responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 438

قدرت را با هم توأم میکند، و در بعضی از آیات دیگر هم ما نمونهای از این مطلب میبینیم.

سلیمان و ملکه یمن

عرض کردیم که مسأله معجزات از مسلّمات همه ادیان و از قطعیات خود قرآن مجید است.

نمیشود انسان قرآن را بپذیرد و معجزه و خارقالعاده را نپذیرد. حالا برای اینکه برای همین مدعای خودم دلیلی آورده باشم آیهای را عرض میکنم در داستان معروف سلیمان و ملکه یمن که در قرآن کریم آمده است. در این داستان وجوهی از اعجاز هست که از جمله چیزهایی است که حتی اعجاز هم نیست و غریب است ولی امروز اینها کمی سادهتر شده.

اولا در داستان سلیمان، قرآن ذکر میکند که ما حیواناتی و مرغانی را در تسخیر سلیمان قرار داده بودیم. مسأله تسخیر حیوانات و لااقل تأثیر در یک حیوان حتی برای غیر پیغمبران هم ممکن است و به هر حال خودش مسألهای است. سلیمان، مرغی یعنی هُدهُد را به نص قرآن تفقّد میکند، نمییابد و ناراحت میشود که کجا رفته است، در موقع معین که باید حاضر باشد چرا نیست؟ «وَ تَفَقَّدَ الطَّیرَ فَقالَ ما لِی لا أَرَی الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ» و بعد تهدیدش کرد گفت اگر نیاید مجازاتش میکنم مگر اینکه دلیل بیاورد که بدون دلیل غیبت نکرده است. طولی نکشید که هدهد آمد و گفت که من آمدهام و خبر تازهای برای تو آوردهام.

بدیهی است که آن زمانها وسائل ارتباطی در دنیا نبوده، و دایره سلطنت سلیمان هم بر خلاف آنچه معروف است (البته در قرآن این مطلب نیست) از نظر کمّیت وسیع نبوده، همین حدود فلسطین بوده. آنچه قرآن نقل میکند، از نظر قدرت شگرف و فوقالعادهاش بیان میکند نه از نظر وسعت کشورش که مثل اسکندر- که میگویند همه دنیا را گرفته بود- همه دنیا را گرفته بود؛ فقط در همین فلسطین حکومت میکرد و حتی اطلاع درستی نداشت که اصلا در جاهای دیگر دنیا چه میگذرد و از آن جمله معلوم میشود تا آن وقت خبردار نبود که در همین یمن اوضاع از چه قرار است، تا این مرغ میآید و میگوید:«وَ جِئْتُک مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یقِینٍ. إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکهُمْ وَ أُوتِیتْ مِنْ کلِّ شَیءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِیمٌ» من در آنجا چنین یافتم که یک زن بر آنها حکومت میکرد و تخت عظیمی داشت و مردمش هم خورشید را میپرستیدند:«وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ».

بعد از این جریان است که سلیمان- باز به نقل قرآن کریم- نامهای برای او میفرستد و آنها را دعوت میکند به اسلام و به تسلیم، هر دو. او هم مشورت میکند و آنها میگویند ما حاضریم بجنگیم و این میگوید جنگیدن مصلحت نیست و بالاخره خودش تصمیم میگیرد که بیاید به حضور سلیمان و قضیه را آنجا ختم کند؛ راه میافتد و میآید. آن جریانی که خواستم عرض کنم اینجاست:

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 438
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست