responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 571

را آورده است چون عبث مساوی است با باطل). لا إِلهَ إِلَّا هُوَ. کأ نّه در اینجا این سخن گفته میشود که شاید موانعی، مزاحمی، قدرت و خدای دیگری در کار باشد و مانع کار شود (مثل داستان خیر و شرهایی که در فلسفههای ثنوی و ادیان ثنویه بوده است)، لذا میفرماید: معبودی غیر او نیست؛ یعنی ربّی غیر او نیست. چون رب همیشه معبود است، لذا بعد هم کلمه «رب» را آورده: رَبُّ الْعَرْشِ الْکرِیمِ صاحب عرش بزرگوار [1].

آیات سوره دخان

در سوره دخان میفرماید: إِنَّ هؤُلاءِ لَیقُولُونَ. إِنْ هِی إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولی وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ آنها میگویند که جز مردن اوّلی ما مردن دیگری نیست. (این مسأله مردن اولیه را در جلسه گذشته ضمن بیان آیه رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ [2] بحث کردیم. از قرآن استفاده میشود که مردم بعد از این زندگی دو مردن دارند: یکی انتقال از عالم دنیا به عالم برزخ، و دیگری انتقال از برزخ به قیامت که این هم از نظر قرآن مردنی است و حیاتی؛ یعنی انتقال از یک حیات به حیات دیگر است که از آن تعبیر به مردن میشود.) میفرماید: آنها میگویند جز همین یک مردن، مردن دیگری نداریم؛ یعنی پس قهرا بعد از این، حیاتی نیست که باز مردنی و حیاتی باشد. فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ کنْتُمْ صادِقِینَ اگر راست میگویید که پدرهای ما هستند، پس بگویید آنها را بیاورند. (این فَأْتُوا بِآبائِنا مشعر به این است که انبیاء به آنها میگفتند پدرهایتان هم نمردهاند و در واقع زندهاند، اینها هم میگفتند پس آنها را بیاورید تا ما ببینیم.) أَ هُمْ خَیرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَکناهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمِینَ. شاهد ما آیه بعد است: وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَینَهُما لاعِبِینَ. ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لکنَّ أَکثَرَهُمْ لا یعْلَمُونَ. إِنَّ یوْمَ الْفَصْلِ مِیقاتُهُمْ أَجْمَعِینَ [3] ما آسمانها و زمین را و آنچه در میان آنها هست، خلق نکردیم که بخواهیم بازی کرده باشیم.

لعب با باطل تفاوت دارد. کار بچه که به آن بازی (لعب) میگوییم، هم حق است و هم باطل؛ لغو (باطل) است از نظر اصل کار، یعنی اگر ما نظر به آن کاری که بچه میکند بیندازیم، مثلا اگر آن عمل توپبازی را مورد نظر قرار دهیم، هیچ اثری بر این توپبازی بار نیست و این عملش بیهوده است، ولی [از طرف دیگرْ این عمل] برای بچه بیهوده نیست، چون نفس بازی کردن برای او خوب


[1]. در قرآن هرجا که «عرش» اطلاق میشود مقصودْ آن مقام زمامداری خداوند است، آن شأن و صفتی که به موجب آن، اختیار تمام اشیاء در دست اوست و همه چیز در نزد او متمرکز میشود. عرش، یک جسم و جای خاصی نیست، مقامی از مقامات ربوبی است.

[2]. مؤمن/ 11.

[3]. دخان/ 34- 40.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 571
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست