responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 517

خودشان و جان خودشان را در راه عشق به این خدا فدا و فنا کردند.

نمونه ای از عشق به خدای قرآن

حدیثی هست که شیعه و سنی روایت کردند [1] و مکرر شنیدهاید: اصحاب صفّه افراد برجستهای بودند که از خارج مدینه آمده بودند و زن و زندگی هم نداشتند و پیغمبر، مرکزی را برای آنها قرار داده بود و خودش رسیدگی میکرد. یک روز بینالطلوعین پیغمبر اکرم بعد از نماز صبح میروند سراغ اینها در حالی که هوا تاریک روشن بود. چشمش به یکی از اینها به نام حارثه (به نقل از کافی) میافتد میبیند به اصطلاح تلوتلو میخورد (نوشتهاند: یخْفِقُ وَ یهْوی). وقتی درست دقت کرد دید چشمهایش در کاسه سرش فرو رفته است و حالی مثل آدم غیرعادی دارد. به او فرمود:

«کیفَ اصْبَحْتَ یا حارِثَة» (یا: «یا زید» مطابق نقل آنهایی که گفتهاند اسمش زید بوده است) حالت چطور است؟ گفت: «اصْبَحْتُ موقِناً» یعنی صبح کردم در حالی که اهل یقین هستم. فرمود: «ما عَلامَةُ یقینِک» علامت یقینت چیست، چه نشانهای از این یقین در وجود تو هست؟ گفت: «انَّ یقینی اسْهَرَ لَیلی وَ اظْمَأَ هَواجِری» یقین من اثرش این است که شب خواب را از من گرفته است و روزها مرا به گرسنگی وادار کرده است، یعنی شب زندهدارم و روز روزهدار. فرمود: این مقدار کافی نیست، بیشتر بگو، چه نشانههای دیگری داری؟ گفت: یا رسولَ اللَّه من الآن که اینجا هستم آنچنان در حال یقین هستم که گویا نغمههای بهشت و ضجههای جهنم را با گوش خود میشنوم و با چشم خود میبینم. بعد گفت: یا رسولَ اللَّه! اگر اجازه بدهید من الآن اصحاب شما را معرفی کنم که کی بهشتی است و کی جهنمی؛ فرمود: سکوت کن:

گفت پیغمبر صباحی زید را

کیف اصبحت ای رفیق با وفا

گفت عبداً موقناً باز اوش گفت

کو نشان از باغ ایمان گر شکفت

گفت تشنه بودهام من روزها

شب نخفتستم ز عشق و سوزها

گفت از این ره کو ره آوردی بیار

در خور فهم و عقول این دیار

گفت خلقان چون ببینند آسمان

من ببینم عرش را با عرشیان

هشت جنت هفت دوزخ پیش من

هست پیدا همچو بت پیش شمن

هین بگویم یا فرو بندم نفس

لب گزیدش مصطفی یعنی که بس

حساب حساب یک نفر نیست، حساب، این است که پیغمبران که میآیند [2]، یک عشق به وجود


[1]. این حدیث در کافی هست، در کتب اهل تسنن هم هست. مولوی نیز همین مضمون را به شعر درآورده است.

[2]. پیغمبران که میگوییم، در درجه اول پیغمبر خودمان را که تاریخش خیلی روشن است ذکر میکنیم.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 517
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست