نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 7 صفحه : 282
ابو الناقة- احمد
- يا زيد يا يزيد در باب اول (القاب) بعنوان هبنقه نگارش يافته است.
ابو النجم- احمد بن يعقوب
- در باب اول بعنوان منوچهرى ذكر شده است.
ابو النجم- زياد بن منذر
- بعنوان ابو الجارود مذكور داشتيم.
ابو النجم- فضل بن قدامة
- در باب اول بعنوان راجز نگارش دادهايم.
ابو النجيب- طاهر بن ابراهيم
- جزرى، ملقّب به شداد، مكنّى به ابو النجيب، از شعراى قرن چهارم عهد ديالمه ميباشد كه اشعار بسيارى در مدح عضد الدوله ديلمى و وزير مهلبى گفته و نيز از اشعار او است:
ارى جيل التصوف شرجيل
فقل لهم و اهون بالحلول
اقال اللّه حسين عشقتموه
كلوا اكل البهائم و ارقصوا لى
سال وفاتش بدست نيامد. (ص 764 ج 1 س)
ابو النجيب- عبد القادر
- يا عبد القاهر بن عبد اللّه بن محمد بن عمويه بكرى النسب، ضياء الدين اللّقب، سهروردىّ البلدة، ابو النجيب الكنية، از اكابر صوفيّه و مشايخ عرفاى اواسط قرن ششم هجرت ميباشد كه بسيار عابد و زاهد و فاضل، بعلوم ظاهريّه و باطنيّه واقف، نسبش با دوازده يا سيزده واسطه بابو بكر خليفه موصول، در طريقت بابو حامد غزالى منسوب و در بغداد مرشد و پير طريقت بود.
تمامى مايملك خود را وقف اولاد كرد، بعد از آن شيخ شهاب الدين عمر سهروردى برادرزاده خود ابو النجيب با تمام فقر و احتياج بر وى وارد شد، او هم بسيار ملول و افسردهخاطر گرديد از اينكه از آن مال وقفى چيزى براى خودش ذخيره نكرده كه بدان وسيله اعانتى بشيخ عمر كرده باشد اينك به پسر خود عبد اللّه اظهار داشت كه چيزى از سهم وقفى خود بشيخ عمر بدهد لكن عبد اللّه موافقت نكرد و ابو النجيب بسيار ملول شد و گفت و اللّه تو بهمين شيخ محتاج خواهى شد پس آنقدر نكشيد كه دنيا بشيخ اقبال كرد و بثروت زياد رسيد و عبد اللّه بدو محتاج گرديد، از او استرحام نمود، شيخ تا آخر عمر،
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 7 صفحه : 282