دکارت (1596- 1650 م) و پیروانش- که آنها را «کارتزین» [1] میگویند- به پیروی از ارسطو مکتب جزم را اختیار کردند ولی با این تفاوت که ارسطو و پیروانش محسوسات و معقولات هر دو را معتبر و محصّل یقین میدانستند و در منطق ارسطو در باب «برهان» استعمال معقولات و محسوسات هر دو جایز شمرده شده است ولی دکارت تنها معقولات را محصّل یقین میداند اما محسوسات و تجربیات را تنها دارای ارزش عملی میداند.
دکارت بر خلاف ارسطو، در منطقی که خودش در مقابل منطق ارسطو وضع کرده، تنها به معقولات اعتماد میکند و از تجربیات نامی نمیبرد.
دکارت با آنکه به تجربه حسی اهمیت داد و خود تا اندازهای اهل تجربه بود آن را فقط وسیله ارتباط انسان با خارج برای استفاده در زندگی مفید میدانسته نه برای کشف حقیقت. به نقل مرحوم فروغی میگوید:
«مفهوماتی که از خارج به وسیله حواس پنجگانه وارد ذهن میشوند نمیتوانیم مطمئن باشیم که مصداق حقیقی در خارج دارند و اگر هم داشته باشند یقین نیست که صورت موجود در ذهن با امر خارجی مطابقت دارد.»