نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ جلد : 1 صفحه : 280
آيا آيه 28 سوره غافر « ...ا تقتلون رجلا ان يقول ربی اللَّه » در شأن ابوبكر نازل شده است ؟
کد مطلب: ٥١٧٠ تاریخ انتشار: ٠٩ خرداد ١٣٨٧ تعداد بازدید: 6128 پرسش و پاسخ » اهل سنت آيا آيه 28 سوره غافر « ...ا تقتلون رجلا ان يقول ربی اللَّه » در شأن ابوبكر نازل شده است ؟
و مرد مؤمني از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مي داشت گفت: آيا مي خواهيد مردي را بكشيد بخاطر اينكه مي گويد: پروردگار من «اللَّه» است، در حالي كه دلايل روشني از سوي پروردگارتان براي شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت و اگر راستگو باشد، (لا اقل) بعضي از عذابهايي را كه وعده مي دهد به شما خواهد رسيد خداوند كسي را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست هدايت نمي كند .
متأسفانه كار جعل حديث در زمان بني اميه ؛ به خصوص معاوية بن أبي سفيان به حدي رسيده بود كه هيچ فضيلتي از فضائل امير المؤمنين عليه السلام باقي نماند ؛ مگر اين كه مشابه همان را براي خلفاي سه گانه نقل كردند .
حتي به اين اندازه نيز اكتفا نكردند ؛ بلكه حتي فضائلي كه براي ديگر پيامبران و پيروان صديق آن ها نقل شده را نيز در حق خلفاي سه گانه جعل كردند .
از جمله در ذيل آيه فوق ، مشابه همين فضيليتي را كه قرآن صراحتاً براي حبيب نجار ، مؤمن آل فرعون برشمرده است ، براي ابوبكر نقل كرده اند ؛ چنانچه بخاري در صحيح خودش مي نويسد :
عروة بن زبير مي گويد : از پسر عمرو عاص پرسيدم : بدترين كاري كه مشركان در حق پيامبر خدا روا داشتند چه بود ؟ گفت : روزي رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در داخل حجر اسماعيل مشغول نماز بود ، عقبة بن معيط وارد مسجد الحرام شد ، ديد پيامبر نماز مي خواند ، پارچه اي دور گردن آ ن حضرت افكند و با شدّت آن را مي پيچيد ، ابوبكر تا اين صحنه را ديد بازوانش را گرفت و وي را از پيامبر دور كرد و گفت : آيا مي خواهي كسي را بكشي كه مي گويد : پروردگار و آفريننده من خدا است ؟
عروة بن زبير و عمرو عاص ، عضو گروه جعل حديث و از دشمنان امير المؤمنين عليه السلام :
در سند اين روايت دو نفر وجود دارد كه هر دو از دشمنان امير المؤمنين عليه السلام، يكي عمرو بن عاص و ديگري عروة بن زبير .
عروة بن زبير و عمرو بن عاص از جاعلان حديث و عضو گروه جعل حديث معاويه بوده اند ؛ از اين رو نمي توان به حديث چنين اشخاصي اعتماد كرد ؛ چنانچه ابن أبي الحديد شافعي در شرح نهج البلاغه ، ج4 ، ص 63 به نقل از استادش ابو جعفر اسكافي مي نويسد :
أن معاوية وضع قوما من الصحابة وقوما من التابعين علي رواية أخبار قبيحة في علي عليه السلام ، تقتضي الطعن فيه والبراءة منه ، وجعل لهم علي ذلك جعلا يرغب في مثله ، فاختلقوا ما أرضاه ، منهم أبو هريرة وعمرو بن العاص والمغيرة بن شعبة ، ومن التابعين عروة بن الزبير .
معاويه ، گروهي از صحابه و تابعين را گماشت تا روايات و احاديث دروغيني كه بيانگر نقض و بيزاري جستن از علي (عليه السلام) باشد ، بسازند . و حقوقتي هم براي آنان مقرر كرد كه از اين افراد ابوهريره ، عمروعاص ، مغيرة بن شعبة ، از اصحاب و عروة بن زبير از تابعان مي باشد .
بعد از آن دو نمونه از جعليات عروه بن زبير نقل مي كند :
روي الزهري أن عروة بن الزبير حدثه ، قال : حدثتني عائشة قالت : كنت عند رسول الله إذ أقبل العباس وعلي ، فقال : يا عائشة ، إن هذين يموتان علي غير ملتي أو قال ديني .
زهري روايت كرده است كه عروة بن زبير براي او نقل كرد كه عايشه به من گفت : من پيش رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بودم ، در همان عباس و علي عليه السلام وارد شد . رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود : « اي عايشه ! اين دو نفر در حالي از دنيا مي رود كه بر غير ملت و يا دين من هستند » .
وروي عبد الرزاق عن معمر ، قال : كان عند الزهري حديثان عن عروة عن عائشة في علي عليه السلام ، فسألته عنهما يوما ، فقال : ما تصنع بهما وبحديثهما ! الله أعلم بهما ، إني لأتهمهما في بني هاشم . قال : فأما الحديث الأول ، فقد ذكرناه ، وأما الحديث الثاني فهو أن عروة زعم أن عائشة حدثته ، قالت : كنت عند النبي صلي الله عليه وسلم إذ أقبل العباس وعلي ، فقال : ( يا عائشة ، إن سرك أن تنظري إلي رجلين من أهل النار فانظري إلي هذين قد طلعا ) ، فنظرت ، فإذا العباس وعلي بن أبي طالب .
عبد الرزاق از معمر نقل كرده است كه گفت : نزد زهري دو حديث به نقل از عروه و از عايشه در باره علي وجود داشت ، و لذا من از وي در باره آن دو حديث سؤال كردم ، گفت : با اين دو حديث و راويان آن چه كار بكنم ، خدا از آن دو نفر آگاه تر است ، من رابطه اين دو نفر را با به بني هاشم خوب نمي دانم .
اما حديث اول كه گذشت (روايت قبلي) و اما حديث دوم اين است كه : عروة مي گويد : از عايشه شنيدم كه گفت : نزد رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بودم ، فرمود : اي عايشه ! اگر دوست داري دو نفر از اهل آتش را ببيني ، پس به اين دو نفر بنگر ، نگاه كردم ديدم عباس و علي وارد شدند .
با اين حال چگونه مي شود كه به حديث چنين فردي اعتماد كرد ؛ با اين كه مي دانيم يكي از نشانه هاي نفاق كه شيعه و سني بر آن اتفاق دارند ، دشمني با امير المؤمنين عليه السلام است . مسلم نيشابوري در صحيحش مي نويسد :
قسم به خدايي كه دانه را شكافت و مردمان را آفريد ، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به من يادآوري فرمود كه مرا جز مؤمن كس ديگري دوست نمي دارد و به غير از منافق كس ديگري با من دشمني نمي ورزد .
از طرف ديگر روايات متعددي در هر حد تواتر از نبي مكرم اسلام صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است كه آن حضرت فرمود :
صحيح بخاري ، ج1، ص14 ، كتاب الايمان ، باب علامة المنافقين و صحيح مسلم ، ج1، ص56 ، كتاب الايمان ، باب خصال المنافق و... .
رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند : منافق سه نشانه دارد : در هنگام سخن گفتن دروغ مي گويد ، وقتي وعده مي دهد ، تخلف مي كند ، وقتي امانتي به وي مي سپاري خيانت مي كند .
وضعيت عمرو بن عاص اصلاً نيازي به بررسي ندارد ، كسي در دشمني او با امير المؤمنين شبهه اي ندارد و طبق قاعده قبلي روايات وي را نيز مي توان رد كرد .
تعارض با روايت ديگري از عايشه :
اين روايت ، با روايت ديگري از طريق عروة بن زبير ، از عايشه دختر ابي بكر كه اتفاقا در صحيح بخاري نيز آمده است ، در تعارض است . بخاري در صحيحش مي نويسد :
عروه از عايشه همسر رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم ) نقل مي كند كه گفت : از پيامبر خدا پرسيدم : آيا روزي سخت تر از روز احد براي شما پيش آمده است ؟
فرمود : از افراد فاميل تو بيش از اندازه آزار و اذيت ديدم كه بدترين آن در حادثه جمره عقبه بود ، همان هنگامي كه من به علي بن عبد ياليل شكايت كردم (تا با سفارش به افراد قومت دست از آزارها بردارند) ولي جوابي جز بي مهري و بي اعتنايي نشنيدم و لذا غمگين و ناراحت حركت كردم تا رسيدم به قرن الثعالب ( مكاني نزديك مكه كه ميقات اهل نجد است) به آسمان نگاه كردم ، ابري ديدم كه بر من سايه افكنده بود ...
طبق روايت قبلي ، سخت ترين روز پيامبر گرامي اسلام ، روزي بوده است كه به قول برخي از مفسرين اهل سنت ، عقبة بن معيط مي خواست پارچه اي دور گردن پيامبر بپيچد و آن حضرت را به شهادت برساند كه ابوبكر به داد آن حضرت رسيد و ايشان را از دست مشركان نجات داد !!! ؛ اما طبق اين روايت ، سخت ترين روز پيامبر ، روز عقبه بوده كه افراد قوم عايشه آن حضرت را آزار و اذيت مي كرده اند و... .
از طرفي مي دانيم كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) سخني نمي گويد كه سخن قبلي وي را نقض كند ؛ پس يا سخت ترين روز ، روزي بوده است كه ابوبكر به داد پيامبر رسيده ! يا روزي بوده افرا قوم عايشه او را اذيت مي كرده اند .
در نتيجه اين دو روايت با يگديگر متعارض هستند و تعارضا تساقطا .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)
نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ جلد : 1 صفحه : 280