این دانشمندان میگویند در جهان طبیعت تأثیر یک طرفی به حکم آزمایشهای علمی موجود نیست و هر مؤثر متأثری را میخواهد که عیناً در وجود اثر ذی دخل بوده باشد و به همین لحاظ مؤثر هم هست، پس اثر پیوسته با شرکت طرفین حاصل شده و فرزند و زاییده مجموع پدر و مادر (مؤثر و متأثر) مادی خود میباشد، پس ادراک حسی نیز نتیجه تأثیر متقابل ماده خارج و سلسله اعصاب یا مغز میباشد که در پدیدههای زنده و من جمله انسان یافته میشود و چنانکه تأثیر اعصاب یا مغز بی وجود ماده خارجی معنی ندارد و همچنین تأثیر ماده خارجی بیتأثر اعصاب یا مغز معنی ندارد همچنان تأثیر و تأثر ماده خارجی و اعصاب یا مغز بیتولد و پیدایش اثری مادی در سلسله اعصاب یا مغز که ترکیب مخصوصی از ماده میباشد معنی ندارد و بالعکس، و از این روی فکر و ادراک که پیرو این تأثیر و تأثر پیدا میشود یک خاصه مادی خواهد بود که در مغز مثلًا پدید میآید.
و چون مغز خاصیت تولید را دارد میتواند از فکر خود (همان خاصه مادی تازه) متأثر شده (البته این تأثیر دوم نیز به طور جبر و پیرو تأثیر طبیعت و محیط خواهد بود) فکرهای تازه که اعصاب توانایی گرفتن آنها را از خارج نداشت تولید کند، میتواند علم به علم به هم رساند، معلومات معنوی و روحی پیدا کند، قوانین کلیه در طبیعت مانند قانون علیت و معلولیت کشف نماید، معلومات حسی هر یک از حواس را به دیگری مبدل سازد. اینها اقسام مختلفه افکار و ادراکاتی هستند که پشت سر هم تدریجاً زاییده مغز بوده و هویتی جز اینکه خاصیت مادی ترکیب مخصوص ماده «مغز» هستند ندارند.
پاسخ
ما از این بیان (که خلاصه آن انجام یافتن یک عمل فیزیکی است در انسان در
از این رو میتوان از جنبه علمی کاملا احتمال داد که روح پس از مفارقت از بدن تمام خاطرات دوره عمر خود را، از کوچک و بزرگ، و تمام اعمال نیک یا بد خود را در مدت زندگانی پیش خود حاضر ببیند. چندین قرن است که فلاسفه الهی این ادعا را دارند.