یکمرتبه احساس کردم که گویا همه جهان دگرگون شده. حرکت کردم و به طرف منزل آمدم. قدم به قدم که برمیداشتم، سنگها و تمام ذرات عالم وجود را میدیدم که به من سلام میکنند و با من حرف میزنند.
اصلًا معنی«اللَّهُ نورُ السَّمواتِ وَ الْارْضِ» همین است. کجاست که در آنجا نور خدا نباشد، و مگر میشود نور خدا در جایی باشد و آگاهی و شعور و ادراک در آنجا نباشد؟ البته هر موجودی ادراک و شعور و آگاهیاش به آن درجه وجودی خودش بستگی دارد.