responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 13  صفحه : 446

میشناختم، حالا فهمیدم که اشتباه کردم، او آدم بدی است. این یک مثال جزئی است.

در مسائل علمی، فراوان یافت میشود که علمای یک فن، قانونی را در طبیعت به حساب خود کشف میکنند و دهها و گاهی صدها سال اعتقادشان بر آن تعلق میگیرد، ولی مدتی بعد دیگران متنبّه میشوند که شناختی که گذشتگان در فلان مسئله طبیعت داشتهاند اشتباه بوده و حقیقت چیز دیگری است. اینجاست که مسئله «حقیقت» در باب «شناخت» مطرح میشود؛ معلوم میشود شناختها دو گونه است: شناختی که حقیقت است، و شناختی که خطاست [1].

حال که مطلب به اینجا رسید، دو سؤال مطرح میشود:

1. تعریف «حقیقت» و قهراً نقطه مقابلش «خطا» چیست؟ وقتی میگوییم یک شناخت، حقیقت است، حقیقت را چگونه باید تعریف کنیم؟

2. بعد از آنکه حقیقت را تعریف کردیم- به هر نحو که تعریف کرده باشیم- معیار و محک برای تشخیص حقیقت بودن شناخت از غلط بودن آن و برای تشخیص شناختهای حقیقی از شناختهای غلط چیست؟ با چه معیاری میتوان به دست آورد که این شناخت حقیقت است یا غلط؟

تعریف « حقیقت » از نظر علمای قدیم و اشکالات مطرح شده

میپردازیم به مسئله اول یعنی تعریف «حقیقت». علما و فیلسوفان قدیم [2]، حقیقی بودن یک شناخت را اینچنین تعریف میکردند: شناخت یا مطابق با واقع و نفس الامر است و یا مخالف، و به تعبیر دیگر ذهن [3] و فکر ما یا منطبق با عین است یا منطبق نیست؛ شناخت حقیقی یعنی آن شناختی که با واقع مطابق است، و به بیان دیگر آن ذهنیتی که با عینیت منطبق است، آن فکری که با وجود خارجی متطابق است.


[1]. گاهی به جای حقیقت و خطا، صحیح و غلط به کار برده میشود، میگویند «شناخت صحیح» و «شناخت غلط» و گاهی به جای ایندو صدق و کذب به کار میرود: «شناخت راستین» و «شناخت دروغین».

[2]. مقصودم از علمای قدیم، علمای اسلامی است.

[3]. چون «شناخت» یک امر ذهنی است.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 13  صفحه : 446
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست