responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 188

کرد، معلوم میشود خاری در آنجا هست. این خار در داخل آب وجود داشت ولی تو خبر نداشتی. وقتی که رفتی زیر آب و آن خار به تنت خلید [از آن آگاه شدی]، باز هم آن را نمیبینی ولی به دلیل این که میخلد و تو را ناراحت میکند [به وجود آن پی میبری.] بعد میگوید:

خار خار حسها و وسوسه

از هزاران کس بود نی یک کسه [1]

مثال دیگر

مثال دیگری ذکر میکند. در آن مثال انسان را به حوضی تشبیه میکند که در ته آن حوض کثافتهایی (سرگین و امثال آن) جمع میشود، ولی اینها رسوب میکند و تهنشین میشود. صبح زود وقتی انسان میرود سر حوض، به حوض نگاه میکند میبیند آبْ صاف است مثل اشک چشم و تا آن ته حوض پیداست. آدم احساس نمیکند که در اینجا یک چیز دیگری وجود داشته باشد. ولی دو سه ساعتی از طلوع آفتاب میگذرد، آفتاب روی این آب میتابد، حرارتْ سبک را سنگینتر و سنگین را سبکتر میکند، یکمرتبه میبینید از آن ته حوض چه کثافتها بیرون میزند، یکدفعه میبینید چیزی از ته حوض جستن کرد و آمد بالا، یک قطعه سرگین. آدم باور نمیکرد که در ته این حوض به این صافی و پاکی


[1]. مثنوی، دفتر اول.

نام کتاب : آشنایی با قرآن ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 4  صفحه : 188
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست