responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ    جلد : 1  صفحه : 180

آيا حقيقت دارد كه عمر بن خطاب، دختران خود را در جاهليت زنده به گور كرده است؟

کد مطلب: ٥٠٧٠ تاریخ انتشار: ٢١ ارديبهشت ١٣٩١ تعداد بازدید: 9481 پرسش و پاسخ » اهل سنت آيا حقيقت دارد كه عمر بن خطاب، دختران خود را در جاهليت زنده به گور كرده است؟

پاسخ:

زنده به گور كردن دختران، خاطره بسيار تكان دهنده اي است كه از تاريخ عرب زمان جاهليت به جاي مانده است . آن ها از ترس ننگ و عار و اين كه مبادا دختران شان بعدها در جنگ ها به دست دشمن بيفتند، دختران خود را در زمان زايمان و يا حتي وقتي بزرگ مي شدند، زنده به گور مي كردند و خروار ها خاك بر روي آنان مي ريختند .

يكي از كساني كه در زمان جاهليت دختران خود را زنده به گور كرده است، خليفه دوم عمر بن خطاب بوده است .

طبراني در معجم كبير خود روايتي را با سند صحيح نقل مي كند كه عمر بن خطاب، در حضور رسول خدا صلي الله عليه وآله اعتراف مي كند كه دخترانش را زنده به گور كرده است:

863 حدثنا عَبْدَانُ بن أَحْمَدَ ثنا الْحُسَيْنُ بن مَهْدِيٍّ الأُبُلِّيُّ ثنا عبد الرَّزَّاقِ أنا إِسْرَائِيلُ ثنا سِمَاكُ بن حَرْبٍ قال سَمِعْتَ النُّعْمَانَ بن بَشِيرٍ يقول سمعت عُمَرَ بن الْخَطَّابِ يقول وَسُئِلَ عن قَوْلِهِ وإذا الموؤودة سئلت قال جاء قَيْسُ بن عَاصِمٍ إلي رسول اللَّهِ صلي اللَّهُ عليه وسلم قال إني وَأَدَتُ ثَمَانِيَ بناتٍ لي في الْجَاهِلِيَّةِ قال اعتق عن كل وَاحِدَةٍ منها رَقَبَةً قلت إني صَاحِبُ إِبِلٍ قال اهْدِ إن شِئْتَ عن كل وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بَدَنَةً .

نعمان بن بشير مي گويد كه از عمر بن خطاب در باره تفسير آيه «وإذا الموؤودة سئلت» شنيدم كه مي گفت: قيس بن عاصم نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله و گفت: من در زمان جاهليت هشت دختر خود را زنده به گور كردم، چه كار كنم؟ آن حضرت فرمود: براي هر كدام از آن ها يك بنده آزاد كن .

من (عمر) گفتم: من چوپان شتر بودم، آن حضرت فرمود: اگر خواستي براي هر كدام از آن ها يك شتر اهداء كن.

الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 18ص 337، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ - 1983م.

هيثمي در باره سند اين روايت مي گويد:

رواه البزار والطبراني ورجال البزار رجال الصحيح غير حسين بن مهدي الأيلي وهو ثقة .

اين روايت را بزار و طبراني نقل كرده اند، تمام راويان بزار راويان صحيح بخاري هستند؛ غير از حسين بن مهدي أيلي كه او نيز ثقه است.

الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 7ص 134 ، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت - 1407هـ.

نووي شافعي در كتاب المجموع مي نويسد:

وَرُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّي وَأَدْتُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ

فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ كُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .

والموؤودةُ البنتُ المقتولةِ عندما تَوَلَّدَ ، كان أهلُ الجاهليةِ يفعلونَ ذلك مخافةَ العارِ والفقرِ.

از عمر بن خطاب روايت شده است كه گفت: اي رسول خدا ! من در دوران جاهليت دخترانم را زنده به گور كرده ام (چه كار كنم؟) . آن حضرت فرمود: براي هر دختري كه زنده به گور كرده اي، يك بنده آزاد كن .

مؤوده به دختري مي گويند كه در زمان تولد كشته شده است. مردم دوران جاهليت، اين كار را به خاطر ترس از ننگ و فقر مي كشتند.

النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيي بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاي676 هـ)، المجموع، ج 19 ، ص 187 ، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، التكملة الثانية.

ماوردي بصري شافعي نيز در كتاب الحاوي الكبير مي نويسد:

وَرُوِيَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ أَنَّهُ قَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ ، إِنِّي وَأَدْتُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ. فَقَالَ : أَعْتِقْ عَنْ كُلِّ مَوْؤُودٍ رَقَبَةً .

وَذَلِكَ أَنَّ الْعَرَبَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ كَانَتْ تَحْفِرُ تَحْتَ الْحَامِلِ إِذَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ حُفَيْرَةً يَسْقُطُ فِيهَا وَلَدُهَا إِذَا وَضَعَتْهُ ، فَإِنْ كَانَ ذَكَرًا أَخْرَجُوهُ مِنْهَا ، وَإِنْ كَانَ أُنْثَي تُرِكَتْ فِي حُفْرَتِهَا ، وَطُمَّ التُّرَابُ عَلَيْهَا حَتَّي تَمُوتَ ، وَهَذَا قَتْلُ عَمْدٍ ، وَقَدْ أُوجِبَتْ فِيهِ الْكَفَّارَةُ.

از عمر بن خطاب نقل شده است كه گفت: اي رسول خدا ! من در جاهليت دخترانم را زنده به گور كردم (چه كار كنم؟) آن حضرت فرمود: براي هر دختري كه زنده به گور كردي، يك بنده آزاد كن .

و اين به آن دليل است كه عرب ها در جاهليت، در زير پاي زن حامله، گودالي مي كندند، وقتي وضع حمل مي كرد، بچه اش در داخل آن گودال مي افتاد، پس از آن اگر پسر بود، او را بيرون مي آوردند؛ و اگر دختر بود، در همان گودال رهايش مي كردند و خاك بر او مي ريختندتا بميرد. اين كار ، قتل عمد به حساب مي آيد و سبب وجوب كفاره مي شود.

الماوردي البصري الشافعي، أبو الحسن علي بن محمد بن حبيب (متوفاي450هـ)، الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني، ج 13 ص 67 ، تحقيق الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان، الطبعة: الأولي، 1419 هـ -1999م.

محمد امين شنقيطي متوفاي1393هـ در أضواء البيان و تميمي حنبلي متوفاي1225هـ در الفواكه العذاب نوشته اند:

وقد جاءَ عن عمرَ رضي الله عنه قولُه : أمرانِ في الجاهليةِ . أحدُهما : يُبْكِيْنِي والآخرُ يُضْحِكُنِي .

أما الذي يبكيني : فقد ذَهبتُ بابنةٍ لي لِوَأْدِها ، فكنتُ أحفَرُ لها الحفرةَ وتَنْفُضُ الترابَ عن لِحْيَتِي وهي لا تدري ماذا أريدُ لها ، فإذا تَذَكّرتُ ذلك بَكَيْتُ .

والأخري : كنت أصْنَعُ إلهًا من التمرِ أضَعُهُ عند رأسي يَحْرُسُنِي لَيلاً ، فإذا أصْبَحْتُ مُعَافًي أكلتُه ، فإذا تَذَكرت ذلك ضَحِكْتُ من نَفْسِي .

اين سخن از عمر نقل شده است كه : دو خاطره از دوران جاهليت دارم كه يكي از آن ها مرا گريه و ديگري به خنده مي آورد .

اما آن خاطره اي كه مرا به گريه درمي آورد اين است كه : من رفتم تا دختر خودم را زنده به گور كنم؛ من براي او گودال مي كندم؛ ولي او خاك ها را از ريشم مي زدود؛ در حالي كه نمي دانست من چه قصدي براي او دارم. وقتي اين خاطره را به ياد مي آوردم، گريه مي كنم.

اما ديگري: من خداي از خرما مي ساختم، شب ها آن را بالاي سر خود مي گذاشتم تا از من محافظت كند؛ وقتي صبح مي شد و گرسنه مي شدم، آن را مي خوردم . وقتي اين خاطره را به ياد مي آورم، به خودم مي خندم .

الجكني الشنقيطي، محمد الأمين بن محمد بن المختار (متوفاي 1393هـ.)، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، ج 8 ص 439، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1415هـ - 1995م.

التميمي الحنبلي، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاي 1225هـ)، الفواكه العذاب في الرد علي من لم يحكم السنة والكتاب، ج 9 ص 80 ، طبق برنامه الجامع الكبير.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ    جلد : 1  صفحه : 180
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست