند أبو طالب. تو امروز مولاي من و مولاي هر مؤمن و مؤمنه اي هستي. و در اين جا بود كه آيه نازل شد: «اليوم أكملت لكم دينكم»كتب له صيام ستين شهرا».

الخصائص العلويه - مخطوط. اين روايت در شواهد التنزيل، حاكم حسكاني، ج 1، ص 200و بسياري ديگر از كتب اهل بيت آمده .

روايت صالحاني

قوله تعالي: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا» وبالاسناد المذكور عن مجاهد رضي الله تعالي عنه قال: نزلت هذه الآية بغدير خم فقال رسول الله صلي الله عليه وعلي آله وبارك وسلم: الله أكبر علي إكمال الدين وإتمام النعمة ورضي الرب برسالتي والولاية لعلي. رواه الإمام الصالحاني.

آيه شريفه: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا» به اسناد مذكور از مجاهد روايت نموده است: زماني كه اين آيه نازل در روز غدير خم نازل شد رسول الله صلي الله عليه وآله وبارك وسلم فرمود: الله أكبر بر إكمال دين و إتمام نعمت و رضايت پروردگار به رسالت من و ولايت علي عليه السلام اين روايت را امام صالحاني روايت نموده است.

توضيح الدلائل علي ترجيح الفضائل - مخطوط ـ اصل اين روايت در شواهد التنزيل حاكم حسكاني، ج 1، ص 201 و بسياري ديگر از كتب اهل سنت آمده است.

روايت حمويني

عن أبي سعيد الخدري: إن رسول الله صلي الله عليه وسلم دعا الناس إلي علي في غدير خم، وأمر بما تحت الشجرة من الشوك فقم - وذلك يوم الخميس - فدعا عليا فأخذ بضبعيه فرفعهما، حتي نظر الناس إلي بياض إبطي رسول الله صلي الله عليه وسلم، ثم لم يفترقوا حتي نزلت هذه الآية: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا». فقال رسول الله صلي الله عليه وسلم: الله أكبر علي إكمال الدين وإتمام النعمة ورضا الرب برسالتي والولاية لعلي من بعدي ...

از أبو سعيد خدري روايت شده: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در روز غدير در حالي كه زير سايه درختچه اي ايستاده بود مردم را به سوي علي فراخواند، و اين اتفاق در روز پنج شنبه اي بود. در اين روز علي را فرا خواند و زير بازوي او را گرفت و بلند نمود تا جايكه مردم به راحتي زير بغل هاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم را مي ديدند. تا اين كه در همان مجلس مردم متفرق نگرديده بودند كه آيه نازل شد: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا» رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: الله أكبر به جهت إتمام دين و اتمام نعمت و رضايت پرودگار به رسالت من و به ولايت علي بعد از من. تا آخر آيه

فرائد السمطين، ج 1، ص 74.

6 - نزول آيه «سأل سائل» در واقعه غدير خم

از ديگر دلائل قطعي بر حديث غدير و إمامت أمير المؤمنين عليه السلام نزول اوّلين آيه سوره معارج است. جمع كثيري از أكابر و أعلام أهل سنت اين موضوع را در منابع خود ذكر نموده اند:

اسامي افرادي كه در متون خود به اين مورد اشاره نموده اند به شرح زير است:

1 -أحمد بن محمد بن إبراهيم ثعلبي نيشابوري در تفسير خود.2 -شمس الدين سبط ابن جوزي. در «تذكره خواص الأمه» ص30.3 -إبراهيم بن عبد الله يمني وصابي. در «تفسير شاهي» ذيل تفسير همين آيه.4 -محمد بن يوسف زرندي مدني. در «معارج الوصولمخطوط ذيل همين آيه شريفه.5 -شهاب الدين بن شمس الدين دولت آبادي. در «هدايه السعداء» در قسمت الجلوه الثانيه من الهدايه الثامنه.6 -نور الدين علي بن عبد الله سمهودي. در «جواهر العقدين - مخطوط».7 -نور الدين علي بن محمد بن صباغ. در «الفصول المهمه، ص 42.88 -عطاء الله بن فضل الله محدث شيرازي. در «الأربعين - مخطوط».9 -شمس الدين عبد الرؤف مناوي. در «فيض القدير في شرح الجامع الصغير، ج6، ص 281».10 -شيخ بن عبد الله عيدروس. در« العقد النبوي والسر المصطفوي - مخطوط».11 -محمود بن محمد شيخاني قادري مدني در « الصراط السوي في مناقب آل النبي - مخطوط».12 -نور الدين علي بن إبراهيم حلبي در « السيره الحلبيه، ج 3، ص 337».13 -أحمد بن فضل باكثير مكي. در « وسيله المآل في عد مناقب الآل - مخطوط».14 -محمد محبوب عالم. به نقل از «العقد النبوي» از تفسير ثعلبي.15 -محمد صدر عالم. در «معارج العلي في مناقب المرتضي - مخطوط».16 -محمد بن إسماعيل بن صلاح الأمير. در «الروضه النديه - شرح التحفه العلويه، ص 84».17 -أحمد بن عبد القادر عجيلي. در «ذخيره المآل في شرح عقد جواهر اللئال»18 -السيد مؤمن بن حسن شبلنجي. در « المناقب الحيدريه، ص 75 و 77»

در ذيل به ذكر يك نمونه از موارد فوق بسنده كرده و جويند گان تفصيل را به منابع ارجاع مي دهيم.

روايت ابو اسحاق ثعلبي

سئل سفيان بن عيينة عن قول الله عز وجل: «سأل سائل» فيمن نزلت؟ فقال: لقد سألتني عن مسألة ما سألني عنها أحد قبلك. حدثني أبي عن جعفر بن محمد عن آبائه: لما كان رسول الله صلي الله عليه وسلم بغدير خم، نادي الناس فاجتمعوا، فأخذ بيد علي بن أبي طالب فقال: من كنت مولاه فعلي مولاه، فشاع ذلك وطار في البلاد، فبلغ ذلك الحارث بن النعمان الفهري، فأتي رسول الله علي ناقة حتي أتي الأبطح، فنزل عن ناقته فأناخها وعقلها، ثم أتي النبي وهو في ملأ من أصحابه فقال: يا محمد! أمرتنا عن الله أن نشهد أن لا إله إلا الله وأنك رسول الله، فقبلناه منك. وأمرتنا أن نصلي خمسا، فقبلناه منك، وأمرتنا بالزكاة فقبلناه، وأمرتنا أن نصوم شهر رمضان فقبلناه منك، وأمرتنا بالحج فقبلناه. ثم لم ترض بهذا حتي رفعت بضبعي ابن عمك ففضلته علينا وقلت: من كنت مولاه فعلي مولاه !! فهذا شئ منك أم من الله عز وجل؟! فقال صلي الله عليه وسلم: والذي لا إله إلا هو إن هذا من الله. فولي الحارث بن النعمان يريد راحلته وهو يقول: اللهم إن كان ما يقوله محمد حقا فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم. فما وصل إليها حتي رماه الله بحجر فسقط علي هامته وخرج من دبره فقتله. وأنزل الله عز وجل: «سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع».

از سفيان بن عيينه در باره شأن نزول آيه شريفه: «سأل سائل» سؤال نمودند؟ او گفت: از مسأله اي سؤال كرديد كه تاكنون كسي از من سؤال نكرده است. پدرم از حضرت جعفر بن محمد از پدران بزرگوارشان نقل نمود: هنگامي كه رسول خدا به سرزمين غدير خم رسيد، مردم را ندا داد و چون مردم اجتماع نمودند، دست علي بن أبي طالب را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه»، اين سخن ميان مردم و شهر هاي مختلف اشتهار پيدا كرد، تا اين كه اين خبر به حارث بن نعمان فهري رسيد، از اين رو سوار بر ناقه اي خود را به أبطح و نزد رسول خدا صلّي الله عليه وآله رساند، از مركب خود پياده شد و پاي شتر خود ببست و در حالي كه حضرت ميان جمعي از صحابه حضور داشتند جلو آمد و گفت: يا محمد! ما را امر نمودي تا شهادت به وحدانيت خداوند و رسالت تو دهيم و در پنج موعد به نماز بايستيم و زكات بپردازيم ماه رمضان را روزه بگيريم، و حج انجام دهيم اين همه را پذيرفته و انجام داديم. اما انگار به اين مقدار رضايت نداده و بعد از آن دست پسر عموي خود گرفتي و بر ما فضيلت بخشيدي و گفتي: «من كنت مولاه فعلي مولاه!!» آيا اين كه نيز از جانب خداست و يا از جانب خود چنين امري مي نمايي؟ رسول خدا صلّي الله عليه وآله فرمود: به خداي يكتا قسم كه تمام اين ها از جانب خداوند است. حارث بن نعمان وقتي اين سخن را شنيد رو بر گردانيد و در حالي كه محل را ترك مي كرد گفت: خدايا اگر آن چه كه محمد مي گويد حقيقت دارد باران سنگ و يا عذاب سختي از آسمان فرو فرست. با گفتن اين سخن او كه هنوز به مركب خود نرسيده بود سنگي از آسمان فرود آمد و بر فرق سر او اصابت نمود و از عقب او خارج گشت و او را در همان مكان به قتل رسانيد. در همين حال بود كه آيه نازل شد: «سأل سائل بعذاب واقع للكافرين ليس له دافع». (تقاضاكننده اي تقاضاي عذابي كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمي تواند آن را دفع كند).

تفسير الثعلبي، ثعلبي، ج 10، ص 35.

شرح حال و شخصيت ثعلبي

أستاد أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم ثعلبي، او را خير العلماء بلكه درياي علم و ستاره درخشان آسمان ها، و مايه زينت امامان [چهارگانه اهل سنت] بلكه مايه افتخار آنها دانسته اند، و [بعضي] او را برتر از امامان چهارگانه دانسته اند. تفسير ملقب به «الكشف و البيان» براي اوست.

معجم الأدباء، ج 12، ص 262.

ابن خلّكان، ثعلبي را اين گونه توصيف مي نمايد:

أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم الثعلبي. النيسابوري، المفسر المشهور، كان أوحد أهل زمانه في علم التفسير.

در علم تفسير در زمان خود بي نظير و سرآمد بود.

وفيات الأعيان، ج 1، ص 61و 62.

ذهبي او را اين گونه مي ستايد:

وكان حافظا واعظا، رأسا في التفسير والعربية، متين الديانة، توفي في المحرم

ثعلبي حافظ و واعظ و در اوج قله تفسير و ادبيات عرب و متدين بود و در محرم وفات نمود.

العبر، حوادث سال 427.

پس نتيجه مي گيريم طريق اين حديث معتبر است، و هيچ كلامي در سند آن وجود ندارد

تعجب ابن كثير از پاداش يك روز روزه معادل روزه شصت سال

در جايي ديگر ابن كثير به روايت غدير اشكالي اين چنين كرده است:

وكذا قوله:إن صيام يوم الثامن عشر من ذي الحجة وهو يوم غدير خم يعدل صيام ستين شهرا. لا يصح، لأنه قد ثبت ما معناه في الصحيح: إن صيام شهر رمضان بعشرة أشهر، فكيف يكون صيام واحد يعدل ستين شهرا. هذا باطل ...

هم چنين اين قسمت از روايت ابو هريره كه روزه روز هيجدهم ذي الحجه يعني روز غدير معادل روزه شصت ماه است صحيح نمي باشد، چرا كه با روايتي كه مضمون آن در صحيح وجود دارد روزه رمضان معادل با ده ماه است، حالچگونه ممكن است روزه يك روز با روزه شصت ماه برابر باشد. پس ثابت مي شود كه روايت غدير باطل مي ‌‌باشد.

البدايه والنهايه، ابن كثير، ج 5، ص 233.

پاسخبه شبهه ابن كثير

در پاسخ به اين اشكال ابن كثير مي گوييم: كمترين آشنايي با روايات و احاديث، ما را از نظايري با خبر مي سازد كه در مورد بحث جاي استبعاد باقي نمي گذارد.

نظاير:

1 ـثواب معادل با شصت ماه:

عن أبي هريرة رضي الله تعالي عنه قال : من صام يوم سبع وعشرين من رجب كتب الله له صيام ستين شهرا، وهو اليوم الذي نزل فيه جبرئيل عن النبي صلي الله عليه وسلم بالرسالة، وأول يوم هبط فيه جبرئيل.

ابو هريره مي گويد: هر كس روز بيست و هفتم ماه رجب، روزي كه جبرئيل براي اولين بار از آسمان به زمين نزول كرد را روزه بگيرد، خداوند ثواب شصت ماه روزه به او عنايت مي كند.

شواهد التنزيل، حاكم حسكاني، ج 2، ص 500 ـ إنسان العيون في سيره الأمين والمأمون، ج 1، 384.

2 ـثواب معادل با صد سال:

عن أبي هريرة وسلمان الفارسي - رضي الله عنه - قالا قال رسول الله صلي الله عليه وسلم: إن في رجب يوما وليلة، من صام ذلك اليوم وقام تلك الليلة كان له من الأجر كمن صام مائة سنة وقامها، وهي لثلاث بقين من رجب، وهو اليوم الذي بعث فيه نبينا صلي الله عليه وسلم.

... در ماه رجب شب و روزي است كه هر كس آن روز را روزه داشته و آن شب را به عبادبت بايستد براي او اجري معادل با روزه صد سال با عبادت شب هاي آن است و آن سه روز آخر ماه رجب است كه پيامبر ما در آن به نبوت مبعوث گرديد.

غنيه الطالبين، ص 502 و 503.

3 ـثواب معادل با صد سال روزه و عبادت:

وعن أبي هريرة وسلمان الفارسي - رضي الله عنهما - قالا قال النبي صلي الله عليه وسلم: إن في رجب يوما وليلة من صام ذلك اليوم وقام تلك الليلة كان له من الأجر كمن صام مائة عام وقامها، وهي لثلاث بقين من رجب.

... در رجب شب و روزي است كه هر كس آن روز را روزه داشته و آن شب را به عبادت بايستد معادل با عبادت صد سال روزه و عبادت شب هاي آن است.

نزهه المجالس، ج 1، ص 154.

4 ـثواب معادل با هزار سال و دو هزار سال و سه هزار سال:

... عن أبيه عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم : إن شهر رجب شهر عظيم، من صام منه يوما كتب الله تعالي له صوم ألف سنة، ومن صام منه يومين كتب الله صوم ألفي سنة، ومن صام منه ثلاثة أيام كتب الله تعالي له صوم ثلاثة آلاف سنة.

... رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: ماه رجب ماهي بسيار بزرگ است. هر كس يك روز از آن را روزه بدارد خداوند ثواب معادل با هزار سال روزه و اگر دو روز را روزه بدارد معادل با دو هزار سال و سه روز معادل با سه هزار سال به او عنايت مي فرمايد.

غنيه الطالبين، ص 483.

5 ـثواب معادل با سه هزار سال و ... صد هزار سال:

قال علي رضي الله عنه: صوم ثالث عشر رجب كصيام ثلاثة آلاف سنة، وصوم رابع عشر رجب كصيام عشرة آلاف سنة، وصوم عشرين كصيام مائة ألف عام ... وعن النبي صلي الله عليه وسلم: فضل رجب علي سائر الشهور كفضل القرآن علي سائر الكلام. وعنه صلي الله عليه وسلم: من صام يوما من رجب فكأنه صام أربعين سنة.

... روزه سيزده رجب ثواب روزه سه هزار سال دارد و روزه چهارده رجب ثواب روزه چهارده هزار سال و روزه بيستم ثواب صد هزار سال دارد. از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم روايت شده كه فضيلت ماه رجب نسبت به ساير ماه هاي سال هم چون فضيلت قر آن نسبت به ساير كلام هاست. هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد مانند اين است كه چهل سال روزه گرقته باشد.

نزهه المجالس، ج 1، ص 152.

پاسخ به اشكال دوم ابن تيميه

آيا آيه ابلاغ قبل از غدير نازل شده است؟

اشكال دوم ابن تيميه اين بود:

آيه 67 سوره مائده(بلغ ما أنزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس)، در غدير نازل نشده بلكه اين آيه مدّت ها قبل از حجه الوداع در روز هاي آغاز وحي و در مدينه پس از پايان جنگ اُحد نازل شده است. لذا به اين آيه نمي توان به عنوان ادله نصب امامت استدلال كرد.

در پاسخ به اين قسمت از اشكال ابن تيميه مي توان به منابع اهل سنت در بيان شأن نزول آيه ابلاغ مراجعه نمود.

شأن نزول آيه ابلاغ در منابع اهل سنت

منابع و مصادر معتبر اهل سنّت به اين حقيقت اعتراف دارند كه آيه ابلاغ نيز در روز غدير نازل شد.

اسامي تعدادي از علماي اهل سنت كه اين مطلب را يادآور شده اند به شرح زير است:

1 -ابن أبي حاتم عبد الرحمن بن محمد بن إدريس رازي2 -أحمد بن موسي بن مردويه.3 -أحمد بن محمد ثعلبي.4 -أبو نعيم أحمد بن عبد الله اصفهاني.5 -أبو الحسن علي بن أحمد واحدي.6 -مسعود بن ناصر سجستاني.7 -عبد الله بن عبيد الله حسكاني.8 -ابن عساكر علي بن حسن دمشقي.9 -فخر الدين محمد بن عمر رازي.10 -محمد بن طلحه نصيبي شافعي.11 -عبد الرزاق بن رزق الله رسعني.12 -حسن بن محمد نيشابوري.13 -علي بن شهاب الدين همداني.14 -علي بن محمد معروف به ابن صباغ مالكي.15 -محمود بن أحمد عيني.16 -عبد الرحمن بن أبي بكر سيوطي.17 -محمد محبوب عالم.18 -حاج عبد الوهاب بن محمد.19 -جمال الدين عطاء الله بن فضل الله شيرازي.20 -ميرزا محمد بن معتمد خان بدخشاني.

روايت ابن أبي حاتم عبد الرحمن بن محمد بن إدريس رازي

أخرج ابن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر عن أبي سعيد الخدري قال:نزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» علي رسول الله صلي الله عليه وسلميوم غدير خم في علي بن أبي طالب.

آيه «يا ايها الرسول بلغ ...» در غدير خم بر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم و در شأن [حضرت] علي بن ابي طالب [عليهما السلام ] نازل شده است.

الدر المنثور، ج 2، ص 298 ـ عمده القاري، عيني، ج 18، ص 206 ـ أسباب نزول الآيات، واحدي نيشابوري، ص 135 ـ شواهد التنزيل، حاكم حسكاني، ج 1، ص 250 ـ فتح القدير، شوكاني، ج 2، ص 60 ـ تفسير آلوسي، ج 6، ص 193.

ذهبي در باره شخصيت ابن ابي حاتم آورده است:

قد كساه الله نورا وبهاء يسر من نظر إليه ... وكان بحرا لا تكدره الدلاء. وكان بحرا في العلوم ومعرفة الرجال، ... وكان زاهدا يعد من الأبدال ... قلنسوة عبد الرحمن من السماء، وما هو بعجب رجل منذ ثمانين سنة علي وتيرة واحدة لم ينحرف عن الطريق ... يقال إن السنة بالري ختمت بابن أبي حاتم. قال الإمام أبو الوليد الباجي: عبد الرحمن بن أبي حاتم ثقة حافظ ...

خداوند او را با جامه اي از نور و ارزش پوشانده است كه همه ناظرين به او خوشحال و مسرور مي شوند. او دريايي از علم و آشناي به علم رجال است كه با دلوي از آب كدر و تيره نمي شود. زاهدي است كه لقب ابدال مي توان بر او نهاد ... كلاه او از آسمان آمده و جاي تعجب از او نيست كه هشتاد سال عمر خويش را به سبك و روشي واحد بدون هر گونه انحراف و لغزش پيموده است ... گفته مي شود: سنت در ري به اين ابي حاتم ختم گرديد. و عبد الرحمن بن ابي حاتم در باره او گفته است: او شخصي موثق و حافظ است..

سير أعلام النبلاء، ج 13، ص 263.

روايت ابن مردويه

وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال: كنا نقرأ علي عهد رسول الله صلي الله عليه وسلم:يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربكإن عليا مولي المؤمنينوإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس

در زمان رسول خدا اين آيه را اين گونه قرائت مي كرديم: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربكإن عليا مولي المؤمنينوإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس.

الدر المنثور، ج 2، ص 298.

ذهبي در بارهشخصيت ابن مردويه آورده است:

ابن مردويه الحافظ الثبت العلامة ... صاحب التفسير والتاريخ وغير ذلك ... وعمل المستخرج علي صحيح البخاري، وكان قيما بمعرفة هذا الشأن، بصيرا بالرجال، طويل الباع، مليح التصانيف. ولد سنة 323. ومات ... سنة 410.

ابن مردويه شخصي حافظ و داراي قوه ثبت و علامه است ... صاحب كتب تفسير و تاريخ و غيره است ... و صحيح بخاري را استخراج كرده، وبه اين كار آشنايي كامل داشته است، و به علم رجال بصير و آگاه بوده است، دستي بخشنده و با كرم داشته است، و صاحب تصنيفاتمليحي بوده است. و در سال 323 هـ متولد و در سال 410 هـ وفات يافت.

تذكره الحفاظ، ج 3، ص 1050.

روايت ثعلبي

... معناه: بلغ ما أنزل إليك من ربك في فضل علي بن أبي طالب،فلما نزلت هذه الآيةأخذ رسول الله صليالله عليه وسلم بيد علي فقال: ...

تفسير الثعلبي، ج 4، ص 91.

أخبرني ... عن ابن عباس في قوله تعالي: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» الآية. قال:نزلت في علي، ...

... معناي آن اين است كه آنچه از سوي پروردگارت در فضل علي بن ابي طالب به تو نازل مي شود را به مردم ابلاغ كن و چون اين آيه نازل شد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم دست علي را گرفت و فرمود: ... و روايت كرد درباره آيه بلغ ما انزل ... كه اين آيه درباره علي [عليه السلام ] نازل شده است.

تفسير الثعلبي، ج 4، ص 92.

سُبْكي در باره ثعلبي مي گويد:

وكان أوحد زمانه في علم القرآن وله كتاب العرائس في قصص الأنبياء عليهم السلام.

او در عصر و زمان خود در علم قرآن بي نظير بود و كتاب «عرائس» در باره قصه هاي انبياء عليهم السلام از اوست.

طبقات الشافعيه، ج 4، ص 58.

أسنوي در شرح حال ثعلبي مي گويد:

ذكره ابن الصلاح والنووي من الفقهاء الشافعية، وكان إماما في اللغة والنحو.

... او امام در لغت و علم نحو بود.

طبقات الشافعيه، ج 1، ص 429.

داودي در شرح حال ثعلبي مي گويد:

كان أوحد أهل زمانه في علم القرآن حافظا للغة، بارعا في العربية، واعظا، موثقا

او در علم قرآن بي نظير و حافظ در علم لغت و نو آور در علم عربي و واعظ و موثق بود.

طبقات المفسرين، ج 1، ص 65.

روايت واحدي

... عن أبي سعيد الخدري قالنزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك»يوم غدير خم في علي بن أبي طالبرضي الله عنه.

... از أبو سعيد خدري نقل شده است كه آيه «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» در روز غدير خمو در شأن علي بن أبي طالب [عليهما السلام] نازل شده است.

أسباب النزول واحدي، ص 115.

ذهبي در شرح حال واحدي اين چنين آورده است:

الإمام العلامة الأستاذ أبو الحسن ... صاحب التفسير، وإمام علماء التأويل ...

إمام، علامه، استاد، ابو الحسن ... صاحب تفسير، و پيشواي علماي تأويل بود ...

سير أعلام النبلاء، ج 18، ص 339.

روايت أبو سعيد مسعود بن ناصر سجستاني

ورواه أبو سعيد مسعود بن ناصر السجستاني في كتابه حول حديث الولاية بإسناده عن ابن عباس إنه قال: أمر رسول الله صلي الله عليه وسلم أن يبلغ بولاية علي،فأنزل اللهعزوجل «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» الآية فلما كانيوم غدير خمقام فحمد الله وأثني عليه وقال صلي الله عليه وسلم: ألست أولي بكم من أنفسكم؟قالوا: بلي يا رسول الله. قال صلي الله عليه وسلم: فمن كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، وأحب من أحب وأبغض من أبغضه وانصر من نصره، وأعز من أعزه، وأعن من أعانه.

أبو سعيد مسعود بن ناصر سجستاني در كتاب خود پيرامون حديث ولايتبا سند خود از ابن عباس نقل مي كند كه رسول الله صلي الله عليه وسلم به ابلاغ ولايت علي امر شد، لذا اين آيه نازل شد: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» و چون روز غدير خم فرا رسيد پيامبر برخاست و حمد و ثناي الهي كرد و فرمود: ...

شواهد التنزيل، ج 2، ص 8.

در باره شخصيت أبو سعيد سجستاني اين گونه آمده است:

وأبو سعيد السجستاني من كبار حفاظ أهل السنة ...

أبو سعيد سجستاني از بزرگان حفاظ أهل سنت است ...

الأنساب، سمعاني، ج 3، ص 226.

ذهبي در شرح حال او مي گويد:

ومسعود بن ناصر السجزي، أبو سعيد الركاب الحافظ رحل وصنف وحدث عن أبي حسان المزكي وعلي بن بشري وطبقتهما، ورحل إلي بغداد وأصبهان، قال الدقاق: لم أر أجود إتقانا ولا أحسن ضبطا منه. توفي بنيسابور في جمادي الأولي.

مسعود بن ناصر سجزي أبو سعيد ركاب حافظ مسافرت مي كرد و مي نوشت ...دقاق در باره او گفته است: متقن تر و اضبط از او نديده ام ...

العبر، حوادث سال 477.

روايت حاكم حسكاني

وروي أبو القاسم عبيد الله بن عبد الله الحسكاني نزول قوله تعالي: «يا أيها الرسولبلغ ما أنزل إليك...»في واقعة يوم غدير خم...

أبو القاسم عبيد الله بن عبد الله حسكاني نزول آيه: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك ...» را در باره واقعه غدير خم دانسته است ...

مجمع البيان في تفسير القرآن ج 2، ص 223 ـ شواهد التنزيل، ج 1، ص 187.

روايت ابن عساكر

روايت ابن عساكر را همان طور كه در بالا گفته شد سيوطي در الدر المنثور آورده است.

ابن عساكر عن أبي سعيد الخدري قال:نزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» علي رسول الله صلي الله عليه وسلميوم غدير خم في علي بن أبي طالب.

آيه «يا ايها الرسول بلغ ...» در غدير خم بر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم و در شأن [حضرت] علي بن ابي طالب [عليهما السلام ] نازل شده است.

الدر المنثور، ج 2، ص 298.

ذهبي در شرح ابن عساكر مي گويد:

ابن عساكر الإمام الحافظ الكبير محدث الشام فخر الأئمة ثقة الدين ... قال السمعاني: أبو القاسم حافظ ثقة متقن دين خير حسن السمت، جمع بين معرفة المتن والإسناد، وكان كثير العلم غزير الفضل، صحيح القراءة، متثبتا

ابن عساكر إمام، حافظ، بزرگ و محدث شام و فخر أئمه و مورد وثوق در دين است ... سمعاني در باره او گفته است: أبو القاسم حافظ و ثقه و متقن و ديندار و خيّر و بيشتر اوقات ساكت بود، بين معرفت متن و سند جمع كرد. كثير العلم و كثير الفضل و صحيح القرائه و ثابت قدم بود.

تذكره الحفاظ،ج 4، ص 1328 و 1333.

روايت فخر رازي

العاشر -نزلت هذه الآية في فضل عليرضي الله عنه، ولما نزلت هذه الآية أخذ بيده وقال: من كنت مولاهفعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقيه عمر رضي الله عنه فقال: هنيئا لك يا ابن أبي طالب، أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء بن عازب ومحمد بن علي

اين آيه در فضيلت علي عليه السلام نازل شده است، و چون اين آيه نازل شد حضرت دست علي را بلند كرد و فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، عمر به او عرضه داشت: مبارك باد بر تو اي فرزند أبو طالب، تو مولاي من و مولاي هر زن و مرد مؤمني گشتي ...

تفسير رازي، ج 1، ص 49.

ابن خلكان در شرح حال فخر رازي مي گويد:

أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسين ابن الحسن بن علي، التيمي، البكري، الطبرستاني [الأصل] الرازي المولد، الملقب فخر الدين، المعروف بابن الخطيب، الفقيه الشافعي. فريد عصره ونسيج وحده، فاق أهل زمانه في علم الكلام والمعقولات وعلم الأوائل، له التصانيف المفيدة في فنون عديدة، منها تفسير القرآن الكريم، ... وكان يلقب بهراة شيخ الاسلام ... وكان العلماء يقصدونه من البلاد وتشد إليه الرحال من الأقطار ...

در عصر خود بي نظير و بي همتا است، در علم كلام و معقولات و علم أوائل سرآمد همه است صاحب كتاب هاي مفيد و متعدد در موضوعات مختلف است كه از جمله آن ها تفسير اوست ... و در هرات او را شيخ الاسلام مي نامند ... و علماء بلاد ديگر به سوي او رنج سفر تحمل مي كنند ....

وفيات الأعيان، ج 3، ص381 و 385.

روايت محمد بن طلحه

زيادة تقرير - نقل الإمام أبو الحسن الواحدي في كتابه المسمي بأسباب النزول يرفعه بسنده إلي أبي سعيد الخدري رضي الله عنه قال:أنزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك»يوم غدير خم في علي بن أبي طالب.

توضيح بيشتر إمام أبو الحسن واحدي در كتابش به نام أسباب النزول با سندش به أبو سعيد خدري گفته است: اين آيه: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» روز غدير خم در باره علي بن أبي طالب نازل شده است.

مطالب السئول في مناقب آل الرسول، ص 44.

يافعي در باره محمد بن طلحه مي گويد:

الكمال محمد بن طلحة النصيبي الشافعي. وكان رئيسا محتشما بارعا في الفقه والخلاف، ولي الوزارة مرة ثم زهد وجمع نفسه، توفي بحلب في شهر رجب وقد جاوز التسعين، وله دائرة الحروف ...

محمد بن طلحه نصيبي شافعي، رئيس و با احتشام و وقار خاصي بود. و در فقه و مسائل اختلافي نوآور بود، و يك بار به پست وزارت منصوب شد اما پس از آن زهد و ورع پيشه كرد. و در شهر حلب ... وفات يافت ...

مرآه الجنان، حوادث سنة 652.

روايت عبد الرزاق رسعني

قال محمد بن معتمد خان البدخشاني: أخرج عبد الرزاق الرسعني عن ابن عباس رضي الله عنه قال: لمانزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» أخذ النبي صلي الله عليه وسلمبيد عليفقال: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه».

محمد بن معتمد خان بدخشاني گفته است: عبد الرزاق رسعني از ابن عباس نقل كرده: زماني كه اين آيه «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» نازل شد پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم دست علي را گرفت و فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه».

مفتاح النجا في مناقب آل العبا، مخطوط.

ذهبي در باره رسعني مي گويد:

الرسعني العلامة عز الدين عبد الرزاق بن رزق الله بن أبي بكر، المحدث المفسر الحنبلي. ولد سنة تسع وثمانين. وسمع بدمشق من الكندي وببغداد من ابن منينا، وصنف تفسيرا جيدا، وكان شيخ الجزيرة في زمانه علما وفضلا وجلالة. توفي في ثاني عشر ربيع الآخر.

علامه عز الدين عبد الرزاق بن رزق الله بن أبي بكر رسعني، محدث و مفسر حنبلي است. كه در سال هشتاد و نه متولد شد ... و تفسير خوبي تاليف نمود، و در زمان خود از حيث علم و فضل و جلالت شيخ الجزيره بود ...

العبر، حوادث 661.

روايت نيشابوري

عن أبي سعيد الخدري إنهذه الآية نزلت في فضل عليبن أبي طالب [رضي الله عنه وكرم الله وجهه]يوم غدير خم، فأخذ رسول الله صلي الله عليه وسلم بيده وقال: من كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقيه عمر وقال: هنيئا لك يا ابن أبي طالب أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء ابن عازب ومحمد بن علي.

از أبو سعيد خدري اين آيه در فضل علي بن أبي طالب [عليهما السلام] در روز غدير خم نازل شد. و دست او را گرفت و فرمود: من كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، عمر او را ملاقات نمود و گفت: مبارك باد بر تو اي فرزند أبو طالب امروز تومولاي من و مولاي هر مؤمن و مؤمنه اي گشتي و اين روايت از ابن عباس و براء بن عازب و محمد بن علي روايت شده است.

تفسير نيشابوري، ج 6، ص 129 و 130.

اعتماد به نيشابوري و تفسير او

وذكر الكاتب الجلبي تفسير النيسابوري بقوله: غرائب القرآن ورغائب الفرقان في التفسير، للعلامة نظام الدين حسن بن محمد بن حسين القمي النيسابوري، المعروف بالنظام الأعرج ...

كاتب جلبي از تفسير نيشابوري نام برده و در باره آن اين گونه گفته است: تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان براي علامه نظام الدين حسن بن محمد بن حسين قمي نيشابوري، معروف به نظام أعرج است ...

كشف الظنون، ج 2، ص 1195.

روايت بدر الدين عيني

وي در شرح خود بر صحيح بخاري در تفسير آيه مورد بحث اين گونه بيان مي كند:

ص - باب يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك. ش - أي هذا باب من قوله تعالي: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل» ذكر الواحدي من حديث الحسن بن حماد سجاة قال: ثنا علي بن عياش عن الأعمش وأبي الجحاف، عن عطية، عن أبي سعيد قال:نزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك»يوم غدير خم في علي بن أبي طالبرضي الله عنه. وقال مقاتل: قوله بلغ ما أنزل إليك. وذلك أن النبي صلي الله عليه وسلم دعا اليهود إلي الاسلام فأكثر الدعاء، فجعلوا يستهزؤن به ويقولون: أتريد يا محمد أن نتخذك حنانا كما اتخذت النصاري عيسي حنانا. فلما رأي رسول الله صلي الله عليه وسلم ذلك سكت عنهم، فحرض الله تعالي نبيه عليه السلام علي الدعاء إلي دينه لا يمنعه تكذيبهم إياه واستهزاؤهم به عن الدعاء ...

ص - باب يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك. ش - يعني: اين باب سخن خداوند: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل» است. واحدي از حديث حسن بن حماد سجاه آورده است: ... اين آيه: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» روز غدير خم در شأن و فضيلت علي بن أبي طالب [عليه السلام ] وارد شده است. و مقاتل گفته است: «بلغ ما أنزل إليك». نبي صلي الله عليه وسلم يهود را به اسلام دعوت نمود و در اين راه سعي و كوشش فراوان نمود، اما آنها در پاسخفقط به استهزاء و تمسخر حضرت پرداختند و گفتند: اي محمد آيا دوست داري كه ما تو را رحمتي از سوي خدا براي خود بگيريم؛ همان گونه كه نصاري عيسي را رحمت از سوي خدا قرار داده بودند؟ وقتي رسول الله صلي الله عليه وآله وسلماين چنين ديد سكوت كرد. باز هم خداوند رسولش را به دعوت آنها تشويق كرد و از او خواست كه در اين راه هرگز خسته و نا اميد نشود ...

عمده القاري، شرح صحيح بخاري، ج 18،ص 206.

سيوطي در باره بدر الدين عيني مي گويد:

... وكان إماما عالما علامة ...

بغيه الوعاه، ج 2، ص 275.

روايت سيوطي

أخرج أبو الشيخ عن الحسن: إن رسول الله صلي الله عليه وسلم قال: إن الله بعثني برسالة، فضقت بها ذرعا وعرفت أن الناس مكذبي، فوعدني لأبلغن أو ليعذبني،فأنزلت«يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك». وأخرج عبدبن حميد وابن جرير وابن أبي حاتم وأبو الشيخ عن مجاهد قال: لما نزلت «بلغ ما أنزل إليك من ربك». قال: يا رب إنما أنا واحد كيف أصنع، يجتمع علي الناس فنزلت: «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته». وأخرج ابن جرير وابن أبي حاتم عن ابن عباس: «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته» يعني إن كتمت آية مما أنزل إليك لم تبلغ رسالته. وأخرج ابن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر عن أبي سعيد الخدري قال:نزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك». علي رسول الله صلي الله عليه وسلميوم غدير خم في علي بن أبي طالب. وأخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال: كنا نقرأ علي عهد رسول الله صلي الله عليه وسلم: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك». إن عليا مولي المؤمنين «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس» وأخرج ابن أبي حاتم عن عنترة قال: كنت عند ابن عباس فجاءه رجل فقال: إن ناسا يأتونا فيخبرونا أن عندكم شيئا لم يبده رسول الله صلي الله عليه وسلم للناس. فقال: ألم تعلم أن الله قال: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك». والله ما ورثنا رسول الله صلي الله عليه وسلم سوداء في بيضاء».

أبو الشيخ از حسن روايت نموده است: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: خداوند مرا به رسالتي مبعوث فرمود كه من از انجام آن عاجز ماندم و مي دانستم كه مردم مرا تكذيب مي كنند، خداوند به من وعده داد كه يا آن را ابلاغ كنم يا مرا عذاب نمايد، در اين حال بود كه آيه نازل شد: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك».

و عبد بن حميد و ابن جرير و ابن أبي حاتم و أبو الشيخ از مجاهد روايت نموده اند: چون آيه نازل شد: «بلغ ما أنزل إليك من ربك». پيامبر فرمود: پروردگارا! من يك تنه چه كار مي توانم انجام دهم و حال آن كه مردم دور مرا احاطه نموده اند. آيه نازل شد: «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته».

و ابن جرير و ابن أبي حاتم از ابن عباس روايت نموده اند: «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته» يعني: اگر آنچه به تو نازل گرديده را كتمان نمايي رسالتت را انجام نداده اي.

و ابن أبي حاتم و ابن مردويه و ابن عساكر از أبو سعيد خدري روايت كرده اند: آيه: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك». بر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در روز غدير خم در شأن علي بن أبي طالب نازل شد.

و ابن مردويه از ابن مسعود روايت كرده است: ما در زمان رسول خداوند صلي الله عليه وآله وسلم آيه را اين گونه مي خوانديم: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك». إن عليا مولي المؤمنين «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس»

و ابن أبي حاتم از عنتره روايت نموده است: نزد ابن عباس بوديم كه شخصي وارد شد و گفت: مردمي نزد ما مي آيند و مي گويند نزد رسول الله چيزي هست كه تا كنون بر ما آشكار ننموده است. ابن عباس گفت: مگر نمي داني كه خداوند فرموده است: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك». والله رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم هر آنچه لازم بود را براي ما به ارث گذارد».

الدر المنثور في التفسير بالمأثور، ج 2، ص 298.

ابن العماد در باره سيوطي مي گويد:

وقد أشتهر أكثر مصنفاته في حياته في أقطار الأرض شرقا وغربا ، وكان آية كبري في سرعة التأليف.

أكثر مصنفات سيوطي در زمان حياتش در مناطق مختلف از شرق وغرب انتشار و شهرت يافت، و او نشانه بزرگ خداوند [معجزه و اعجوبه] در سرعت تأليف بود.

الكواكب السائرة، ج 1،228 .

عبد الله بن صديق مغربي در باره سيوطي مي گويد:

وكان اماما في أكثر العلوم وأعلم أهل زمانه بعلم الحديث وفنونه ورجاله وغريبه واستنباط الاحكام منه.

سيوطي امام در أكثر علوم و أعلم أهل زمان خوددر علم حديث و فنون و رجال حديث و مطالب سخت حديثي و استنباط احكام از روايات بود.

مقدمه رد اعتبار الجامع الصغير، ص 46.

تلميذ و شاگرد سيوطي «داودي» درباره او:

وكان أعلم أهل زمانه بعلم الحديث وفنونه ، رجالا وغريبا ، ومتنا وسندا ، واستنباطا للأحكام منه.

أعلم أهل زمان خود درعلم حديث و فنون آن از حيث رجال و مطالب غريب آن، و از حيث متن و سند، و استنباط أحكام از روايات بود.

مقدمه اللمع في أسباب ورود الحديث، ص 9.

روايت حاج عبد الوهاب بخاري

حاج عبد الوهاب بخاري متوفاي سال 932 هـ از أكابر علماء و از مشاهير أهل سنت، كه شيخ عبد الحق دهلوي در «اخبار الاخيار» و نيز سيد محمد ابن سيد جلال ماه عالم در «تذكره الأبرار» براي او شرح حال نوشته اند و او را تمجيد و ثناء كرده اند.

روايت وي به شرح ذيل است:

«قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربي»: عن البراء بن عازب رضي الله عنه قال في قوله تعالي: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» أي: بلغ من فضائل علي.نزلت الآية في غدير خم. فخطب رسول الله صلي الله عليه وسلم ثم قال: من كنت مولاه فهذا علي مولاه. فقال عمر رضي الله عنه: بخ بخ يا علي أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنة. رواه أبو نعيم. وذكره أيضا الثعالبي في كتابه.

از براء بن عازب روايت شده در باره قول خداوند تعالي: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» يعني: فضائل علي را ابلاغ كن. اين آيه در غدير خم نازل شد. رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم خطبه اي خواند و سپس فرمود: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه». عمر گفت: «بخ بخ يا علي أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنه.» اين روايت را أبو نعيم و ثعالبي در كتابشان ذكر كرده اند.

أخبار الأخيار، ص 206.

روايت جمال الدين محدث شيرازي

جمال الدين عطاء الله فرزند فضل الله شيرازي، معروف به محدث متوفاي سال 926،صاحب كتاب «روضه الأحباب في سير النبي والآل والأصحاب» و كتاب «الأربعين في فضائل أمير المؤمنين». محدثي مدقّق و مورد قبول مؤرخان و محدثان و أصحاب سير و تاريخ بوده است. بسياري از علماء اهل سنت مثل ملا علي قاري در شرح أحاديث مشكاه، و عبد العزيز دهلوي در رساله خود در علم حديث به او اعتماد نموده و از او نقل حديث نموده اند ...

او در كتاب اربعين خود روايت را اين گونه آورده است:

أقول: أصل هذا الحديث - سوي قصة الحارث - تواتر عن أمير المؤمنين عليه السلام. وهو متواتر عن النبي صلي الله عليه وآله أيضا. رواه جمع كثير وجم غفير من الصحابة. فرواه ابن عباس ولفظه قال: لما أمر النبي أن يقوم بعلي بن أبي طالب المقام الذي قام به، فانطلق النبي إلي مكة فقال: رأيت الناس حديثي عهد بكفر، ومتي أفعل هذا به يقولون صنع هذا بابن عمه، ثم مضي حتي قضي حجة الوداع، ثم رجع حتيإذا كان بغدير خم أنزل اللهعزوجل: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك ما ربك» الآية. فقام مناد فنادي الصلاة جامعة، ثم قام وأخذ بيد علي فقال: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»

مولف مي گويد: أصل اين حديث - غير از قصه حارث كه ضمن واقعه غدير ذكر شده- از أمير المؤمنين عليه السلام به تواتر نقل گرديده است. و اين روايت به تواتر از پيامبر صلي الله عليه وآله نيز روايت شده است و جمع كثيري از صحابه نيز آن را نقل كرده اند. ابن عباس آن را اين چنين روايت نموده است: زماني كه پيامبر امر شد تا علي را كه مامور به بلند نمودن او بود بلند نمايد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از مكه خارج شده بود. به خدايش عرضه داشت: مردم را حديث العهد به كفر و جاهليت مي بينم، و هر كاري من انجام دهم مي گويند اين شخص به نفع پسر عمويش انجام داده است و از من نمي پذيرند. تا اين كه حجه الوداع به پايان رسيد و در مسير بازگشت از مكه به سرزمين غدير خم رسيدند كه آيه نازل شد: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك ما ربك» تا آخر آيه. در اين جا منادي برخاست و براي نماز جماعت ندا نداد، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم برخاست و دست علي را گرفت و بلند كرد و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه».

كتاب الأربعين في فضائل أمير المؤمنين، مخطوط ـ الغدير، علامه أميني، ج 1، ص 301.

روايت بدخشاني

ميرزا محمد بدخشاني از محدثين مورد اعتماد أهل سنت است، كه بسياري از علماي متأخر اهل سنت، از او نقل حديث كرده و به روايات او استشهاد نموده اند و از جمله آثار او: نُزل الأبرار، تحفه المحبين، مفتاح النجا، مي باشد. خلاصه اي از شرح حال او به نقل از كتاب «نزهه الخواطر، ج6، ص 259» اين چنين است:

«الشيخ العالم المحدث بن رستم بن قباد الحارثي البدخشي، أحد الرجال المشهورين في الحديث والرجال»

(شيخ و عالم و محدث و يكي از بزرگان در علم حديث و رجال است.)

نزهه الخواطر، ج6، ص 259

روايت او به شرح زير است:

الآيات النازلة في شأن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه كثيرة جدا لا أستطيع استيعابها، فأوردت في هذا الكتاب لبها ولبابها ... وأخرج - أي ابن مردويه - عن زر عن عبد الله رضي الله عنه قال: كنا نقرأ علي عهد رسول الله صلي الله عليه وسلم: يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك إن عليا مولي المؤمنين وإن لم تفعل فلما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس. وأخرج عبد الرزاق عن ابن عباس رضي الله عنه قال:لما نزلت هذه الآية«يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» أخذ النبي بيد علي فقال: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. وأخرج ابن مردويه عن أبي سعيد الخدري رضي الله عنه مثله، وفي آخره: فنزلت «اليوم أكملت لكم دينكم» الآية. فقال النبي: الله أكبر علي إكمال الدين وإتمام النعمة ورضي الرب برسالتي والولايةلعلي بن أبي طالب.

آيات نازل شده در شأن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب [عليهما السلام ] بسيار زياد است كه قابل احصاء و شمارش نيست. كه من در اين كتاب خلاصه اي از آن را مي آورم ...آيه نازل شد «اليوم أكملت لكم دينكم» پيامبر فرمود: الله أكبر براي إكمال دين و إتمام نعمت و رضايت پروردگار به رسالت من و ولايت علي بن أبي طالب.

الغدير، علامه أميني، ج 1، ص 222 ـ مفتاح النجا - مخطوط.

روايت همداني

عن البراء بن عازب رضي اله عنه قال: أقبلت مع رسول الله صلي الله عليه وسلم في حجة الوداع، فلما كان بغدير خم نودي الصلاة جامعة، فجلس رسول الله صلي الله عليه وسلم تحت شجرة، وأخذ بيد علي وقال: ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا: بلي يا رسول الله. فقال: ألا من أنا مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. فلقيه عمر رضي الله عنه فقال: هنيئا لك يا علي بن أبي طالب، أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنة، وفيه نزلت «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك».

از براء بن عازب روايت شده كه: با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در حجه الوداع بودم، كه چون به غدير خم رسيديم براي نماز جماعت ندا داده شد، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم زير درخت نشستند، و دست علي را گرفته و فرمودند: ...

ينابيع المودة لذوي القربي، قندوزي، ج 2، ص 283.

روايت ابن صباغ

روي الإمام أبو الحسن الواحدي في كتابه المسمي بأسباب النزول، يرفعه بسنده إلي أبي سعيد الخدري رضي الله عنه قال:نزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك»يوم غدير خم في علي بن أبي طالب.

الفصول المهمه في معرفه الأئمه، ص 42.

روايت محبوب العالم

محمد محبوب العالم فرزند صفي الدين جعفر معروف به بدر العالم

عن أبي سعيد الخدري: هذه الآية نزلت في فضل علي بن أبي طالب رضي الله عنه يوم غدير خم، فأخذ رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم بيده وقال: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. فلقيه عمر رضي الله تعالي عنه وقال: هنيئا لك يا ابن أبي طالب، أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء بن عازب ومحمد بن علي رضي الله تعالي عنهم.

در نيسابوري از أبو سعيد خدري روايت شده: اين آيه در فضليت علي بن أبي طالب [عليهما السلام ] روز غدير خم نازل شده، از اين رو رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم دست علي را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.» عمر او را ملاقات نمود و گفت: «هنيئا لك يا ابن أبي طالب، أصبحت مولاي ومولي كل مؤمن ومؤمنه». و اين قول ابن عباس و براء بن عازب و محمد بن علي [عليهما السلام ] است.

تفسير النيشابوري، ج 3، ص 188.

زماني كه به تأييد منابع اهل سنت شأن نزول آيه اكمال و ابلاغ در غدير خم و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ثابت شد؛ در اين صورت مبتدا و خبر كامل شده و معنا و مفهوم مورد ادعاي شيعه نيز ثابت شده و دروغ گو وكاذب نيز مشخص گرديده و در آن صورت است كه بايد گفت:

«فثبت ولايه علي بن ابي طالب»

پاسخ به اشكال سوم

چرا پيامبر علي را در مكه و يا عرفاتبه مردم معرفي نكرد؟

با روشن شدن پاسخ اين بخش از اشكال ابن تيميه و ابن كثير كه با اعتماد به روايت عمر بن خطاب در صحيح بخاري بود به بخش ديگري از سخن ابن تيميه كه مكه و عرفات را براي ابلاغ امامت و خلافت امير المؤمنين عليه السّلام مناسب تر مي بيند مي پردازيم:

شايسته است در اين خصوص چند نكته بيان گردد:

1 ـ رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم كاملا تابع وحي است

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم كاملاً تابع وحي است، و چون آيه ابلاغ در غدير نازل شده است او نيز مأمور است تا همان مكان و نه هيچ مكان ديگري به اين امر اختصاص يابد. كه در ادامه، روايات اهل سنت مبني بر نزول آيه ابلاغ و اكمال در غدير خم ذكر مي گردد.

نظير اين مورد:

نزلت هذه الآية: «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك» علي رسول الله صلي الله عليه وسلميوم غدير خم في علي بن أبي طالب.

آيه «يا ايها الرسول بلغ ...» در غدير خم بر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم و در شأن [حضرت] علي بن ابي طالب [عليهما السلام ] نازل شده است.

الدر المنثور، ج 2، ص 298 ـ عمده القاري، عيني، ج 18، ص 206 ـ أسباب نزول الآيات، واحدي نيشابوري، ص 135 ـ شواهد التنزيل، حاكم حسكاني، ج 1، ص 250 ـ فتح القدير، شوكاني، ج 2، ص 60 ـ تفسير آلوسي، ج 6، ص 193.

روايات متعدد ديگري در بالا ذكر گرديد.

2 ـ تمام فتنه ها از مدينه برخواهد خواست.

مشكلي كه براي خلافت و امامت امير المؤمنين عليه السّلام مي تواند پيش آيد بيش تر مي تواند از ناحيه جمعيت مسلمان قريش و ساكنان مدينه ايجاد گردد (همان گونه كه بعد از وفات پيامبر تجربه شد) و نه از ناحيه مسلمانان دور دست هم چون يمن و طائف و يا ساير ديار، از اين رو خداوند پيامبر خويش را مأمور مي سازد تا بيشترين تأكيد و توجه مردم را در منطقه اي كه تجمع مردم بيشتر به آنها معطوف است عملي سازد.

بخاري در باره پيش بيني رسول خدا از وقوع فتنه ها بعد از خود در مدينه مي گويد:

حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْم، حَدَّثَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ أُسَامَةَ رضي الله عنهقَالَ أَشْرَفَ النَّبِيُّ صلي الله عليه وسلم عَلَي أُطُم مِنَ الآطَامِ، فَقَالَ هَلْ تَرَوْنَ مَا أَرَي إِنِّي أَرَي الْفِتَنَ تَقَعُ خِلاَلَ بُيُوتِكُمْ مَوَاقِعَ الْقَطْرِ.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به روي تلّي از بلند ي هاي اطراف مدينه رفت و فرمود: آيا شما هم آن چه من مي بينم مي بينيد؟ من مي بينم كه فتنه ها از لابلاي خانه هاي شما [اهل مدينه] هم چون باران باريدن نمايد.

صحيح بخاري، ج 4، ص176، ح 3597، كتاب المناقب، ب 25 ، باب عَلاَمَاتِ النُّبُوَّةِ فِي الإِسْلاَمِ.

نووي در شرح اين جمله در صحيح بخاري مي گويد:

... والتشبيه بمواقع القطر في الكثرة والعموم أي أنها كثيرة وتعم الناس لا تختص بها طائفة وهذا اشارة الي الحروب الجارية بينهم كوقعه الجمل وصفين والحرة ومقتل عثمان ومقتل الحسين رضي الله عنهما وغير ذلك وفيه معجزة ظاهرة له صلي الله عليه وسلم .

اين تشبيه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم كه از معجزات آن حضرت مي باشد اختصاص به طايفه اي خاص از اهل مدينه ندارد؛ بلكه اين سخن به جنگ هايي بين مردم مدينه اشاره دارد مثل جنگجمل و صفين و حرة و مقتل عثمان و مقتل حسين عليه السلامو غيراين جنگ ها

شرح مسلم، نووي، ج 18، ص 7.

ابن حجر در شرح اين فقره از سخن رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم مي گويد:

... اني لاري الفتن خلال بيوتكم وكان خطابه ذلك لاهل المدينة.

خطاب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به اهل مدينه است.

فتح الباري ج 13، ص 38.

از اين رو خدا و رسول او لازم مي دانند تا تمام تأكيد و عنايت خود را در امر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام با مردم مدينه داشته باشند.

3 ـ مني و عرفات و يا مكه نا مناسب براي معرفي امير المؤمنين عليه السّلام

مني و عرفات و يا شهر مكه محلي است كه تمام توجه مردم در ايام حضور در آن مكان، به عبادت و تضرع و انقطاع الي الله و اعمال مخصوص به آن مكان و زمان مبذول مي گردد و هر گونه برنامه اي ديگر در آن سرزمين، يا توجه مردم به عبادت را متوجه خود مي سازد و يا اهميت ويژه آن امر را از بين مي برد.

4 ـ اعلام عمومي در مدينه بر آموزشي بودن حجه الوداع

از ابتداي امر و قبل از حركت كاروان حجه الوداع در مدينه ندا داده شده بود كه رسول خدا براي آموزش احكام و مناسك حج عازم مراسم حج هستند.

عن حذيفة: أمر رسول الله صلي الله عليه وآله المؤذنين، فأذنوا في أهل السافلة والعالية: ألا إن رسول الله صلي الله عليه وآله قد عزم علي الحج في عامه هذا ليفهم الناس حجهم ويعلمهم مناسكهم ، فيكون سنة لهم إلي آخر الدهر ...

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به مؤذنان امر فرمود تا در تمامي شهرها و ديارها اعلام كنند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در اين سال (سال آخر عمر پيامبر) قصد حج دارند و منظور و غرض از اين حج آموزش و تعليم مناسك و اعمال حج است تا اين مناسك براي هميشه بين مردم بماند ...

إرشاد القلوب، ص 328 ـ بحار الانوار،ج 28، ص 95و ج 37، ص 115 و ج 21، ص378، باب 26.

از اين رو شايد بتوان اين گونه گفت: كه خدا و رسول او نخواسته اند هر گونه امري كه از توجه مردم به آموختن و تعليم مناسك و اعمال حج مي گردد را در ايام حضور در مكه و عرفات و مني مطرح سازند.

5 ـ تاييد مناسبت غدير در معرفي امير المؤمنين به پيام تبريك ديگران

شرايط و ظروف زماني و مكاني در غدير به حدي مهيّا و مناسب بوده است كه جمعيت حاضر در غدير كه جلو آمده و با امير المؤمنين عليه السّلام بيعت كرده و دست داده و با كلماتي هم چون «بخ بخ لك يا بن ابي طالب!» تبريك گفته و در مرئي و منظر تمام حاضران در غدير اين اتفاق را به عنوان سندي ماند گار در تاريخ ثبت نمودند.

الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية امير المؤمنين و اولاده المعصومين عليهم السلام.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت وليّ عصر (عج)



نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ    جلد : 1  صفحه : 61
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست