responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی    جلد : 6  صفحه : 162

دامن مكش از دستم اى بت كه بامّيدت‌

يكباره كشيدستم دست از همه دامانها

پروانه‌صفت گردم گرد سر هرشمعى‌

از روى تو چون روشن شد شمع شبستانها

مقصود من محزون از باغ تماشا نيست‌

چون بوى تو دارد گل گردم بگلستانها

بدين دردم طبيبى مبتلا كرد

كه درد هردو عالم را دوا كرد

خوشا حال كسى كاندر ره عشق‌

سرى درباخت يا جانى فدا كرد

در ميخانه بر رويم گشادند

مگر ميخواره‌اى بر من دعا كرد

صفائى تا مريد ميكشان شد

عبادتهاى پيشن را قضا كرد

از بيم ملامت رهم از ميكده بسته است‌

از خانه ما كاش بميخانه درى بود

يك ديده بروى تو گشاديم و ببستيم‌

چشم از دو جهان وه چه مبارك نظرى بود

اعضاى تن خود همه كاويدم و ديدم‌

در هررگ و هرپى ز غمت نيشترى بود

تا مغبچگان مقيم ديرند

در دير مغان مرا مقام است‌

آن آيه كه منع عشق دارد

واعظ بنما بمن كدام است‌

وان مى كه بدوست ره نمايد

آخر بكدام دين حرام است‌

گفتيم بسى ز عشق و گفتند

اين قصه هنوز ناتمام است‌

از خانه ما نهفته راهى است‌

تا منزل او كه يك دو گام است‌

در ميكده ز آن شده صفائى‌

كاين مدرسه منزل عوام است‌

اين خمار كهنه ما را بجامى كو علاج‌

از سبو يا خم چه خيزد كاش ميبودى يمى‌

آدميزادى كه ميگويند اگر اين مردمند

اى خوشا جائى كه خود آنجا نباشد آدمى‌

ترسم نشده غوره انگور خزان آيد

يا مى نشده انگور ماه رمضان آيد

وقتى در كاشان مدرسه‌اى بنا ميكردند پس نراقى گفت:

در حيرتم آيا ز چه رو مدرسه كردند

جايى كه در آن ميكده بنياد توان كرد

نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی    جلد : 6  صفحه : 162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست