نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 183
دودهاش سرمه بيننده كشيد- 1080
ز گجش شد قصب صبح سفيد- 1080
آيه نور ز سنگش شامل- 1080
بدرش حاتم بيحد سايل- 1080
زندگىبخش ز جو آب زلال- 1080
يابد از بوى هوا جان تمثال- 1080
چشم دل از همه سو حيرانيش- 1080
جوش گل دل شده ايوانيش- 1080
نه فلك شيفته از سايه وى- 1080
عرش از سر ببرد پايه وى- 1080
شوكت او ببرد زنگ از جان- 1080
شد ازو تاج فلك اصفاهان- 1080
دولت شاه سليمان فزون- 1080
دشمنش باد بهر ويل نگون- 1080
برهش طاهر نصرآبادى- 1080
بسته در بندگيش آزادى- 1080
ببتها گفته نجيب و نيكو- 1080
ز گلستان بها يافته بو- 1080
ديده از هرمصرع سال بناش- 1080
آنكه باشد هنر اين دعواش- 1080
سال وفات ميرزا محمد طاهر بدست نيامد و در سال هزار و نود و نهم هجرت در قيد حيات بوده و چنانچه اشاره شد ظاهرا اوائل قرن دوازدهم را نيز ديده است. قبر او در نصرآباد، در مقبره كوچكى معروف به مقبره ميرزاها، جنب سردر مدرسه كه در اين اواخر فقط آثارى از آن باقى است واقع و آن مقبره در دهليز خانقاه شيخ ابو القاسم نصرآبادى مذكور فوق است.
مخفى نماند كه نام پدر ميرزا محمد طاهر بدست نيامد، لكن جدّ پدرى او ميرزا صالح در كمال قابليّت و همّت بود، بجهت ناسازگارى روزگار بهندوستان رفته و در عهد جهانگير شاه تيمورى (1015- 1037 ه ق- غيه- غلز) كمال اعتبار داشت و هم در آنجا ازدواج كرده و فرزندانى برآورد كه از آن جمله ميرزا صادق ميباشد كه بعنوان مينا شرح حالش نگارش يافته است و ميرزا صالح در اوائل سلطنت شاه جهان بن جهانگير (1037- 1068 ه- غلز- غسح) وفات يافته و طبعش موزون بوده و از او است:
از بزمگاه وصلت اگر بر كنارهام
محروم نيستم ز تو گرم نظارهام
الفت ميانه من و غمهاى عشق تو
جايى رسيده است كه من هيچكارهام
(ص 487 تذكره نصرآبادى)
نصرى
لقب رجالى اسمعيل بن يسار، حارث بن مغيرة، داود بن فرقد، مسكين بن عبد العزيز، محمد بن سليمان و بعضى ديگر بوده و
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 183