نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 16
منشد منشى
در اصطلاح رجالى، اولى لقب سليمان بن سفيان، دويمى حسين بن على اصفهانى و موكول بدان علم شريف است.
منشى- نصر اللّه بن ابى الكرم
- در باب كنى بعنوان ابن الاثير خواهد آمد.
منصف- محمد اسمعيل بن شمسا
- از شعراى قرن يازدهم هجرى شيراز و مردى بوده درويشمسلك كه مدتى بهند رفته و اخيرا باز بايران برگشت و بجهت كثرت اقامت او در تهران به تهرانى شهرت يافت و از او است:
با زشتى عمل چه كند كس بهشت را
ماتمسرا است خانه آيينه زشت را
پير گشتيم و همان سرگرم راه غفلتيم
عمر ما چون آسيا در قطع يكمنزل گذشت
سال وفاتش بدست نيامد. مخفى نماند كه شريفا پسر ديگر شمسا نيز شاعرى بوده خوشطبع، در اشعار خود به كاشف تخلّص ميكرد، مدتى هم متصدى قضاوت طرشت (از ديهات بزرگ رى) بوده، در نظم و نثر نيز مهارتى بسزا داشته و از تأليفات و آثار قلمى او است:
1 و 2 و 3- خزان و بهار، در مكنون، سراج الخير كه هرسه نثرى و نهايت لطافت از سخنان خزان و بهار ظاهر بوده و از اشعار او است:
بايد چو سحاب در بريزى
غربال نهاى كه خاك بيزى
عمرى است كه انجمن فسرده است
مى در تن شيشه خون مرده است
4 و 5 و 6- عباسنامه، ليلى مجنون، هفتپيكر و سال وفات شريفا بدست نيامد.
(ص 251 تذكره نصرآبادى)
منصور دوانقى
دوّيمين خليفه عباسى و نام اصلى او مابين عبد اللّه و عبيد اللّه و منصور بين ارباب سير محل خلاف و نظر است. بهرحال پسر محمد بن على بن عبد اللّه بن عباس بن عبد المطلب، كنيهاش ابو جعفر، لقبش منصور و ابو الدوانيق و دوانقى يا دوانيقى ميباشد. در سال يكصد و سى و ششم هجرت بعد از وفات برادرش سفاح سابق الذكر بخلافت او بيعت شد، هاشميّه را مقرّ خلافت نمود، بدستيارى ابو مسلم خراسانى اوّلين مؤسّس دولت عبّاسيّه عمّ خود عبد اللّه را كه در شامات
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 6 صفحه : 16