responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ    جلد : 1  صفحه : 271

آيا روايت « لا اوتي بمن يفضلني علي ابي بكر و عمر الاّ جلدته حدّ المفتري» از قول امير مؤمنان (ع) صحت دارد ؟

کد مطلب: ٥١٦١ تاریخ انتشار: ١١ ارديبهشت ١٣٩٤ - ٠١:٠٠ تعداد بازدید: 6776 پرسش و پاسخ » امام علي (ع) آيا روايت « لا اوتي بمن يفضلني علي ابي بكر و عمر الاّ جلدته حدّ المفتري» از قول امير مؤمنان (ع) صحت دارد ؟

سئوال كننده: شاهين مقيم

توضيح سئوال :

روايت فوق در كتاب هاي اهل سنت از جمله كتاب « فضائل الصحابه » احمد بن حنبل به عنوان مويّدي در مشروعيّت خلافت ابوبكر ذكر گرديده ؛ به اين مفهوم كه امير المومنين علي بن ابي طالب عليهما السلام فرموده اند : « كسي نزد من قائل به افضليّت من بر ابوبكر و عمر نشد مگر اين كه حدّ افتراء بر او جاري نمودم .»

پاسخ اجمالي :

1 . حديث فوق از حيث سندي مشكل دارد .

2 - بسياري از صحابه و تابعين قائل به افضليت حضرت علي عليه السلام بودند .

3 -اعتراف ابوبكر برعدم افضليت خويش .

4 - تصريحات حضرت علي عليه السلام بر افضليت خويش .

5 - اين حكم در حق هيچ كس اجرا نشده .

6 . تصريح رسول اكرم صلي الله عليه وآله برافضليت حضرت علي عليه السلام:

پاسخ تفصيلي :

1 . ضعف سند حديث

احمد بن حنبل در كتاب فضائل الصحابه اين روايت را اين چنين نقل كرده است:

حدثنا عبد الله ، قال : حدثني هدية بن عبد الوهاب ، قال : ثنا أحمد ابن إدريس ، قال : ثنا محمد بن طلحة ، عن أبي عبيدة بن الحكم ، عن الحكم بن جحل ، قال : سمعت عليا يقول : لا يفضلني أحد علي أبي بكر وعمر إلا جلدته حد المفتري.

حكم بن جحل مي گويد : از علي (عليه السلام) شنيدم كه مي گفت : هيچ كسي نزد من قائل به فضيلت من بر ابوبكر و عمر نشد ؛ مگر آن كه حد افترا بر او جاري نمودم .

آنگاه پس از ذكر سلسله سند آورده است :

وهو من زيادات عبد الله بن أحمد .

اين روايت از ساخته هاي عبد الله بن احمد است .

محقق كتاب فوق « فضائل الصحابه» در حاشيه آن گفته است :

إسناده ضعيف لأجل أبي عبيدة بن الحكمومحمد بن طلحة لم يتبين لي من هو ؟

سند اين روايت به خاطر ابي عبد الله بن احمد ضعيف است و براي من مشخص نشد محمد بن طلحه چه كسي است ؟

فضائل الصحابة ، ج 1 ، ص 83 ، رقم 49، 294/1 رقم 387، بتحقيق د. وصي اللّه محمد عباس. ط. مؤسسة الرسالة - بيروت.

عقيلي در كتاب الضعفا بعد از نقلاين روايت، در رابطه بامحمد بن طلحة كه در سند قرار گرفته ، مي نويسد:

وضعّفه يحيي، وروي عن عبد اللّه بن أحمد قال سمعت يحيي بن معين يقول: كان يقال: ثلاثة يتقي حديثهم، محمد بن طلحة وايوب بن عتبة وفليح.

يحيي ، محمد بن طلحه را از ضعفاء شمرده است و ازعبدالله بن احمد روايت شده است كه همواره مي گفت : سه نفرند كه بايد از حديثشان پرهيز شود ،محمد بن طلحةو ايوب بن عتبه و فليحبن سليمان .

ضعفاء العقيلي ، ج 1 ص 108 وج 4 ، ص 85 ،ورجوع شود به: تهذيب الكمال ، مزي ، ج 25 ، ص 420 و سير اعلام النبلاء ، ج 7 ، 353 و ميزان الاعتدال ، ج3 ، ص 365 . و الجرح و التعديل ، الرازي ، ج 7 ص 292 و الكامل ، عبدالله بن عدي ، ج 6 ص 236 و...

2 - بسياري از صحابه و تابعين قائل به افضليت حضرت علي عليه السلام بودند:

ترمذي متوفّاي 279 هـ با اسناد خود از عايشه روايت كرده است :

روي الترمذي، بإسناده عن جميع بن عمير قال: دخلت مع عمّتي علي عائشة فسألت: أيّ الناس كان أحبّ إلي رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلّم؟ قالت: فاطمة، فقيل: من الرجال؟ قالت: زوجها....

جميع بن عمير مي گويد : همراه عمه ام ، عايشه را ملاقات نمودم و از او سئوال كردم : محبوب ترين اشخاص در نزد رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم چه كسي است ؟ عايشه در پاسخ گفت : محبوب ترين زنها در نزد او فاطمه [سلام الله عليها] و از مردان شوهرش [حضرت] علي [عليه السلام]

ترمذي بعد از نقل حديث مي گويد :

هذا حديث حسن غريب .

اين حديثي است حسن وعجيب .

سنن الترمذي، ج 5، ص 362 و المستدرك ، حاكم نيشابوري متوفاي 405 هـ ، ج 3، ص 157،. الاستيعاب ،ً ابن عبد البر،متوفاي 462 هـ ، ج 4، ص 1897.

ذهبي مي گويد :

ليس تفضيل علي برفض ولا هو ببدعة ، بل قد ذهب إليه خلق من الصحابة والتابعين.

افضل دانستن ( حضرت ) علي ( عليه السلام) نه رفض است و نه بدعت ، بلكه گروهي از صحابه و تابعين بر اين عقيده هستند .

سير أعلام النبلاء ، ج 16 ص 457 .

ابن عبد البر از علماء بزرگ أهل سنت در كتاب الاستيعاب كه از معتبرترين كتابهاي رجالي است نقل كرده :

وروي عن سلمان ، وأبي ذر ، والمقداد ، وخباب ، وجابر ، وأبي سعيد الخدري ، وزيد بن أرقم : أنّ علي بن أبي طالب - رضي الله عنه - أوّل من أسلم ، وفضله هؤلاء علي غيره.

از سلمان و ابوذر و مقداد و خباب و جابر و ابو سعيد خدري و زيد بن ارقم روايت شده است كه : علي ابن ابي طالب ( عليهما السلام ) اولين كسي بود كه اسلام آورد . و آن گروه ( صحابه اي كه اسمشان در بالا آمد ) او( حضرت علي عليه السلام ) را بر ديگران افضل و برتر مي دانستند .

الإستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 3،1090 .

ابن حزم در كتابش « الفصل » مي گويد :

اختلف المسلمون في من هو أفضل الناس بعد الأنبياء ، فذهب بعض أهل السنة وبعض المعتزلة وبعض المرجئة وجميع الشيعة : إلي أن أفضل الأمة بعد رسول الله صلي الله عليه وسلم : علي بن أبي طالب - رضي الله عنه - . وقد روينا هذا القول نصا عن بعض الصحابة - رضي الله عنهم - وعن جماعة من التابعين والفقهاء.

در اين كه بعد از انبياء بهترين مردم چه كسي است بين مسلمين اختلاف نظر وجود دارد ، بعضي از معتزله و بعضي از مرجئه و تمامي شيعيان بر اين اعتقادند كه افضل امّت بعد از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلم ( حضرت ) علي ( عليه السلام ) مي باشد . و ما اين روايت را به عنوان نصّ از بعضي صحابه و گروهي از تابعين و فقها نقل نموديم .

الفصل في الملل والنحل ، ج 4 ، ص 181 .

ابن جوزي در مناقب أحمد از قول پسر أحمد بن حنبل اين چنين نقل كرده:

عبد الله بن أحمد بن حنبل يقول : حدثت أبي بحديث سفينه فقلت . . ما تقول في التفضيل ؟ قال : في الخلافة أبو بكر وعمر وعثمان ، فقلت : فعليّ؟ قال:عليّ من أهل بيت لا يقاس بهم أحد.

عبدالله فرزند احمد بن حنبل مي گويد : براي پدرم حديث « سفينه » را نقل كردم و از او سئوال كردم : نظرت راجع به فضيلت اضحاب بعد از پيامبر چيست ؟ او گفت : در رابطه با خلافت در مرحله اول ، فضيلت با ابوبكر و بعد از او با عمر و بعد با عثمان است ؛ گفتم : پس [حضرت ] علي [ عليه السلام ] چه مي شود ؟ گفت : [حضرت ] علي [ عليه السلام ] كه از اهل بيت محسوب شده و هيچ كس را تاب مقايسه با آنها (اهل بيت عليهم السلام) نيست .

مناقب الامام أحمد لابن الجوزي ص 163.

3 -اعتراف ابوبكر برعدم افضليت خويش:

محدثان اهل سنت از قول ابوبكر نقل كرده اند كه گفته است:

ولّيتكم وَ لَستُ بخيركم .

رهبري شما را پذيرفتم در حالي كهبهترين شما نبودم .

طبقات ابن سعد ، ج 3 ، ص 182 و تأويل مختلف الحديث ، لابن قتيبة المتوفي 276 ، ص 109ط. دار الجيل - بيروت بتحقيق محمد زهري النجار و تاريخ مدينة دمشق ، ج30 ، ص304 و تخريج الأحاديث والآثار للزيعلي المتوفي 762، ط. دار ابن خزيمة الرياض وغريب الحديث للخطابي ، المتوفي 388 ط. جامعة أم القري بتحقيق عبد الكريم العزباوي ، تفسير القرطبي ، ج 3 ، ص 262 و غريب الحديث ، ج2 ، ص 35و الإمامة والسياسة ، ص 22 و العقد الفريد ، ج 5 ص 13 و السقيفة وفدك ، للجوهري ، ص 52 و المعيار والموازنة ، لأجعفر الإسكافي ، ص 39 و شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج 1، ص 169 و ج 2 ، ص 56وكنز العمال ، ج 5 ص 636 و البداية والنهاية ، ابن كثير، ج 5 ، ص 269.

و در روايت ديگري گفته است :

أقيلوني ولست بخيركم.

من را رها كنيد ( به سراغ شخص بهتر از من برويد ) كه من بهترين افراد ، بين شما نيستم .

مجمع الزوائد ، ج 5 ، ص183 و سيرة ابن هشام ، ج 2، ص 661و تاريخ الخلفاء، ص 71 و شرح النهج للمعتزلي ، ج1 ص 169 و تفسير القرطبي ، ج 1 ص 272 و السير الكبير للشيباني ، ج 1 ص 36 و الإمامة والسياسة ، ج1 ص 31 و المعيار والموازنة للإسكافي ، ص 39 و المعجم الأوسط للطبراني ، ج7 ، ص 267 و كنز العمال ، ج 5 ، ص 631.

و اگر بگويند كه ابوبكر اين سخن را از روي تواضع گفته است بايد گفت : در جائي كه از چنين سخني موجبات اشتباه و سر در گمي افراد را باعث شود ديگر تواضع معني ندارد .

4 - تصريحات حضرت علي عليه السلام بر افضليت خويش:

ابن ابي الحديد معتزلي نقل مي كند:

وقال عثمان لعلي عليه السلام إنّك إن تربّصت بي فقد تربّصت بمن هو خير منّي ومنك، قال: ومن هو خير منّي؟ قال: أبو بكر وعمر.

فقال: كذبت ، أنا خير منك ومنهما ، عبدت اللّه قبلكموعبدته بعدكم.

عثمان به ( حضرت ) علي ( عليه السلام ) عرض نمود : اگر تو انتظار مرا مي كشيدي من نيز انتظار كسي بهتر از تو را مي كشيدم ؟ حضرت فرمود : و چه كسي بهتر از من ؟ عثمان گفت : ابوبكر و عمر .

حضرت فرمود : دروغ گفتي ، من از تو و از هر آن دو نفر ( ابوبكر و عمر) بهترم چرا كه من خدا را قبل و بعد از شماها عبادت نموده ام .

شرح نهج البلاغه معتزلي ، ج 10 ، جزء 20 ، ص 25 ، احتجاج طبرسي ، ج 1 ص 229 و مناقب ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 289 و المسترشد طبري ، ص 227 و الفصول المختارة ، شيخ مفيد ، ص 261.

5 - اين حكم در حق هيچ كس اجرا نشده:

اگر چنانچه اين روايت صحيح است چرا حضرت امير عليه السلامدر حق كسي اين حكم را جاري نفرموده ؟ وحال آنكه تمامي اهل بيت ( عليهم السلام ) و بسياري از صحابه و تابعين قائل به افضليت آن حضرت بر أبو بكر و عمر بودند .

و اولين كسي كه افضليت علي را بر ديگران مطرح كرد پيامبر گرامي بود و در صورت صحت حديث ياد شده ( نستجير بالله ) چنين حكمي بايد بر رسول خدا جاري مي شد .

6 . تصريح رسول اكرم صلي الله عليه وآله برافضليت حضرت علي عليه السلام:

اگر اين حديث صحيح مي بود ،لازم بود كه ( نستجير بالله ) بر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم چنين حكمي جاري مي شد چرا كه آن حضرت هميشه و در همه مواقعحضرت علي عليه السلام را بر ديگران ترجيح مي داد مثل آنچه كه در واقعه مباهله اتّفاق افتاد:

در صحيح مسلم و بسياري از كتاب هاي معتبر اهل سنّت آمده است :

ولمّا نزلت هذه الآية : (فقل تعالوا ندع أبنائنا وأبنائكم) دعا رسول اللّه ص عليّاً وفاطمة وحسناً وحسيناً فقال : اللهمّ هؤلاء أهلي.

و چون اين آيه نازل شد(فقل تعالوا ندع أبنائنا وأبنائكم) رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم علي و فاطمه وحسن و حسين را فرا خواند و گفت : خدايا ! اين ها اهل من هستند .

صحيح مسلم ، ج 7 ، ص 120 ، ح 6373،و ج 5 ، ص23 ، ح 32 و كتاب فضائل الصحابة ، باب فضائل علي ، مسند أحمد ، ج 1 ، ص 185 و صحيح ترمذي ، ج 5 ، ص596 و المستدرك علي الصحيحين ، ج 3 ، ص 150 و فتح الباري ، ج 7 ، ص60و تفسير الطبري ، ج 3 ص212 و الدر المنثور ، ج 2 ، ص 38 و الكامل في التاريخ ، ج 2 ، ص 293 .

زمخشري در ذيل اين آيه آورده است :

وفيه دليل لا شئ أقوي منه علي فضل أصحاب الكساء عليهم السلام.

و در اين آيه قوي ترين دليل بر افضليّت اصحاب كساء است و دليلي قوي تر از اين وجود ندارد .

الكشاف ، ج 1 ، ص 370 .

و بسياري از موارد ديگر كه ذكر آن به طول مي انجامد همچون :

الف : عقد اخوت بين خود و آن حضرت .

ب : بستن تمام درهاي منتهي به مسجد النبي مگر درب خانه اميرالمومنين عليه السلام .

ج : تشخيص او به عنوان هم كفو دخترش حضرت زهرا ( سلام الله عليها ) در حالي كه بسياري از بزرگان صحابه از خواستگاران او بودند .

د :تعيين او به عنوان خليفه و جانشين خود .

و: حضرت بارها فرموده بودند : هر كه علي را دوست بدارد خدا و رسول او را دوست داشته و خدا و رسول نيز او را دوست مي دارند .

ز : علي عليه السلام را نسبت به خود به منزله هارون نسبت به موسي قرار داده بودند .

ح : سلم با او را سلم با خود و حرب با او را حرب با خود قرار داده بودند .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ    جلد : 1  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست