ان ارزش و اعتبار معلومات که بهتر است آن را «ارزش علوم و ادراکات» بنامیم برای این است که روشن شود آیا ادراکات ما تا چه اندازه «حقیقت» است و با واقع مطابقت دارد؟ آیا آنچه ما به وسیله حس یا عقل خود میفهمیم میتوانیم مطمئن باشیم که واقع و نفس الامر هم همین طور است که ما میفهمیم، یا آنکه ممکن است اصلًا واقع و نفس الامری نباشد و جهان معلومات هیچ در هیچ باشد، یا آنکه واقع و نفس الامر طوری باشد و ما طور دیگری که مقتضای ذهن ما در تحت شرایط زمانی و مکانی است بفهمیم؟
چنانکه در مقاله 1 گذشت «فلسفه» پارهای از ادراکات را به عنوان «حقایق» (مطابق با واقع) میشناسد و سعی میکند حقایق را از «اعتباریات» و «وهمیات» تمیز دهد. بدیهی است این سعی هنگامی مفید است که ذهن انسان خاصیت ادراک کردن واقعیات را همانطور که هستند داشته باشد و اگر ذهن همیشه اشیاء را با شکل و کیفیتی که ساخته و پرداخته خود اوست درک کند فلسفه بلاموضوع و سعیش بیهوده