همانا بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای جهنم آفریدهایم (پایان کارشان جهنم است)، زیرا دلها دارند و با آنها فهم نمیکنند، چشمها دارند و با آنها نمیبینند، گوشها دارند و با آنها نمیشنوند. اینها مانند چهارپایان بلکه راه گمکردهترند.
موجود چند بُعدی
از آنچه گفته شد معلوم شد که انسان با همه وجوه مشترکی که با سایر جاندارها دارد، فاصله عظیمی با آنها پیدا کرده است. انسان موجودی مادی- معنوی است.
انسان با همه وجوه مشترکی که با جاندارهای دیگر دارد، یک سلسله تفاوتهای اصیل و عمیق با آنها دارد که هریک از آنها بُعدی جداگانه به او میبخشد و رشتهای جداگانه در بافت هستی او بهشمار میرود. این تفاوتها در سه ناحیه است:
1. ناحیه ادراک و کشف خود و جهان.
2. ناحیه جاذبههایی که بر انسان احاطه دارد.
3. ناحیه کیفیتِ قرار گرفتن تحت تأثیر جاذبهها و انتخاب آنها.
_ اما در ناحیه ادراک و کشف جهان. حواس حیوان راهی و وسیلهای است برای آگاهی حیوان به جهان. انسان در این جهت با حیوانهای دیگر شریک است و احیاناً برخی حیوانات از انسان در این ناحیه قویترند. آگاهی و شناختی که حواس به حیوان و یا انسان میدهد سطحی و ظاهری است؛ به عمق ماهیت و ذات اشیاء و روابط منطقی آنها نفوذ ندارد. ولی در انسان نیروی دیگری برای درک و کشف خود و جهان وجود دارد که در جانداران دیگر وجود ندارد و آن نیروی مرموز تعقل