responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 10  صفحه : 451

مرتبهای دارد. کسی که قائل است که ابعاد مکانی عالم محدود است میخواهد بگوید عالم طبیعت در ذات خودش نمیتواند امتدادی بیش از این مقدار را بپذیرد؛ معنایش محدودیت عالم است در ذات خودش. خدای متعال جزء عالم که نیست؛ با عالم هم اگر هست به معنای این است که معیت قیومیت نسبت به عالم دارد. از طرف او فیض همیشه غیرمتناهی است، ولی قابلها احیاناً متناهی هستند و احیاناً غیرمتناهی. بحث «تناهی ابعاد» بحث در تناهی قابلیت عالم است در بُعدپذیری.

بنابراین عالم که فعل خداوند است یک فعل متناهی از نظر مکان است.

غزالی میگوید عین این حرف را شما در باب زمان بگویید؛ بگویید که عالم در ذات خودش از نظر زمان متناهی است. در واقع بحث متکلم و غیرمتکلم از نظر غزالی برگشتش به این است که آیا زمان مانند مکان متناهی است یا متناهی نیست؟

غزالی میخواهد بگوید ما که میگوییم عالم حادث است مقصودمان این است که عالم همچنانکه از نظر مکان متناهی است از نظر زمان نیز متناهی است، حال شما اسمش را میخواهید «حدوث» بگذارید میخواهید «حدوث» نگذارید، میخواهد کلمه «حدوث» و اینکه «عالم موجود بود بعد از آنکه نبود» صدق کند یا صدق نکند.

بله، اگر حدوث را به این نحو تعریف میکنید که «باید بر عالم صدق کند که عالم موجود شد بعد از آنکه نبود» و اینکه میگوییم «عالم حادث است» یعنی در زمان وجودش وجود دارد و قبلًا زمانی وجود داشته است که در آن زمان عالم معدوم بوده است، ما میگوییم: نه، عالم به این معنا حادث نیست. پس این دعوای لفظی است [1].


[1].- اینها از این طرف میروند رو به آن طرف؛ از اول شروع نمیکنند بیایند ...

استاد: میدانم؛ میخواهد بگوید اگر شما دنبال لفظ هستید و میگویید ما لفظ «حدوث» را به موردی اطلاق میکنیم که شیء وجودش در زمانی باشد و قبل از وجودش هم «زمان» ی باشد ولی آن ظرف زمانِ قبل از وجودش ظرف عدم این باشد، به این معنا عالم حادث نیست، زیرا عالم قبل از زمان وجودش وجود نداشته است، نه اینکه زمانی وجود داشته و در آن زمان عالم معدوم بوده است. اگر حدوث را به این معنا بگیرید عالم حادث نیست.

ولی ما بر سر لفظ بحث نداریم؛ بحث بر سر متناهی بودن یا غیرمتناهی بودن زمانی عالم است.

- به همین تعبیر هم که گفته شد میشود بگوییم: پس مطابق این بیان وقتی گفتیم «کان اللَّه» خدا بماهو خدا هیچ چیزی همراهش نیست. آن وقت سؤال میکنیم که مرجح حدوث این اشیاء چیست.

استاد: مرجح حدوث این اشیاء که میگویید، یعنی مرجح چه چیز؟ مرجح به این معنا دیگر مورد ندارد؛ دیگر آن وقت جای مرجح نیست.

- ما همان جا گفتیم خدا از آن جهت که خداست فقط کان اللَّه.

استاد: بسیارخوب، کان اللَّه؛ و در مرتبه او چیزی هم نیست.

- بعد آن وقت از مرتبه خدا ...

استاد: و در مرتبه پایینتر که مرتبه فعل اوست همه چیز هست.

- مرتبه فعل او بالاخره غیر از مرتبه ذاتش است.

استاد: بله، واضح است که فعل شیء در مرتبه ذاتش نیست. در مرتبه ذات خداوند چیزی با او نیست. خداوند فاعل فعلی است؛ در مرتبه فعل او فعلش است نه ذاتش. ذاتش محیط بر فعلش است ولی فعلش معیت با ذاتش ندارد. فعلِ فعلش هم همینطور است؛ یعنی باز آن فعل فعل در مرتبه فعل نیست. فعل فعل فعل هم باز در مرتبه فعلِ فعل نیست. مراتب وجود هرکدام نظام معینی دارند و هرچیزی در مرتبه غیرخودش نیست.

نام کتاب : مجموعه آثار ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 10  صفحه : 451
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست