responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 83

کسی آمده و یک کاردی هم به دست دارد و میخواهد کسی را بکشد و میپرسد فلان کس اینجاست یا نه؟ باید گفت اینجا نیست. در اینجا میگویند برای این که عادت به دروغ گفتن نکنی در دلت غیر از آن چیز را خطور بده، بگو «نیست» و در دلت خطور بده که در «اینجا» نیست. نه اینکه انسان هر دروغی که دلش میخواهد، بگوید و توریه کند! به بچهها میگوید: «بگویید نیست، ولی بچهها! وقتی میگویید نیست یعنی در این درگاهی اتاق نیست.» اینجا که میتوانی راست بگویی چرا توریه میکنی؟ بگو هستم ولی نمیتوانم بپذیرم.

روزی ملّا نصرالدین، مهمانی را همراه خود تا درِ خانه آورد و خود به داخل خانه رفت. زنش با او دعوا کرد که چرا مهمان آوردی و ما چیزی نداریم که به او بدهیم و کار بدی کردی (مثل اغلب زنها که همیشه در این امور تحکم میکنند). ملّا گفت: چه بکنم؟ زن گفت: من که اصلًا پذیرایی نمیکنم. ملّا درماند که چه کند. به بچهها گفت: بروید بگویید ملّا در خانه نیست. مهمان گفت: ما با هم آمدیم. ملّا که یادش رفته بود این طور گفته، خودش صدایش را بلند کرد و گفت: شاید خانه دو در داشته و از آن درِ دیگر بیرون رفته است!

اغلب در این جور موارد، کارها ملّا نصرالدینی است، یعنی وقتی میآیند میگویند «آقا نیست» خود مهمان میفهمد که او دروغ میگوید، چون وقتی یک کسی دم در میآید و میگوید بروم ببینم آقا خانه هست یا نه، معلوم است تو که از داخل خانه میآیی میدانی هست یا نه؛ این «بروم ببینم آقا خانه هست یا نه» یعنی بروم ببینم آقا میگوید که راستش را بگویم یا دروغش را بگویم. خود آن شخص میفهمد قضیه این جور است، و تعجب است که با اینکه مهمان میداند میزبان هم میداند، باز هم این دروغ تکرار میشود! میآید و میگوید آقا نیست. پس یک شکل

نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست