ریش و لاغر میان و سبک گونه و در میان مردان متوسّط القامه بود و چون نزد قومش برگشت او را از صورتش نشناختند، به سوی قومش برگشت در حالی که مردم سه دسته بودند: منکرانی که هرگز برنگشتند؛ کسانی که اهل شکّ و تردید بودند؛ و دیگرانی که اهل ایمان و یقین بودند و صالح علیه السّلام هنگامی که برگشت ابتدا به دعوت اهل شکّ و تردید پرداخت و به آنها گفت: من «صالح» هستم، امّا او را تکذیب کردند و دشنام دادند و راندند و گفتند: خدا از تو بیزار باد، صالح به شکل تو نبود، فرمود: آنگاه که به نزد منکران آمد، آنان نیز سخن او را نشنیدند و به سختی از وی دوری کردند، سپس به نزد دسته سوم رفت که اهل ایمان و یقین بودند و به آنها گفت: من «صالح» هستم، گفتند: برای ما خبری بازگوی تا شکّ ما مرتفع شود و ما شکّی نداریم که خدای تعالی خالقی است که هر کسی را که بخواهد به هر شکلی در میآورد و به ما خبر دادهاند و نیز در میان خود نشانههای قائم را آنگاه که بیاید بررسی کردهایم و صحّت آن به وسیله یک خبر آسمانی محقّق میشود. صالح گفت: من صالحی هستم که ناقه را برای شما آوردم. گفتند: راست گفتی، آن همانست که ما بررسی کردهایم، آن شتر چه نشانههایی داشت؟ و صالح گفت: یک روز او آب را مینوشید و یک روز شما، گفتند: به خدا و آنچه آوردهای ایمان آوردیم و در چنین حالی است که خدای تعالی فرموده