responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ    جلد : 1  صفحه : 116

«مصحف فاطمه» چيست ؟

کد مطلب: ٥٠٠٥ تاریخ انتشار: ٠١ بهمن ١٣٩٤ تعداد بازدید: 13552 پرسش و پاسخ » حضرت فاطمه زهرا (س) «مصحف فاطمه» چيست ؟

سؤال كننده :اميني

پاسخ :

مصحف فاطمه سلام الله عليها كتابي است كه به املاء جبرئيل و خط امير المؤمنين عليه السلام نوشته شده و در آن تمامي حوادث واتفاقات آينده عالم تا روز قيامت ثبت شده و چيزي در باره حلال و حرام در آن وجود ندارد .

اين مطلب از روايات فراواني استفاده مي شود كه ما به دو روايت بسنده مي كنيم كه با تدبر در همين دو روايت ، به جواب تمام سؤالاتتان خواهيد رسيد .

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) يَقُولُ تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِي سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ وَ ذَلِكَ أَنِّي نَظَرْتُ فِي مُصْحَفِ فَاطِمَةَ (عليها السلام) قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي لَمَّا قَبَضَ نَبِيَّهُ (صلي الله عليه وآله وسلم ) دَخَلَ عَلَي فَاطِمَةَ (عليها السلام) مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَيْهَا مَلَكاً يُسَلِّي غَمَّهَا وَ يُحَدِّثُهَا فَشَكَتْ ذَلِكَ إِلَي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِكِ وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِي لِي فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِكَ فَجَعَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) يَكْتُبُ كُلَّ مَا سَمِعَ حَتَّي أَثْبَتَ مِنْ ذَلِكَ مُصْحَفاً قَالَ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ فِيهِ شَيْ ءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُون .

حمادبن عثمان مي گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم فرمود : در سال 128 مخالفان مذهب و دعوت كنندگان به باطل اعلام وجود خواهند كرد. اين موضوع را در مصحف فاطمه (سلام الله عليها) ديدم . پرسيدم : مصحف فاطمه چيست ؟ فرمود : با فوت رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم) غم واندوه فراوان فاطمه را فرا گرفتكه اندازه آن را خدا مي داند . به همين جهت خداوند فرشته اي را نزد فاطمه فرستاد تا با هم سخن شدن با وي غم واندوهش زدوده شود . فاطمه(سلام الله عليها) جريان را به علي(عليه السلام) گزارش كرد علي(عليه السلام) فرمود : هر وقت آمدنش را احساس نمودي و صدايش را شنيدي به من خبر بده. فاطمه آمدن فرشته را به علي(عليه السلام) خبر داد. علي(عليه السلام) آنچه را مي شنيد مي نوشت تا در نهايت همانند كتابي كامل گرديد.

سپس امام صادق(عليه السلام) فرمود : در اين كتاب ازحلال وحرام چيزي نيست ؛ بلكه آنچه درآن ديده مي شود دانش وآگاهي از حوادث واخبار آينده است.

الكافي ، ج 1 ، ص: 240 .

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ قَالَ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ ... قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ (عليها السلام) قَالَ فَسَكَتَ طَوِيلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّكُمْ لَتَبْحَثُونَ عَمَّا تُرِيدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِيدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَكَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ يَوْماً وَ كَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِيدٌ عَلَي أَبِيهَا وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ (عليه السلام) يَأْتِيهَا فَيُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَي أَبِيهَا وَ يُطَيِّبُ نَفْسَهَا وَ يُخْبِرُهَا عَنْ أَبِيهَا وَ مَكَانِهِ وَ يُخْبِرُهَا بِمَا يَكُونُ بَعْدَهَا فِي ذُرِّيَّتِهَا وَ كَانَ عَلِيٌّ (عليه السلام) يَكْتُبُ ذَلِكَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ عليها السلام .

الكافي، ج 1، ص: 241 .

أبو عبيده مي گويد : بعضي از شيعيان از امام صادق عليه السلام سؤالاتي كردند ، از جمله سؤال كردند : مصحف فاطمه چيست ؟ حضرت مدتي سكوت كرد و سپس فرمود : شما از آنچه مي خواهيد و نمي خواهيد بحث مي كنيد ( يعني بعضي از پرسش ها به قصد فهميدن نيست يا به دردت نمي خورد ) فاطمه بعد از پيغمبر صلّي اللَّه عليه و آله هفتاد و پنج روز در دنيا بود و از فراق پدر بسياراندوهگين بود. جبرئيل عليه السلام محضرش مي آمد و او را در مرگ پدر تسليت مي داد و خوشحالش مي كرد وغم واندوهش را تخفيف مي داد و از احوال و مقام پدرش خبر مي داد و سرگذشت اولادش را پس از او برايش مي گفت و علي عليه السلام آن مطالب را مي نوشت كه مجموع آن نوشته ها مصحف فاطمه عليها السلام شد.

امكان گفتگوي ملائكه با غير انبياء :

اهل تسنن از ديرباز اشكال مي كنند كه چگونه ممكن است كه ملائكه با غير پيامبر صحبت كند ، آيا اين مطلب با خاتميت پيامبر در تعارض نيست ؟

در جواب مي گوييم : خود علماي اهل سنت از اين شبهه جواب داده اند . آلوسي مفسر بزرگ اهل سنت بعد از نقل روايتي در همين باره مي گويد :

والأخبار طافحة برؤية الصحابة للملك وسماعهم كلامه ، وكفي دليلا لما نحن فيه قوله سبحانه : * ( إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُون ) * ( فصلت : 30 ) الآية فإن فيها نزول الملك علي غير الأنبياء في الدنيا وتكليمه إياه ولم يقل أحد من الناس : إن ذلك يستدعي النبوة وكون ذلك لأن النزول والتكليم قبيل الموت غير مفيد كما لا يخفي .

تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 22 - ص 40 .

روايات بسياري وارد شده كه صحابه ملائكه را مي ديدند و سخن آنان مي شنيدند . براي اثبات آن ، اين دليل كافي است كه خداوند كريم فرموده است : « بي ترديد كساني كه گفتند : پروردگار ما خدا است سپس [ در ميدان عمل بر اين حقيقت ] استقامت ورزيدند ، فرشتگان بر آنان نازل مي شوند [ و مي گويند : ] مترسيد و اندوهگين نباشيد شما را به بهشتي كه وعده داده شده ايد ، بشارت باد . » اين آيه ثابت مي كند كه ملائكه بر غير انبياء در دنيا نازل مي شوند و با آن ها سخن مي گويند ، و كسي هم نگفته است كه اين سخن گفتن مستلزم نبوت است و ازطرفي اين گفتگو از قبيل مرگ است و فايده اي ندارد .

مصافحه با ملائكه :

روايات بسياري در منابع اهل سنت وارد شده است كه اگر انسان آنگونه كه خداوند مي خواهد در اين دنيا زندگي كند ، واجبات را انجام داده و از محرمات نيز پرهيز كند ، مي تواند مستقيماً با ملائكه در ارتباط بوده و با آنان سخن بگويد .

مسلم نيشابوري ، نقل مي كند:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنْ لَوْ تَدُومُونَ عَلَي مَا تَكُونُونَ عِنْدِي وَفِي الذِّكْرِ لَصَافَحَتْكُمْ الْمَلَائِكَةُ... .

صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 8 - ص 95 .

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : قسم به خدايي كه جانم در دست او است ، اگر شما همان حالتي را كه اكنون داريد ، حفظ نماييد و بر آن استقامت ورزيد ، ملائكه با شما دست خواهند داد .

الباني ، كه وهابيت از او به عنوان «بخاري دوران» تعبير مي كنند و بن باز مفتي اعظم عربستان سعودي گفته بود كه ايشان را بايد امام الحديث بناميم ، اين روايت را در صحيح سنن ابن ماجة ، ج2 ، ص415-416 و صحيح الجامع الصغير ، ج2 ، ص931 و 1190 و سلسلة الأحاديث الصحيحة ، ج4 ، ص606 صحيح دانسته است .

و باز در روايت ديگري مسلم نيشابوري مي نويسد :

لو كانت تكون قلوبكم كما تكون عند الذكر لصافحتكم الملائكة حتي تسلم عليكم في الطرق .

صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 8 - ص 95 .

اگر قلبتان را به همان حالي كه در حال راز و نياز با خداوند داريد ، حفظ كنيد ، ملائكه با شما دست خواهند داد ؛ و حتي در راه ها به شما سلام خواهند كرد .

از اين دو روايت استفاده مي شود كه اگر انسان تقواي الهي را حفظ كرده و دستورات الهي را انجام دهد ، مي تواند با ملائكه در ارتباط باشد و با آن ها گفتگو كند . و فاطمه زهرا سلام الله عليها كه قرآن در آيه تطهير شهادت بر عصمت او داده و طبق نص صريح روايات صحيح بخاري و مسلم ، سيده زنان اهل بهشت است ، قطعاً داراي اين مقام بوده است .

گفتگوي حضرت مريم با ملائكه :

قرآن كريم صراحت دارد كه حضرت مريم سلام الله عليها با ملائكه صحبت مي كرده ؛ در حالي كه او نيز پيامبر نبوده است . خداوند در سوره مريم آيات 16 تا 21 مي فرمايد :

وَ اذْكُرْ فيِ الْكِتَابِ مَرْيمَ َ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكاَنًا شَرْقِيًّا . فَاتخََّذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا . قَالَتْ إِنيّ ِ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا . قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا . قَالَتْ أَنيَ يَكُونُ ليِ غُلَامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنيِ بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا . قَالَ كَذَالِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَليَ َّ هَينِ ٌّ وَ لِنَجْعَلَهُ ءَايَةً لِّلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِّنَّا وَ كاَنَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا .

و در اين كتاب (آسماني)، مريم را ياد كن، آن هنگام كه از خانواده اش جدا شد، و در ناحيه شرقي (بيت المقدس) قرار گرفت . و ميان خود و آنان حجابي افكند (تا خلوتگاهش از هر نظر براي عبادت آماده باشد). در اين هنگام، ما روح خود را بسوي او فرستاديم و او در شكل انساني بي عيب و نقص، بر مريم ظاهر شد ! . او (سخت ترسيد و) گفت: «من از شرّ تو، به خداي رحمان پناه مي برم اگر پرهيزگاري! . گفت: «من فرستاده پروردگار توام (آمده ام) تا پسر پاكيزه اي به تو ببخشم!» . گفت: «چگونه ممكن است فرزندي براي من باشد؟! در حالي كه تا كنون انساني با من تماس نداشته، و زن آلوده اي هم نبوده ام!» . گفت: «مطلب همين است! پروردگارت فرموده: اين كار بر من آسان است! (ما او را مي آفرينيم، تا قدرت خويش را آشكار سازيم) و او را براي مردم نشانه اي قرار دهيم و رحمتي باشد از سوي ما! و اين امري است پايان يافته (و جاي گفتگو ندارد)!» .

وقتي حضرت مريم سلام الله عليها بتواند با ملائكه در ارتباط باشد ، فاطمه زهرا سلام الله عليها كه سيده تمامي زنان اهل بهشت و از جمله مريم بنت عمران است ، مي تواند با ملائكه در ارتباط باشد .

سلام ملائكه به عمران بن حصين :

از روايات اهل سنت استفاده مي شود كه ملائكه با برخي از صحابه سلام و عليك داشته ، با آن ها مصافحه كرده اندو آن ها نيز ملائكه را با چشمان خود ديده اند . مسلم نيشابوري در صحيحش به نقل از عمران بن حصين مي نويسد :

وَقَدْ كَانَ يُسَلَّمُ عَلَيَّ حَتَّي اكْتَوَيْتُ فَتُرِكْتُ ثُمَّ تَرَكْتُ الْكَيَّ فَعَادَ .

صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج 4 - ص 48 .

فرشته بر من سلام مي كرد تا اين كه آلوده به گناه غيبت وعدم كنترل زبان شدم و او را نمي ديدم پس از آن كه دست از اين گناه كشيدم دوباره تماس بر قرار شد .

ابن حجر عسقلاني در ترجمه عمران بن حصين مي نويسد :

عمران بن حصين ... وكانت الملائكة تصافحه ... .

تهذيب التهذيب - ابن حجر - ج 8 - ص 112.

عمران بن حصين كسي بود كه ملائكه با او دست مي دادند .

همچنين ذهبي در ترجمه وي مي نويسد :

عمران بن حصين ... وكان ممن يسلم عليه الملائكة .

تذكرة الحفاظ - الذهبي - ج 1 - ص 29 .

عمران بن حصين از كساني بود كه ملائكه بر او سلام مي كردند .

از اين احاديث استفاده مي شود كه جمعي از صحابه توانسته اند با ملائكه ارتباط برقرار كرده ، آن ها را ديده و ملائكه به آن ها سلام مي كرده اند . وقتي افرادي مثل عمران بن حصين كه قطعاً مقام آن ها از مقام ا مير المؤمنين و سيده زنان اهل بهشت عليهما السلام پايين تر است ، بتوانند كلام ملائكه را بشنوند و با آن ها ارتباط برقرار كنند ، چه انگيزه اي وجود دارد كه اهل سنت اصرار بر انكار آن در حق امير المؤمنين و صديقه طاهره دارند ؟ آيا انكار آن در حق امير المؤمنين و فاطمه زهرا عليهما السلام ، طعن آشكار به خاندان رسالت نيست ؟

سخن گفتن حذيفه با ملائكه :

روايات بسياري در كتاب هاي اهل سنت وجود دارد كه برخي از صحابه كلام ملائكه را شنيده و با آن ها صحبت كرده اند . احمد بن حنبل استاد بخاري و مسلم در مسندش مي نويسد :

عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانٍِ أَنَّهُ أَتَي النَّبِيَّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ بَيْنَمَا أَنَا أُصَلِّي إِذْ سَمِعْتُ مُتَكَلِّمًا يَقُولُ اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كُلُّهُ وَلَكَ الْمُلْكُ كُلُّهُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ كُلُّهُ إِلَيْكَ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ عَلَانِيَتُهُ وَسِرُّهُ فَأَهْلٌ أَنْ تُحْمَدَ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي جَمِيعَ مَا مَضَي مِنْ ذَنْبِي وَاعْصِمْنِي فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمْرِي وَارْزُقْنِي عَمَلًا زَاكِيًا تَرْضَي بِهِ عَنِّي فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاكَ مَلَكٌ أَتَاكَ يُعَلِّمُكَ تَحْمِيدَ رَبِّكَ .

مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 5 - ص 395 - 396 .

نقل شده است كه روزي حذيفه نزد نبي مكرم اسلام صلي الله عليه وآله وسلم آمد وعرض كرد : من در حال نماز بودم ، شنيدم كه گوينده اي مي گفت : اللهم لك الحمد ... . پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : آن شخص ملكي بوده كه آمده به شما ياد دهد چگونه خداوند را حمد و سپاس بگوييد .

سخن گفتن جبرئيل با ابي بن كعب :

همچنين آلوسي مفسر معروف اهل سنت در تفسيرش مي نويسد :

وأخرج ابن أبي الدنيا في كتاب الذكر عن أنس قال : قال أبي بن كعب لأدخلن المسجد فلأصلين ولأحمدن الله تعالي بمحامد لم يحمده بها أحد فلما صلي وجلس ليحمد الله تعالي ويثني عليه إذا هو بصوت عال من خلف يقول : اللهم لك الحمد كله ولك الملك كله وبيدك الخير كله وإليك يرجع الأمر كله علانيته وسره لك الحمد إنك علي كل شيء قدير اغفر لي ما مضي من ذنوبي واعصمني فيما بقي من عمري وارزقني أعمالا زاكية ترضي بها عني وتب علي فأتي رسول الله صلي الله عليه وسلم فقص عليه فقال : ذاك جبريل عليه السلام .

تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 22 - ص 40 .

عمر بن خطاب صداي جبرئيل را مي شنيد !

از همه اين ها گذشته بسياري از علماي اهل سنت يكي از فضائل عمر بن الخطاب را شنيدن اذان از جبرئيل عليه السلام ذكر و آن را با آب و تاب فراوان نقل كرده اند . حارث بن أبي اسامه در مسندش مي نويسد :

أول من أذن بالصلاة جبريل في سماء الدنيا فسمعه عمر وبلال فسبق عمر بلالا فأخبر النبي صلي الله عليه وسلم ثم جاء بلال فقال له سبقك بها عمر .

بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث - الحارث بن أبي أسامة - ص 51 و فتح الباري - ابن حجر - ج 2 - ص 63 و عمدة القاري - العيني - ج 5 - ص 107 و تنوير الحلك - جلال الدين السيوطي - ص 23 و السيرة الحلبية - الحلبي - ج 2 - ص 302 و ...

نخستين كسي كه در آسمان دنيا اذان گفت ، جبرئيل بود و عمر بن الخطاب و بلال آن را شنيدند !! عمر پيش دستي كرد و زودتر به پيامبر خبر داد ، بعد از او بلال آمد ، پيامبر فرمود : عمر زودتر از شما خبر داده است .

جالب اين است كه ابن حجر عسقلاني و عيني بعد از نقل حديث هيچ حاشيه اي نمي زنند . سرّش اين است كه وقتي بحث فضائل عمر بن الخطاب باشد ، آن ها چشم و گوش بسته تمام آن چه را كه نقل مي شود مي پذيرند ؛ اما اگر كسي عين همان را براي امير المؤمنين و يا صديقه طاهره عليهما السلام نقل كند ، فوراً او را متهم به كفر و غلو مي كنند ، روايات او را نمي پذيرند و... .

اگر عمر بن الخطاب مي توانست صداي جبرئيل را بشنود ، چه استبعادي دارد كه فاطمه زهرا و اميرالمؤمنين عليه السلام نيز آن را شنيده باشند ؟ .

عمر بن خطاب ، با ملائكه گفتگو مي كرد :

محمد بن اسماعيل بخاري در صحيحش مي نويسد :

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَقَدْ كَانَ فِيمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ رِجَالٌ يُكَلَّمُونَ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا أَنْبِيَاءَ فَإِنْ يَكُنْ مِنْ أُمَّتِي مِنْهُمْ أَحَدٌ فَعُمَر .

صحيح البخاري - البخاري - ج 4 - ص 200 .

أبوهريره گويد كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم فرمود : به درستي كه پيش از شما در ميان بني اسرائيل كساني بودند كه با ملائكه سخن مي گفتند ؛ با اين كه پيامبر نبودند ، اگر در امت من چنين كسي باشد ، آن شخص عمر بن الخطاب است .

قسطلاني ، عالم معروف اهل سنت در شرح اين روايت مي نويسد :

ليس قوله " فإن يكن " للترديد بل للتأكيد كقولك : إن يكن لي صديق ففلان . إذ المراد اختصاصه بكمال الصداقة لا نفي الأصدقاء ، وإذا ثبت أن هذا وجد في غير الأمة المفضولة فوجوده في هذه الأمة الفاضلة أحري .

إرشاد الساري شرح صحيح البخاري ، ج6 ، ص 99 .

اين كه پيامبر اسلام فرمود : " فإن يكن = اگر باشد " براي اين نيست كه بگويد عمر با ملائكه صحبت نمي كرده ؛ بلكه تأكيد مي كند كه او حتماً اين چنين بوده است . مثل اين كه شخصي بگويد : اگر من دوستي داشتم ، فلاني بود كه در اين صورت مراد وي اين است كه اين شخص بهترين دوست من است نه اين كه من دوستي ندارم .

ونيز وقتي ثابت شود كه در امت هاي گذشته چنين چيزي ديده شده ، در امت اسلامي كه از امت هاي ديگر برتر است ، به طريق اولي يافت خواهد شد .

از اين گذشته ، برخي از علماي اهل سنت تصريح كرده اند كه عمر با ملائكه گفتگو مي كرد . ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق و متقي هندي در كنز العمال مي نويسند :

قال الشعبي إن لكل أمة محدثا وإن محدث هذه الأمة عمر بن الخطاب .

تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 95 و كنز العمال - المتقي الهندي - ج 12 - ص 600 .

شعبي گفته است كه هر امتي محدَّث (كسي كه با ملائكه صحبت مي كند) داشته است و محدث اين امت عمر بن الخطاب است .

وقتي عمر بن الخطاب كه تا سال هشتم بعثت هنوز مسلمان نشده بود و در صف مشركين قرار داشت و در برابر اسلام موضع مي گرفت ؛ تا جايي كه بسياري از مشركين از ترس او نمي توانستند اسلام بياورند ، بتواند با ملائكه هم سخن شود ، چرا امير المؤمنين علي بن أبي طالب و فاطمه زهرا سلام الله عليهما ، كه حتي لحظه اي به خدا شرك نورزيده اند ، نتوانند با ملائكه اين رابطه را داشته باشند ؟

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



نام کتاب : پرسش و پاسخ نویسنده : پرسش و پاسخ    جلد : 1  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست