responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 530

اما مسأله معاد و قیامت گذشته از اینکه مثل روزه از ضروریات اسلام است (یعنی نمیشود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد) در تعبیرات قرآن مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد قرار گرفته است؛ یعنی پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همان طوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا میکنند، به آخرت هم باید ایمان و اعتقاد پیدا کنند و همان طور که خداشناسی لازم است (یعنی انسان در یک حدی مستقلا با فکر خودش باید خدا را بشناسد) در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد. پس پیغمبر در مسأله معاد نمیگوید «چون من میگویم معادی هست شما هم بگویید معادی هست» (مثل اینکه «من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است»)، بلکه ضمنا افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند و به آن معرفت و ایمان پیدا کنند.

چرا معاد جزء اصول دین است؟

اینکه علمای اسلام معاد را از اصول دین قرار دادهاند ولی سایر ضروریات را از اصول دین قرار ندادهاند، بر همین اساس است. این سؤال را خیلی از ما میکنند که چرا معاد را جزء اصول دین قرار دادهاند در حالیکه شهادتین که انسان با آن مسلمان میشود دو چیز بیشتر نیست: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّه، اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه. آدمی که به پیغمبر ایمان داشته باشد، به هر چه پیغمبر گفته (اگر برایش ثابت شود که پیغمبر گفته، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد) ایمان پیدا میکند. پس باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست [1]: توحید و نبوت. معاد فرع و طفیلی نبوت است؛ یعنی چون به نبوت اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده، به معاد هم اعتقاد داریم؛ همان طور که چون پیغمبر گفتهاند نماز واجب است، به نماز اعتقاد داریم و نماز از ضروریات است.

این ایراد وارد نیست، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین قرار دادهاند این بوده که اسلام درباره معاد یک امر علاوهای از ما خواسته؛ یعنی نخواسته ما فقط آن را به عنوان یکی از ضروریات اسلام و به طفیل قبول نبوت، قبول کرده باشیم، بلکه خواسته به آن مستقلا ایمان و اعتقاد داشته باشیم [2]. و لهذا قرآن بر قیامت استدلال میکند (چه آن نوع استدلالی که پایه آن توحید است و چه آن استدلالی که پایه آن نظام خلقت است [3]) ولی بر روزه استدلال نمیکند.


[1]

. دو اصل دیگر [عدل و امامت] که شیعه میگویند، به جای خود مسأله علیحدّهای است.

[2]. ولو اینکه مثلا به نبوت اعتقاد نداشته باشیم. (اینکه میگویم «ولو اینکه به نبوت اعتقاد نداشته باشیم» به اینمعنا نیست که بخواهم از نبوت صرف نظر کنم، بلکه میخواهم بگویم مسألهای است که اسلام از ما خواسته مستقلا به آن ایمان داشته باشیم.)

[3]. در قرآن دو نوع استدلال بر معاد هست. یک نوع استدلال بر اساس توحید است که قرآن میگوید ممکن نیست خدا خدا باشد ولی معادی نباشد، یعنی اگر معاد نباشد خلقت عبث است. افَحَسِبْتُمْ انَّما خَلَقْناکمْ عَبَثاً وَ انَّکمْ الَینا لا تُرْجَعونَ [آیا چنین پنداشتید که ما شما را عبث آفریدهایم و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد؟! مؤمنون/ 115.] قرآن در واقع این طور میگوید: یا باید بگویید خدایی نیست، پس خلقت و آفرینش عبث و باطل و بیهوده است (دنبال حکمت در خلقت نباید رفت و مانعی نخواهد داشت که خلقت بر عبث و بیهوده باشد) و یا اگر خدایی هست که جهان را آفریده است معادی هم باید باشد، [چون] معاد متمم و مکمل خلقت و جزئی از خلقت است که با نبودن آن خلقت ناقص و عبث و بیهوده است.

یک سلسله استدلالهای دیگر هم در قرآن هست که همان نظام موجود و مشهود را دلیل بر قیامت قرار میدهد. در اولِ سوره حج و مؤمنون میفرماید: ایهاالناس! اگر در بعث و قیامت شک و ریب دارید، پس خلقت خودتان را ببینید که شما را از نطفه آفریدیم و نطفه را از خاک آفریدیم، بعد نطفه را به علقه و علقه را به مضغه تبدیل کردیم، بعد برای مضغه استخوان قرار دادیم، بعد [بر استخوانها] گوشت پوشاندیم، بعد شما را به صورت طفل درآوردیم. در ادامه میفرماید: ثُمَّ إِنَّکمْ بَعْدَ ذلِک لَمَیتُونَ. ثُمَّ إِنَّکمْ یوْمَ الْقِیامَةِ تُبْعَثُونَ (مؤمنون/ 15 و 16)؛ کأ نّه فرموده: و همچنین همین راهی را که تا حالا آمدهاید ادامه میدهید تا منتهی میشود به قیامت.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 530
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست