responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 448

ابی طالبٍ [1]. در آنجا زینب چنان پسر زیاد را محکوم کرد که زبانش بند آمد و همان تصمیم جلّادمآبانه را گرفت، راه دیگری نداشت. گفت: اینها هنوز زبان دارند! گردنشان را بزنید.

در مجلس یزید هم که زینب وارد میشود همین شکوه را میآفریند. یعنی این چهل منزل اسارت باز هم زینب را خرد نمیکند، روح زینب را نمیشکند، بلکه در آنجا بیشتر تجلی میکند. خطابهای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است باور کنید که از خطابههای بینظیر دنیاست. فقط یک جملهاش را میگویم. فرمود:

پسر معاویه! کدْ کیدَک وَ اسْعَ سَعْیک انَّک لا تُمیتُ وَحْینا [2] هر نیرنگی میتوان بزن، هر کاری از دستت میآید کوتاهی نکن، ولی من به تو اطمینان میدهم که این نور خاموش شدنی نیست. آن که میمیرد در این جهان تو هستی و دستگاه تو، و آنچه میماند برادر من است. آن که الهام بخش همه متقیان عالم خواهد بود برادر من است، آن که جهان را شیفته خودش خواهد کرد برادر من است. این اطمینان، اطمینان به فطرت بشر است. خدا بشر را حقیقت خواه آفریده است. یزید با اینکه از فصحاء و بلغاء و سخنوران عرب است در مقابل منطق زینب سخت درمانده شد، و چون سفرای کشورهای غیر اسلامی و قُوّاد سپاه و بزرگان در آنجا حضور داشتند خیلی شرمنده شد. میخواست زینب سکوت کند، زینب هم سکوت نمیکرد. آخر دست به یک تدبیر جنایتکارانه زد، با خود گفت: باید عواطف این زن را منقلب کنم، مگر از ناحیه عواطف خودش زبانش را ببندم. من دیگر اسم نمیبرم که چه جنایتی کرد ولی همین قدر میگویم یکی از حاشیه نشینان آنچنان منقلب شد که فریاد کرد:

یزید! این چوبها را بردار، به خدا قسم به چشم خود دیدم پیغمبر این لبها را میبوسید.

و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلی العظیم و صلّی اللَّه علی محمّد و آله الطّاهرین. باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا اللَّه ....

خدایا دلهای ما را به نور ایمان منوّر بگردان، قلبها و روحهای ما را به


[1]. بحارالانوار، ج 45/ ص 115 (باب 39)

[2]. فی رحاب ائمة اهل البیت، ج 3/ ص 152

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 22  صفحه : 448
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست