هجرت در كرمان و نواحى آن سلطنت رانده‌اند. سيمى نيز از طرف عموزاده طغرل بيگ مذكور سليمان بن قطلمش بن اسرائيل بن سلجوق تأسيس و پانزده تن از ايشان از سال چهارصد و هفتاد و هفتم تا ششصد و نود و نهم هجرت در بلاد روم سلطنت رانده و قونيه را مركز سلطنت قرار دادند و بالاخرة در همين تاريخ آخرى بدست سلطان عثمان غازى مؤسّس سلطنت عثمانيّه منقرض گرديدند. بعد از اين همه گوئيم چنانچه فوقا مذكور شد در قاموس الاعلام احتمال داده كه ملا نصر الدين معاصر ملوك سلاجقه باشد ولى معين نكرده كه كداميك از اين سلسله است و لكن بحكم بعضى از قرائن خارجى كه از شرح فوق بدست ميآيد ظاهرا در عصر سلاجقه روم بوده و با دو احتمال ديگر نيز كه معاصر بودن حاج بكتاش ولى و يا تيمور لنگ است چندان مغايرت نداشته و قريب بهم ميباشند و معاصر بودن سلاجقه ايران يا كرمان مغايرت كلى با آن دو احتمال دارد.

(مط و مجمع الامثال ميدانى و ص 20 ج 3 فع و 1773 ج 3 و 2597 ج 4 و 4577 ج 6 س و غيره)

نصير الدين- ميرزا نصير

- فوقا بعنوان نصير الدين اصفهانى مذكور شد.

نصيرى- ميرزا لطفعلى بن محمد كاظم‌

- تبريزى، ملقّب به صدر الافاضل، عالمى است فاضل كامل محقّق مدقّق جامع بارع معقولى منقولى شاعر ماهر، از مشاهير ارباب كمال قرن چهاردهم هجرى اماميّه و خلاصه ادوار زندگانى و ديگر مزاياى وى موافق آنچه در ديباچه قصيده انصافيّه خود آن دانشمند يگانه اخيرا چاپ شده بدين شرح است: در نوزدهم رمضان هزار و دويست و شصت و هشت هجرت در شهر شيراز متولد شد، در پنج‌سالگى با پدرش بطهران آمد، در اثر مواظبت پدر كه توأم با شوق فطرى و استعداد طبيعى خودش بوده تا هفده سالگى اصول خط و ادبيّات عربى را از متمهّرين وقت اخذ و مورد تحسين اساتيد خود بود تا آنكه در دقّت نظر و تفرّد در ضروب آداب معروف شده و به اديب شهرت يافت، بعد از طى مراحل ادبيّات و مقدمات لازمه باصول و فقه و حديث و تفسير و فنون عقليّه از منطق و رياضيّات و طبيعيّات و الهيّات پرداخت، تصوف و بعضى از فنون غير متداوله ديگر را نيز از اساتيد