نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 5 صفحه : 33
1- الانشاء كه بر علم و ادب و شعر و حكمت مشتمل است 2- هفتبند كه هفت قصيده بزبان فارسى در مدح حضرت امير المؤمنين ع گفته و از ابيات آن است:
شمار جود تو برنايد ار شود بمثل
سپهر كيل و قضا عامل و قدر كيّال
ستارگان فلك سربسر فروريزند
اگر برند ز ديوان هيبت تو مثال
خرد ز رفعت قدر تو قاصر است كه نيست
بقدر قدّ تو اندازه قباى مقال
از تذكره دولتشاهى نقل است كه ملاحسن كاشى بعد از زيارت مكّه و مدينه بزيارت حضرت امير المؤمنين ع مشرّف شد و در محاذى باب حرم ايستاده و قصيده خود را فروخواند مطلع آن اين است:
اى بدور آفرينش پيشواى اهل دين
وى ز عزّت مادح بازوى تو روح الامين
در همان شب آن حضرت را در خواب ديد كه بدو فرمود: از راه دور آمدهاى و در عهده ما دو حق دارى يكى حق مهمانى و يكى هم حق صله شعر، اكنون ببصره برو و بتاجرى مسعود بن افلح نام كه در آنجا است سلام ما را رسانده و بگو كه در سفر بحر عمّان كه كشتى تو مشرف بغرق بوده هزار دينار (معادل هزار اشرفى طلاى هيجده نخودى) براى ما نذر كردى كه كشتى و متاع آن بسلامتى بساحل نجات برسد اكنون آن نذر را وفا كن و بعد از اين جمله فرمود كه آن هزار دينار را گرفته و در ضروريّات خود صرف كن.
ملاحسن از خواب بيدار شده و ببصره رفت، پيغام آن حضرت را بهمان تاجر رسانيد، تاجر از كثرت فرح نزديك بحال غشوه شده و سوگند خورد كه آن قضيه را بكسى نگفته بوده است فى الحال آن هزار دينار را تسليم ملاحسن كاشى نموده و بشكرانه آن نعمت عظمى خلعتى فاخر هم علاوه كرد و وليمهاى بسزا بفقراى بلد داد.
كاشى را حكايات طريفهايست كه در رسوخ او در عقيده اماميّه و تبرّى او از منافقين برهانى قاطع هستند. در زمان سلطان محمد خدابنده بسلطانيّه رفت و از شعراى مجلس عالى وى بوده و هم در آنجا وفات يافت و در سمت قبله آن شهر مدفون و مزار اهالى آن ديار است، يا موافق آنچه در ذريعة از سيد حسن صدر نقل كرده قبر كاشى بنابر مشهور
نام کتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده : مدرس تبریزی، محمدعلی جلد : 5 صفحه : 33