نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 8 صفحه : 321
حامل نور مقدّس گرديد، در اثناى مراجعت محض اينكه آن صد شتر را حيازت كرده باشد بفاطمه گفت كه آيا در سر آن حرف معهود خود هستى يا نه فاطمه گفت:
قد كان ذاك مرة فاليوم لا (اين جمله بعد از آن، مثل جارى و سارى شد در مورد اظهار ندامت از فوات امرى استعمال نمايند) پس پرسيد كه از ديروز باين طرف چهكار كردى گفت پدرم، آمنه بنت وهب را براى من تزويج كرد و نزد او بودم، فاطمه گفت كه من در روى تو نور نبوت را ديده و آرزومند بودم كه بلكه حامل آن نور بوده باشم لكن حكم تقدير ازلى با تدبير من موافقت ننمود پس چند شعرى در اين موضوع خواند كه حاجتى بنقل آنها نميباشد و بجهت اهميت مطلب از تكرار بعضى از عبارات قضيه اعتذار مينمايد.
در مجمع الامثال نيز راجع بكنيه ام قتال داشتن فاطمه چيزى نگفته است.
(ناسخ التواريخ و مجمع الامثال و ص 2 ج 1 خيرات و غيره)
ام قرفه
بكسر قاف، زنى ميباشد از قبيله فزاره كه زن مالك بن حذيفة بن بدر بود، در خانه او پنجاه شمشير ميآويختهاند كه هريكى تعلّق بيكى از سوارههاى نامى داشته كه همه آن پنجاه مرد از محارم وى بودهاند و بهمين جهت اعز من ام قرفه و امنع من ام قرفه از امثال دايره و سايره گرديده است.
- بن حماد (صمادح خ ل) صاحب و حكمران شهر مريه از بلاد اندلس بوده و از اكابر ادباى اندلس بشمار ميرود. وقايعى كه مابين او و ادباى وقت بظهور آمده مشهور ميباشد، در عروض و فنون شعرى يدى طولى داشته و نسوان عرب با وجود وى افتخار ميكردهاند. بجوان باجمالى معروف
[1]- ام الكرام- كنيه يكى از بنات طاهرات حضرت على ع و يكى ديگر هم از نسوان اصحاب، ديگرى نيز از مشاهير محدثين نسوان ميباشد كه زن ابن حجر عسقلانى است و نام هيچكدام بدست نيامد. (ص 56 ج 1 خيرات و 1037 ج 2 س)
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 8 صفحه : 321