وعده دادیم که در اطراف نظریهای که اخلاق را از مقوله زیبایی میداند بحث کنیم.
نکته کوچکی را در مقدمه عرایضم باید یادآوری کنم و آن اینکه ممکن است بعضی چنین خیال کنند که دانستن این نظریهها که آیا اخلاق از مقوله عاطفه و محبت است؟ از مقوله علم و دانش است؟ از مقوله اراده است؟ از مقوله وجدان است؟ از مقوله زیبایی است؟ چه فایدهای از نظر عملی و از نظر تربیت اجتماع دارد؟ آنچه لازم و مفید است این است که مردم عملًا متخلّق به اخلاق فاضله باشند، چه ما بدانیم که اخلاق از چه مقولهای است و چه ندانیم. اینها جز یک سلسله بحثهای علمی که نتیجه عملی ندارد چیز دیگری نیست. پس فایده این بحثها چیست؟ نظیر حرف آن کسی که از او سؤال کردند: قُرمه با «غین» است یا با «قاف»؟ گفت: نه با غین است و نه با قاف، با گوشت است و روغن. حالا بحث اینکه اخلاق از چه مقولهای است، ممکن است بعضی خیال کنند صرفاً یک بحث نظری غیرعملی