نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 2 صفحه : 69
از این همه که بگذریم «سوادة بن قیس» در زمره اصحاب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شناخته نشده چیزی شبیه این داستان را نقل کرده است ولی آن را یک بار درباره سواد یا سوادة بن غزیه انصاری و بار دیگر درباره سواد بن عمرو نقل کرده است؛ آن هم بدین صورت که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در جنگ بدر در حالی که چوبه تیری در دست داشت به منظم کردن صفوف مجاهدان پرداخت. در این حال از کنار سواد بن غزیه گذشت و ضربهای بر شکم او زد. سواد گفت: دردم آمد؛ جبران کن! پیراهنت را بالا بزن! پیامبر پیراهن خود را بالا زد. سواد جلو آمد و بدن آن حضرت را بوسید و حضرت برای او طلب خیر کرد. ابو عمرو میگوید: «این داستان درباره سواد بن عمرو نقل شده است». ابن حجر میگوید: «با اختلاف سبب، تعدد نقل مانعی ندارد. عبد الرزاق از ابن جریج از امام صادق علیه السّلام از پدرش نقل میکند که پیامبر در حالی که میگذشت و شاخه خرمایی به دست داشت، ضربهای بر سواد بن غزیه زد [و ادامه همین داستان را نقل میکند] معمر از فردی که نام او را نیاورده، از حسن، شبیه این داستان را نقل کرده است ولی فرد مورد اصابت را سوادة بن عمرو دانسته و گفته است: سواده سخن زشت بر زبان میراند؛ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله او را نهی کرد. [در ادامه، این داستان را آورده است که روزی پیامبر با او برخورد کرد و با چوبی که در دست داشت ضربهای بر شکم او زد. او گفت: یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله جبران کن! پیامبر شکم خود را برهنه کرد و فرمود: قصاص کن! آن مرد چوب را انداخت و شروع به بوسیدن شکم پیامبر کرد. حسن میگوید: اسلام، او را از این کار باز داشت». [1] این داستان را ابن جوزی به همین شکل که صدوق نقل کرده است از ابو نعیم اصفهانی ذکر کرده است. او هم داستان را با تمام طول و تفصیل از وهب بن منبّه [2] از جابر بن عبد اللّه و ابن عباس نقل کرده ولی به جای سوادة بن قیس از فردی به نام عکاشه یاد کرده است. داستان، آنگونه که ابن جوزی آورده است، طولانیتر از نقل صدوق و مشتمل بر غرایب بیشتری است. [1] الاصابه، ج 2، ص 95 و 96، شماره 3582. [2] از داستان سرایان معروف است و از پایهگذاران اسرائیلیات و جعل حدیث محسوب میشود.
نام کتاب : تفسیر و مفسران نویسنده : معرفت، محمدهادی جلد : 2 صفحه : 69