نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 352
18- وقاية المحصول فى شرح كفاية الاصول 19- الهيئة و الاسلام كه عربى و عهدهدار تطبيق هيئت جديد با ظواهر آثار دينيه بوده و در بغداد چاپ و ترجمه فارسى آن نيز در نجف بطبع رسيده است 20- ياقوت النحر فى ميقات البحر و غير اينها كه بسيار است و در هريك از حرمت تشبه و نقل جنازه و ريش تراشيدن و حليت متعه و مبطل روزه نبودن دخانيات و ذو القرنين و سد يأجوج و مأجوج و موضوعات متنوعه ديگر و همچنين در جواب مسائل مختلفه علميّه گوناگون وارده از بلاد ديگر آثار قلمى بسيارى دارد كه بسط آنها در اين عجاله اطناب ميباشد. صاحب ترجمه در حين طبع اين اوراق در حال حيات و در بغداد مقيم ميباشد و توفيق خدمات برجسته دينيّهاش را از درگاه خداوندى خواهان است.
(اطلاعات متفرقه)
هبنّقه
(با چهار فتحه و تشديد نون) لقب مشهورى شخصى است از عرب از قبيله بنى قيس بن ثعلبه كه بحماقت معروف بلكه ضرب المثل بود و احمق من هبنقه از امثال دايره متداوله ميباشد. نام اصلى او بنوشته احمد رفعت احمد و بفرموده مرصع ابن الاثير زيد بن نروان و بقول اوقيانوس و مجمع الامثال ميدانى و جمهرة الامثال ابو هلال عسكرى و بعضى از اهل عصر يزيد بن ثروان بود. از كثرت حماقت محض اينكه خود را گم نكرده باشد طوقى از استخوان و سفال و خرمهره و زنگ شتر و مانند آنها را در گردن ميآويخت كه اگر موقعى خود را گم كرده باشد بدان علامت خود را پيدا كند تا وقتى برادرش آن طوق را در خواب از گردنش برآورده و بگردن خودش آويخت، بعد از بيدارى همينكه طوق را در گردن برادرش ديد گفت: يا اخى تو منى و من توام و يا گفت تو من شدى بسيار خوب، لكن در حيرتم كه من چه شده و كجا رفته است و در اين معنى گفتهاند:
گر من منم و كدو كه در گردن تست
گر من تو شدم تو من شدى پس من كو
همچنين در سبب ريشو بودن خود نيز (كه ريش بسيار بلندى داشته) ميگفت براى آن است كه در موقع گم كردن خودم، خودم را بدان علامت پيدا كنم. روزى ناقه خود را گم كرده و ندا در داد هركه ناقه مرا پيدا كند عين آن ناقه را بدو مىبخشم و يا در نداى
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 352