responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 790

میماند، در حالی که خودشان هم متوجه نیستند نیروها سعی میکنند که به یک وسیله بیرون آیند. راه صحیح و درست و مشروع که برایش باقی نگذاشته، از طریق غیر مشروع بیرون میآید. غالباً حکام، جانی از آب در میآیند و یکی از علل جانی شدن آنان همین حالت تعطیل بودن و عطله از کار درست است، چون تعین مآبی اقتضا میکند که حاکم هیچ کاری از کارهای شخصی خود را انجام ندهد. مثلًا اگر سیگاری هم میخواهد بکشد، اشاره نکرده کس دیگری سیگار را آماده میکند و حتی کبریت را هم کس دیگری میکشد و خودش این مقدار هم زحمت نمیکشد که برای سیگارش کبریت بکشد. کفشش را میخواهد پایش کند، یک کسی فوراً میآید پاشنه کش درآورده و کفشش را به پایش میکند. لباسش را میخواهد روی دوشش بیندازد، فوراً کسی روی دوشش میاندازد. به یک وصفی در میآید که همه کارهایش را دیگران انجام میدهند و او همین جور مربّامانند، بیکار مینشیند و حتی طوری میشود که دست زدن به یک کار را- هرچند ساده و کوچک باشد- برخلاف شأن و حیثیت خود تشخیص میدهد.

درباره یکی از امرای قدیم خراسان میگویند که جبّه خز خوبی پوشیده بود.

برای او قلیانی آوردند، قلیان تکانی خورد و آتش آن روی جبّه خزش افتاد.

برخلاف شأن خودش میدید که لباسش را تکان دهد تا آتش بیفتد. فقط گفت:

«بچهها» یعنی بیایید. تا آنها آمدند، جبّه و مقداری از تنش سوخت. اصلًا برخلاف شأن و حیثیت خود میدانست که جبّه خود را تکان دهد، و حتی شنیدیم اگر میخواست بینی خود را پاک کند دیگری باید دستمال جلو دماغش میگرفت [1] اینکه این اشخاص دست به هر جنایت و خیانتی میزنند برای همین است که آداب اجتماعی نمیگذارد که اینها انرژیهای خود را در راه صحیح مصرف کنند.

زن و غیبت

زنها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیبت میکنند. شاید این به عنوان یک خصلت زنانه معروف شده بود که زن طبیعتش این است و جنساً غیبت کن است، در صورتی


[1]. قصه آن غلام معروف است که دستمال را جلو بینی ارباب گرفت و ارباب گفت: چرا بیرون نمیآید؟

گفت: ارباب! فینش را هم من باید بکنم؟! اقلًا این کار را خودت بکن.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 790
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست