«با خلاصه کردن سیر طویل اندیشه فلسفی به حد افراط، میتوان گفت هرگز بیش از دو فلسفه یا به عبارتی دیگر بیش از دو طریقه جهانبینی وجود نداشته است: فلسفه هستی و فلسفه شدن، یا فلسفه پندار و فلسفه زندگی.
فلسفه نوع اول که از حکمت ارسطو و مکتب حقوقی روم و همچنین حکمت علمای دینی مسیحی (حداقل علمای دینی مسیحی کشورهای لاتین) ریشه میگیرد، قرنها فلسفه کلاسیک غرب و فلسفه طلاب دینی مسیحی به شمار میرفت و همچنین فلسفه دکارت بود. این فلسفه به ابدیت تغییر ناپذیر روح، حقیقت و اصول اخلاقی معتقد است: آنچه در گذشته حقیقت داشته امروز نیز حقیقت دارد و همیشه حقیقت خواهد داشت. راستی، زیبایی و درستی تماما انعکاسی از وجود یزدانی است که جاودانی است یعنی خارج از زمان قرار دارد زیرا زمان به معنای تغییرات است و خدا که یکباره به کمال رسیده است تغییرپذیر نیست. فلسفه نوع دوم که حکمت شدن است و دو قرن پیش از ارسطو توسط نخستین فیلسوفهای یونانی بیان شده بود